به گزارش خبرنگار خبرگزاری «حوزه» از تهران، استاد حسین انصاریان در سخنرانی خود در مسجد امیر(ع) تهران، در مورد مفهوم و درجات ولی اظهار کرد: مسألهای در قرآن کریم مطرح است به نام ولایت که در هر کسی تجلی کند قرآن او را «ولی» میگوید و جمعش هم «اولیاء» است. ولایت هم شدت و ضعف دارد؛ یک ولایت، ولایت پروردگار است: «هُنالِكَ الْوَلايَةُ لِلَّهِ» (کهف، 44) یا «اللَّهُ وَلِيُّ الَّذِينَ آمَنُوا» (بقره، 257) که در کمال شدت و قدرت است، یک ولایت هم ولایت پدر بر فرزندش است که در قوانین حقوقی از این ولایت خیلی اسم برده شده و اگر پدر از دنیا برود ولی ایتام او پدربزرگشان است، پدربزرگ نباشد حاکم شرع کسی را به عنوان ولی انتخاب میکند.
وی ادامه داد: اینگونه ولایتها در ضعف و دارای محدودیت است، اگر فقه اهلبیت(ع) میگوید: پدر بر فرزند ولایت دارد در همه چیز ولایت ندارد در آنچه که خدا ترسیم کرده ولایت دارد، در آنچه که ترسیم نکرده ولایت ندارد و نمیتواند در کاری که به مصلحت اولاد نیست بگوید من ولایت دارم و تو باید این کار را انجام دهی، در آن مورد فرزند ملزم به انجام دادن نیست؛ مثلاً میگوید: من به تو ولایت دارم راضی نیستم درس بخوانی، یا راضی نیستم روزه بگیری، مسجد بروی، پای منبر بروی، پدر چنین ولایتی ندارد، فقط ولایت در حدود مصلحت اولاد دارد.
ولایت تکوینی و تشریعی
استاد اخلاق حوزه به ولایتی اشاره کرد که دو تجلی دارد و توضیح داد: در این ولایتهای شدید و ضعیف برخورد میکنیم به یک ولایتی که این ولایت دارای دو تجلی است؛ یک تجلی تکوینی و یک تجلی تشریعی. انسانی کار کرده، زحمت کشیده، رنج برده، عبادت خالصانه داشته، از اول کار عقل پختهای داشته، روح گستردهای داشته، پروردگار مهربان عالم ولایت تشریعی و تکوینی خود را در حد گنجایش او در وجود او جلوه میدهد. ولایت تکوینی یعنی کارش به جایی میرسد که پروردگار عالم اجازه تصرف در اموری را به او میدهد که هیچکسی چنین اجازهای را ندارد و نمیتواند وارد آن امور شود چون لیاقت و شایستگی ندارد.
استاد انصاریان در مورد ولایت تکوینی مثالی زد و به تصرف حضرت مسیح(ع) در کائنات اشاره و خاطرنشان کرد: یک نمونه ولایت تکوینی ولایتی است که در قرآن در چند موضوع برای حضرت مسیح(ع) مطرح کرده است. این متن قرآن است که خداوند این توانایی را به مسیح(ع) داده بود که به کور مادرزاد نگاه کند و کور کاملاً بینا شود، این ولایت را قویترین اطبای چشم عالم ندارند. عیسی بن مریم ابزاری به کار نمیگرفت، فقط نگاه میکرد در درون مبارکش میگذراند که این کور مادرزاد بینا شود و او هم بینا میشد. همچنین عیسی این ولایت را داشت که بیماری که دچار بیماری جذام بود و دیگر برای هیچ طبیبی قابل علاج نبود، قرآن مجید میگوید: مسیح جذام را درجا تبدیل به یک آدم صددرصد سالم میکرد.
مؤلف کتاب «اسلام دین آسان» ادامه داد: ما در میان اطبای عالم نداریم که بینی رفته را برگرداند، حالا بینی را با پلاستیک برگردانند آن ولایت تکوینی نیست یا دستهای از دست رفته را برگردانند. قرآن مجید میگوید: «فَأَنْفُخُ فِيهِ فَيَكُونُ طَيْراً» (آلعمران، 49) عیسی با دو لب مبارکش به این گِل میدمید، این گِل توپر تبدیل به یک کبوتر زنده یا کلاغ زنده یا گنجشک زنده میشد و پر میزد. این «ولایت تکوینی» است.
ولایت تکوینی به همه انبیای الهی عطا شد
استاد انصاریان در مورد ولایت تکوینی نیز گفت: ولایت تکوینی به طور یقین طبق همین یک آیه به همه انبیای الهی و ائمه طاهرین(ع) هر کدامشان در حد گنجایش خودشان عطا شد و ولایت دیگر هم ولایت تشریعی بود این اجازه را پروردگار به پیغمبر(ص) داده بود که حال خدا فرموده آب جو حرام است، بقیه مستکنندهها را خدا نگفته، ولی پیغمبر اکرم به اذن الله کل مسکر را حرام کرد. در زمان پیغمبر خیلی از مستکنندههای زمان ما نبوده، ولی وقتی گفت: «کل مسکر حرام» تا قیامت از هر جنسی مسکر ساخته شود آن مسکر حرام است. نمیتوان گفت خدا فقط مویز را حرام کرد دیگر شراب انگور و شراب کدو و شراب خرما و بقیه مشروبات الکلی دیگر حرام نیست، این «ولایت تشریعی» است.
مبلغ عرصه بین الملل افزود: اگر کسی احکام تشریعی را قبول نکند در حقیقت عطای خدا و پیغمبر را به صورت یک موجود کامل قبول نکرده که این ولایت تکوینی و تشریعی جریان در ائمه طاهرین(ع) نیز داشت؛ آنها برابر با مصلحت بندگان حکم تشریع میکردند یا برابر با مصلحت بندگان یک ولایت تکوینی انجام میدادند.
وی با بیان اینکه قرآن مجید از افراد مخلَص نه مخلِص، مخلَص با آن عقول پخته، با آن عبادات، با آن ولایت تکوینی و تشریعی تحت عنوان «اولیا الله» یاد می کند، اظهار کرد: یکی از آن صد و بیست و چهار هزار نفر و دوازده نفر و پیغمبر(ص) و صدیقه کبری(ص) که دارای ولایت کامل تکوین و تشریع بود وجود مقدس حضرت مجتبی(ع) است، این اجازه را داشت مثل برادرش(حضرت حسین(ع) در امور تصرف کند. وقتی جوان گفت: مادرم مرده وصیت نکرده نگران و ناراحت هستم، ابیعبدالله(ع) از جا بلند شد گفت برویم خانه خودتان، من را ببر سر جنازه مادرت. امام آمد بالای سر جنازه پیرزن، یک پارچه رویش بود فرمود: مادر بلند شو بشین وصیتت را بکن و دوباره برو، مادر هم بلند شد، سلام کرد به ابیعبدالله(ع)، وصیت کرد و مرد.
کسی که ثروتمند است وصیت نکند و بمیرد هیچ حقی به مالش ندارد
محقق، مفسر، مترجم و پژوهشگر علوم و معارف قرآنی در بخش دیگری از سخنان خود به ارزش وصیت کردن اشاره و خاطرنشان کرد: کسی که ثروتمند است وصیت نکند و بمیرد هیچ حقی به مالش ندارد، کل برای ورثه است، اگر ورثه هم دلشان نخواهد از این صد میلیارد یک درمانگاه برایش بسازند، یک مسجد و مدرسه بسازند، میگویند: وصیت که نداشته، خدا گفته کل مال برای خودتان است، نمیخواهیم کار خیر کنیم. قرآن سفارش می کند که وصیت کنید، نباید آدم بیوصیت بمیرد، درست نیست. خدا خودش زنده ابدی است ولی در قرآن کراراً میگوید: «ذلِكُمْ وَصَّاكُمْ بِه» (انعام، 51) من هم به شما وصیت دارم. متأسفانه در ایران معروف است هر کسی وصیت کند زود میمیرد، نوشته روی کاغذ در پیشگاه خدا یا در این دستگاه عالم چه قدرتی دارد که مرگ من را نزدیک کند؟!
انسان از رواج یک سری اباطیل در میان مردم متحیر می شود
استاد انصاریان در پایان رواج خرافات بین مردم را متحیرکننده دانست و تصریح کرد: یک سری اباطیلی در میان مردم رواج دارد که انسان متحیر میشود؛ میگویند پرنده حیوان در خانهتان نگه ندارید یمن ندارد، اما در روایات چقدر سفارش شده نگه دارید، مگر سحر روز نوزدهم امیرالمؤمنین(ع) در حیاط به مرغابیها برنخورد به حضرت کلثوم نفرمود: چرا مرغابی خریدی در خانه نگه داشتن یمن ندارد؟ حضرت به ام کلثوم وصیت کرد: اگر مواظب آب و دانه این حیوانات هستی نگهشان دار و اگر نمیرسی به آنها زجر نده، تشنه نگذار، گرسنه نگذار، آزادشان کن بروند. امام صادق(ع) در کامل الزیارات میفرماید: در خانهتان کبوتر نگه دارید چون هر وقت به صدا میافتد برای حسین(ع) ما نوحه میکند. این مسائل را متجددها درک نمیکنند، شما اهل ایمان تحملش را دارید و درک میکنید. امیرالمؤمنین(ع) به ابیعبدالله(ع) میگفت: پدر و مادرم فدای تو که حتی وحشیهای بیابان هم برای تو گریه میکنند چه برسد به پرندگان، اینها واقعیات است.
انتهای پیام ۳۱۳/۱۷
نظر شما