به گزارش خبرگزاری «حوزه»، معاونت فرهنگی و تبلیغی دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، در شماره 156 کتاب «ره توشه راهیان نور» ویژه ماه رمضان ۱۴۳۹، به ارائه مقالات در موضوعات گوناگون پرداخته که در شماره های گوناگون تقدیم حضور علاقه مندان می گردد.
اشاره
بیتردید، اعمال انسان در عالم هستی و زندگی دنیایی و آخرتی او تأثیر میگذارد. کردار نیکش پیامدهای مثبت، و گناهانش آثاری سوء بر زندگانیاش دارد؛ زیرا هر رفتاری، در این عالم بازتاب مخصوص خود را خواهد داشت؛ «وَ ما أَصابَكُمْ مِنْ مُصيبَةٍ فَبِما كَسَبَتْ أَيْديكُم.»[1] اساساً گناه، داراى آثار وضعى است؛ یعنى بسیارى از گناهان، مکافاتى در این جهان دارند. این نوشتار طیّ دو مقاله، آثار گناه در دنیا و آخرت را بحث خواهد کرد.
واژهشناسی گناه
گناه، به معنای بزه، خبط، خطا، سیئه، معصیت، منکر، تقصیر، جرم، جنایت و وزر میباشد. در حقیقت، گناه، همان انجام کار ناروا و سرپیچی از قانون شرع، عرف و فطرت را گویند. در این میان، دو واژه «ذنب» و «اثم» در فرهنگ اسلامی کاربرد بیشتری دارند. «ذَنَب» به معناى دُم حیوان، و ذَنْب به مفهوم گرفتن دُم حیوان است. هر فعلی که عاقبتش وخیم است، آن را ذَنْب گویند؛ زیرا جزاى آن، مانند دُم حیوان در آخر است.[2] «اِثم» نیز نام کارهایى است که انسان را از ثواب باز میدارند. به نظر میآید که معناى اصلى «اثم»، ضرر باشد.[3] در فرهنگ قرآنی، «اثم» یعنی هر آن چیزى که دارای ضرر و زیان باشد. در این صورت، به گناه و مطلق کار حرام، از آن جهت «اثم» گفته شده که ضرر است و آدمی را از خیر باز میدارد. «آثم» یعنى گناهکار، و «اثیم» صیغه مبالغه است. کلمه «اثم» با سایر مشتقات آن، 48 بار در قرآن بهکار رفته است.[4]
اهمیت بحث
اهمیت سخنگفتن درباره آثار گناهان، در این است که اگر انسان اطلاعات بیشتری درباره پیامدهای زیان بار گناهان در این دنیا داشته باشد، سعی میکند از آن اجتناب نماید؛ مثلاً اگر بداند که خودداری از پرداخت زکات موجب کاهش نزولات آسمانی، ترک امربهمعروف و نهیازمنکر سبب تسلط ستمگران و بدکاران بر سرنوشت مردم، رباخواری مایه ناامنی و تهییج فقرا بر ضدّ رباخواران میشود و همچنین، گناهانی مانند: قطع صله رحم، قسم ناحق و دروغگویی موجب کوتاهی عمر و رسوایی انسان خواهد شد،[5] بیتردید، در رفتار خود تجدید نظر میکند.
تفاوت آثار دنیوی و اخروی
از منظر اسلام، تحمل مکافات دنیوی گناهان، برای انسان آسانتر از عذابهای آخرت است و کیفرهای دنیوی، پاککننده آلودگی گناهان است. پیامبر اکرم9 فرمود: «مَا عَفَا اللَّهُ عَنْهُ فِي الدُّنْيَا فَهُوَ أَكْرَمُ مِنْ أَنْ يَعُودَ فِيهِ وَ مَا عَاقَبَ عَلَيْهِ فِي الدُّنْيَا فَهُوَ أَعْدَلُ مِنْ أَنْ يُثَنِّيَ عَلَى عَبْدِه؛[6] هر گناهى را که خداوند در دنیا عفو کند، بزرگتر از آن است که در آخرت انسان را به جهت آن مجازات نماید و گناهانى را که در دنیا به دلیل آن، آدمی را مکافات داده، عادلتر از آن است که در آخرت او را دوباره مجازات کند.»
مردی از یاران رسول خدا9 از خانه خویش بیرون آمد. در راه، دختر دلربایی را با لباسی زیبا دید و به دنبال آن دخترِ نامحرم به راه افتاد و به این نگاه حرام ادامه داد، تا اینکه ناگهان صورتش به دیواری اصابت کرد و بهشدت مجروح شد. آن مرد به خود آمد که این آسیب، پیامد کار زشت او بوده است. زود به نزد پیامبر اکرم9 آمد و ماجرا را به عرض حضرت رساند. حضرت فرمود: «خداوند به تو لطف نموده که پیامد گناهت را در این جهان به تو رسانیده است؛ زیرا خدای متعال اگر بخواهد کسی را مکافات دهد، پیامد عملش را به قیامت افکند و چون خیر کسی را بخواهد، در این دنیا وی را به عقوبت گناهش دچار میسازد.»[7]
شکلگیری گناهان جدید
متأسفانه در عصر حاضر، افزون بر گناهان شناختهشده، معصیتهای جدید در جامعه پدید آمده است. گذشته از رواج گناهان کبیره، مانند: تجاوز به حقوق دیگران، رعایتنکردن حق الناس، اختلاط مال حلال و حرام ، مسابقه در ثروتاندوزی و اشرافیگری از راههای نامشروع، ترک واجبات و انجام محرمات، ارتباط زن و مرد نامحرم و دهها گناه دیگر، امروزه شاهد معصیتهای جدیدی هستیم که قبلاً دیده نمیشد؛ از جمله: رواج بیحیایی در مجامع عمومی به سبک غربی، فیلمبرداری از خلوتهای مردم و نشر آن در فضای مجازی، افتخار به روابط نامشروع، مسابقه در رباخواری و حرامخوری به سبک جدید و انواع گناهان جنسی که جملگی آثار جدیدی در پی دارند. امام کاظم7 گناهان جدید را عامل بلاهای جدید معرفی کرده و فرموده: «کُلَّمَا اَحْدَثَ النَّاسُ مِنَ الذُّنُوبِ مَا لَمْ یَکُونُوا یَعْمَلُونَ، أَحْدَثَ اللّهُ لَهُمْ مِنَ الْبَلاَءِ مَا لَمْ یَکُونُوا یَعُدُّون؛[8] هر زمان که مردم مرتکب گناهانى تازه و بىسابقه شوند، خداوند نیز آنان را مبتلا به بلاهاى تازهاى سازد که فکرش را نمىکردند.»
قرآن کریم نیز از گسترش گناه در زمین سخن میگوید؛ گناهانی که برخی از آنها با توجه به شرایط زمان به وجود میآید: «ظَهَرَ الْفَسادُ فِي الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِما كَسَبَتْ أَيْدِي النَّاسِ لِيُذيقَهُمْ بَعْضَ الَّذي عَمِلُوا لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُون؛[9] فساد، در خشکی و دریا به سبب کارهایی که مردم انجام دادهاند، آشکار شده است. خدا میخواهد نتیجه بعضی از اعمالشان را به آنان بچشاند؛ شاید [به سوی حق] بازگردند.»
آثار دنیوی گناه
با توجه به مطالب یادشده، در ادامه به معرفی برخی آثار دنیایی گناه میپردازیم:
1. فاسدشدن قلب
اوّلین اثر گناه در این دنیا، فاسدشدن قلب[10] آدمی است. امام باقر7 فرمود: «مَا شَیْءٌ أَفْسَدَ لِلْقَلْبِ مِنَ الْخَطِيئَةِ، إِنَّ الْقَلْبَ لَيُوَاقِعُ الْخَطِيئَةَ فَمَا تَزَالُ بِهِ حَتَّى تَغْلِبَ عَلَيْهِ فَيَصِيرَ أَسْفَلُهُ أَعْلَاهُ وَ أَعْلَاهُ أَسْفَلَه؛[11] هیچ چیز قلب آدمی را به قدر گناه فاسد نمیکند. قلب وقتی با گناه آشنا شد، روزبهروز بیشتر به آن متمایل میگردد؛ تا جایی که گناه بر آن چیره شود. آن وقت، قلبش زیر و رو و فاسد گردد.»
2. رسوایی
از دیگر آثار گناهان، رسوایی در دنیاست. اگر شخص از گناهان خود توبه نکند، دیر یا زود خداوند او را رسوا و خوار میکند. امام علی7 فرمود: «مَنْ تَلَذَّذَ بِمَعَاصِي اللَّهِ أَوْرَثَهُ اللَّهُ ذُلًّا؛[12] هرکس با گناه و از طریق آن لذتجویى کند، خداوند او را خوار و ذلیل مىنماید.» به این جهت، حضرت علی7 میفرماید: «اللَّهُمَ اغْفِرْ لِیَ الذُّنُوبَ الَّتِي تَهْتِكُ الْعِصَمَ؛[13] خدایا! ببخش آن گناهانى را که پرده عصمتم را مىدرد و رسوایم میکند.»
3. غفلت
از پیامدهای شوم گناه، فراموشی و غفلت است. حضرت رسول9 فرموده: «إِنَّ الْعَبْدَ لَيُذْنِبُ الذَّنْبَ فَيَنْسَى بِهِ الْعِلْمَ الَّذِي كَانَ قَدْ عَلِمَهُ؛[14] آدمى مرتکب گناهى میگردد و در اثر آن، علومى که فرا گرفته بوده، فراموش میکند.» امام صادق7 درباره دروغ فرمود: «إِنَّ مِمَّا أَعَانَ اللَّهُ بِهِ عَلَى الْكَذَّابِينَ النِّسْيَان؛[15] از جمله چیزهایی که خداوند با آن دروغگویان را عقوبت میکند، فراموشی است.»
4. کوتاهی عمر
از آثار دنیوی گناه، کاهش عمر و مرگِ زودرس است که اهل گناه به آن مبتلا میشوند. البته اگر توبه واقعی کرده و بهراستی از گناهش باز گردد، مسلماً اثر گناه هم از میان میرود. امام جعفر صادق7 میفرماید: «آنانکه بر اثر گناه میمیرند، از آنها که با مرگ طبیعى از دنیا میروند، بیشترند و آنانکه بر اثر نیکوکارى عمر میکنند، از آنها که با عمر طبیعى زندگى مینمایند، زیادترند.»[16]
امروزه ثابت شده است که منشأ بخش قابل توجهى از بیماریهاى جسمى، عوامل روحى و معنوى هستند و یکى از مهمترین این عوامل، فشارهایی است که بر روح آدمى وارد میشود؛ یعنی انسان گناهکار در دادگاه وجدان با مجازاتهاى دردناک روحی مواجه میگردد و به بیماری یا مرگ دچار میشود.
5. عذاب وجدان
در نهاد انسان، نیرویی است که پس از ارتکاب گناه، آدمی را مورد سرزنش قرار داده، آرامش روحی را از او سلب میکند. شکنجههای وجدان در شخص گناهکار، گاهی به صورت پشیمانی خودنمایی میکند و آن، وقتی است که فرد به حالت یأس عجیبی گرفتار میگردد و جنایت خود را غیرقابل جبران میداند و در نتیجه، از زندگی ناامید و دچار سقوط میشود. قرآن کریم نام نیرویی را که به ملامت انسان میپردازد، «نفس لوامه» گذارده و دانشمندان به آن «وجدان اخلاقی» میگویند.[17] قرآن میفرماید: «لَا أُقْسِمُ بِیوْمِ الْقِیامَةِ * وَلَا أُقْسِمُ بِالنَّفْسِ اللَّوَّامَةِ؛[18] سوگند به روز قیامت، و سوگند به نفس ملامتکننده!»
میرزا مهدى،[19] فرزند ارشد آیتالله شیخ فضلالله نورى; در قضیه مشروطه با شیوه پدر بزرگوارش مخالفت کرد و تابع روشنفکران غربزده شد. هنگامى که مشروطهخواهان، آن مجتهد فرزانه را براى اعدام به میدان توپخانه آوردند، میرزا مهدى، همنوا با دشمنانِ دین و روحانیت، در زیر پاىِ دار پدر کف میزد و شادى مىنمود.
فرخ دینپارسا، یکى از صاحبمنصبان ژاندارمرى که در میدان توپخانه جهت انتظامات حضور داشته، در این مورد مىگوید: «طناب دار، آرامآرام، شیخ فضلالله را بالا برد و او در بالاى دار قرار گرفت. او در همان لحظه آخر، از بالاى دار نگاه تند و سرزنشآمیزى به پسرش انداخت. سپس، گردش طناب شیخ را به طرف قبله چرخانید و او با مختصر حرکتى، جان داد.
پسر ناخلف با همین نگاه، منقلب شد و همان دَم آثار پشیمانى و پریشانى در چهره میرزا مهدى ظاهر شد. او سرگردان و حیران به اطراف مىنگریست. از آن میان، سید یعقوب توجهش را جلب کرد به طرف او رفت و خواست به او سخنى بگوید؛ اما سید یعقوب به او اعتنا نکرد و از نزدش دور شد. وجدان خفته این پسر نادان، بر اثر فشار روحى و غلبه عواطف و احساسات بیدار شد؛ ولی [دیگر] چه فایده که کار از کار گذشته بود و پدر مهربان و دلسوز با دلى پُر از غم، از دست رفته بود.»[20]
به قول شهریار تبریزى:
نوشدارویى و بعد از مرگ سهراب آمدی |
|
|
|
سنگدل! این زودتر مىخواستى، حالا چرا؟[21] |
|
پیامبر اکرم9 فرمود: «ثَلَاثَةٌ مِنَ الذُّنُوبِ تُعَجَّلُ عُقُوبَتُهَا وَ لَا تُؤَخَّرُ إِلَى الآخِرَةِ عُقُوقُ الْوَالِدَيْنِ وَ الْبَغْیُ عَلَى النَّاسِ وَ كُفْرُ الْإِحْسَانِ؛[22]مجازات سه گناه در این دنیا قبل از جزاى جهان آخرت خواهد بود: 1. نافرمانى و آزار والدین؛ 2. ستم بر مردم؛ 3. بدى در مقابل احسان.»
6. فقر مادی و معنوی
گناه، یکی از عوامل مهمّ فقر است.[23] گناه علاوه بر اینکه موجب کاهش و قطع رزق و روزی میشود، اعمال نیک را هم از بین میبرد. ازاینرو، گناهکار به فقر مادی و معنوی دچار میشود. حضرت رسول9 فرمود: «اتَّقُوا الذُّنُوبَ فَإِنَّهَا مَمْحَقَةٌ لِلْخَيْرَاتِ؛ از گناهان دورى کنید که گناه، نیکیها را از بین میبرد.» بعد، حضرت در ادامه به سایر پیامدهای شوم گناه پرداخت و فرمود: «إِنَّ الْعَبْدَ لَيُذْنِبُ الذَّنْبَ فَيُمْنَعُ بِهِ مِنْ قِيَامِ اللَّيْلِ وَ إِنَّ الْعَبْدَ لَيُذْنِبُ الذَّنْبَ فَيُحْرَمُ بِهِ الرِّزْقَ وَ قَدْ كَانَ هَنِيئاً لَهُ؛[24] آدمی گناهى میکند و در اثر آن از خواندن نماز شب باز میماند و گناه موجب مىشود که انسان از روزى محروم گردد؛ درحالىکه زندگى برایش گوارا بوده است.»
بنابراین، یکى از پیامدهاى گناه، پوچشدن اعمال نیک است. در قرآن کریم، 16 بار سخن از «حبط اعمال» به میان آمده و از مجموع آنها استفاده مىشود که گناهان بزرگى چون: کفر، شرک، تکذیب آیههاى الهى و انکار معاد، موجب از بین رفتن اعمال نیک مىشود و انسان از لحاظ معنوی به فقر مبتلا میگردد.
علیبنیقطین و جبران لغزش
علىبنیقطین، وزیر هارون الرشید، از دوستان اهلبیت: بود و مخفیانه از طرف امام کاظم7 اجازه داشت که در مقام وزارت دستگاه هارون باشد و به مسلمانان خدمت کند. روزى یکی از شیعیان به نام ابراهیم شترچران، از براى حاجتى نزد علىبنیقطین رفت؛ ولى مقام وزارت باعث شد که علىبنیقطین به ابراهیم توجه نکند و اجازه ورود به او ندهد. سالها بعد، علىبنیقطین عازم حج شد و در این سفر به مدینه، به در خانه امام کاظم7 رفت؛ ولى امام به او اجازه ورود نداد. او هرچه تلاش کرد، موفق نشد که به محضر امام برسد. سرانجام در بیرون خانه با حضرت ملاقات کرد و علت بىاعتنایى ایشان را پرسید. امام کاظم7 به او فرمود: چرا در فلان روز به ابراهیم ساربان بىاعتنایى کردى و اجازه ورود به او ندادى؟ به دلیل این گناه، خداوند حج تو را قبول نمىکند؛ مگر اینکه ابراهیم را راضى کنى. علىبنیقطین به کوفه وارد شد و به منزل ابراهیم رفت و در نزد ابراهیم، صورتش را روى خاک زمین گذاشت و ابراهیم را سوگند داد که پاى خود را روى صورتش بگذارد. ابراهیم پا به صورت علیبنیقطین گذاشت و مىگفت: «اللَّهُمَّ اشْهَدْ؛ بارالها تو شاهد باش!» و به این ترتیب، از ابراهیم رضایت گرفت. آنگاه به مدینه بازگشت و به محضر امام کاظم7 رسید. امام اجازه ورود به او داد و از این عمل علىبنیقطین تقدیر کرد.[25]
7. تسلط ستمگران
برخى از گناهان موجب مىشود که حاکمِ ظالم و یا انسان شرورى بر مردم مسلط شود. مهمترین گناهی که موجب تسلط حاکمان ستمگر میشود، عدم اطاعت از اهل بیت: و ترک امربه معروف و نهی ازمنکر است. پیامبر اکرم9 فرمود: «إِذَا لَمْ يَأْمُرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَ لَمْ يَنْهَوْا عَنِ الْمُنْكَرِ وَ لَمْ يَتَّبِعُوا الْأَخْيَارَ مِنْ أَهْلِ بَيْتِي سَلَّطَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ شِرَارَهُمْ فَيَدْعُوا خِيَارُهُمْ فَلَا يُسْتَجَابُ لَهُمْ؛[26] [امت من] هرگاه امربهمعروف و نهىازمنکر انجام ندهند و از اهلبیت گزیده من پیروى نکنند، خداوند اشخاص شرور و ستمگر ایشان را بر آنان چیره مىکند و در آن حال، اگر نیکان ایشان هم دعا کنند، مستجاب نمىشود.»
8. عذاب آسمانی
آیات متعدد قرآن، از فرجام شوم اهل معصیت خبر میدهد. دهها آیه در مورد آثار و کیفر گناه در دنیا وجود دارد؛ از جمله: «فَأَنْزَلْنا عَلَى الَّذِينَ ظَلَمُوا رِجْزاً مِنَ السَّماءِ بِما كانُوا يَفْسُقُونَ؛[27] بر ستمگران، به جهت نافرمانى، عذابى از آسمان فرستادیم.»
این هشدار، مخصوص بتپرستان زمان قدیم نیست؛ امروزه هم قرآن به دنیاداران ثروتمند که بر اثر رفاه از باده غرور سرمست شدهاند، هشدار مىدهد وضع گذشتگان را فراموش نکنید که چگونه بر اثر گناه، همه چیزِ خویش را از دست دادند. مطالعه عواقب دردناکى که بر اثر کفر و بیدادگرى، طومار زندگانى اقوام پیشین را در هم پیچید، براى همگان درس عبرت است.
9. نگرانی و اضطراب
مهمترین عامل نگرانی و اضطراب بشر، اطاعتنکردن از دستورات الهی است. آرامش اهل ایمان نیز عمل صالح و اطاعت از خدای متعال است. قرآن کریم در این باره میفرماید: «إِنَّ الَّذِينَ ءَامَنُواْ وَ عَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ ... لَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لَا هُمْ يَحْزَنُون؛[28] کسانى که ایمان آوردند و اعمال صالح انجام دادند، ... نه ترسى بر آنهاست و نه غمگین مىشوند.»
10. ناامیدی و حرمان
یکی دیگر از پیامدهای گناه، ناامیدی است؛ جهنم سوزانی که گاهی عاملِ به آتش کشیدهشدن تمام هستی انسان و نابودی سعادت ابدی او میشود؛ چراکه برخی افراد برای رهایی از این بنبست، دست به خودکشی و یا جنایات دیگر میزنند. مهم آن است که شخص گناهکار هرگز نباید از رحمت الهی ناامید شود؛ زیرا در غیر این صورت، دیگر راهی برای نجات از گناه نخواهد داشت؛ بلکه باید همیشه به لطف و عفو خداوند امیدوار بود و از گناهان خویش توبه نمود. ازاینرو، خداوند فرمود: «قُلْ يا عِبادِيَ الَّذينَ أَسْرَفُوا عَلى أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَميعاً إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحيمُ؛[29] بگو: اى بندگان من که بر خود اسراف و ستم کردهاید، از رحمت خداوند نومید نشوید که خدا همه گناهان را مىآمرزد؛ زیرا او بسیار آمرزنده و مهربان است.»
گویند مردى از بس گناه کرده بود، دیگر از رحمت و بخشش خدا ناامید بود. حضرت امیر مؤمنان7 خطاب به او فرمود: «اى مرد! مأیوسشدن تو از رحمت خدا، از گناهانى که مرتکب شدهای بدتر است.»[30]
نویسنده: حجت الاسلام والمسلمین عبدالکریم پاکنیا
[1]. سوره شوری، آیه 30: «هر آسیبى به شما رسد، به سبب اعمالى است که مرتکب شدهاید.»
[2]. علیاکبر دهخدا، لغتنامه دهخدا، ذیل واژه «ذنب»؛ علیاکبر قرشی بنابی، قاموس قرآن، ج 3، ص 24.
[3]. سوره بقره، آیه 219.
[4]. علیاکبر قرشی بنابی، قاموس قرآن، ج 1، ص 24.
[5]. شیخ صدوق، معانی الأخبار، ص 270.
[6]. فضلبنحسن طبرسى، مجمع البیان، ج 9، ص 47، ذیل آیه ۳۰ سوره شوری.
[7]. همان، ذیل آیه 16 سوره هود.
[8]. ابنشعبه حرانى، تحف العقول، ص 410.
[9]. سوره روم، آیه 41.
[10]. قلب، در اصطلاح قرآن و حدیث، مرکز ادراکی و عواطف و احساسات انسانی و تجلیگاه اسما و صفات الهی است. امام صادق7 میفرماید: «الْقَلْبُ حَرَمُ اللَّهِ فَلَا تُسْکِنْ حَرَمَ اللَّهِ غَیْرَ اللَّهِ؛ دل، حرم خداست و در حرم خدا، غیرخدا را ساکن نکن.» (مجلسی، بحار الأنوار، ج 67، ص 25) .
کعبه دل مسکن شیطان مکن پاک کن این خانه که جای خداست (دیوان پروین، تصحیح ولیالله درودیان، ص ۵۰)
[11]. شیخ صدوق، أمالی، ص 396.
[12]. تمیمی آمدی، غرر الحکم، ش 3565.
[13]. طوسی، مصباح المتهجد وسلاح المتعبد، ج 2، ص 844.
[14]. مجلسی، بحار الأنوار، ج 70، ص 377.
[15]. کلینی، الکافی، ج 2، ص 341.
[16]. طوسی، امالی، ص 305.
[17]. هاشم رسولی محلاتی، کیفر گناه و آثار و عواقب خطرناک آن، ج 2، ص 199 ـ 200.
[18]. سوره قیامت، آیه 1 و 2.
[19]. از مرحوم حاج شیخ فضلالله نوری نقل شده است که در دوران کودکی مهدی، در نجف اشرف زندگی میکردیم. به دلیلی، مادر مهدی نتوانست به فرزندش شیر بدهد و بهناچار به جستوجوی دایهای برای او برآمدیم. زنی از زنان عرب، دایگی او را به عهده گرفت. پس از پایان دوران شیرخوارگی مهدی، متوجه شدیم این دایه، از زنان ناصبی و از دشمنان اهلبیت: بوده است.
[20]. عبدالکریم پاکنیا، پدر ـ مادر، شما را دوست دارم، ص 234.
[21]. شهریار، دیوان شهریار، ج ۱، ص 79.
[22]. مفید، امالی، ص 237.
[23]. فقر مادی، عوامل دیگری غیر از گناه نیز دارد و به طور مطلق نمیتوان گفت هرکس فقیر است، گناهکار است.
[24]. مجلسی، بحار الأنوار، ج 70، ص 377.
[25]. شیخ عباس قمی، کلیات مفاتیح الجنان، باب سوم در زیارات، فصل اوّل: آداب زیارت.
[26]. کلینی، الکافی، ج 2، ص 374.
[27]. سوره بقره، آیه 59.
[28]. سوره بقره، آیه 277.
[29]. سوره زمر، آیه 53.
[30]. ملا احمد نراقی، معراج السعادة، ص 200.