به گزارش خبرنگار خبرگزاری«حوزه» از تهران، استاد حسین انصاریان در سخنرانی خود در مسجد امیر(ع)، اظهارداشت: در طول تاریخ با دو نوع بت، اکثر مردم هر روزگاری را فریب دادند و مردم را با زبان، سخن، تقلب در گفتار و وعدههای دروغ گول زدند و نگذاشتند مردم در راه الهی قرار بگیرند و مطیع وجود مقدس پروردگارشان شوند. یک نوع بت بیجان بود که پرستش این بتهای بیجان از زمان حضرت نوح(ع) قدرت گرفت، پروردگار در سوره مبارکه نوح چند تا از بتهای آن روزگار را اسم میبرد. مردم میدیدند این بتها مجسمه است، نه میبینند و نه میشنوند، ولی به این صورت مردم را گول زده بودند که اگر شما تابع این فرهنگ باشید - فرهنگی که سردمداران بتکدهها و بتسازان ساخته بودند؛ یک سلسله روشها، اعمال و اخلاق را به مردم باورانده بودند که این بتها هرکدام در عالم غیب یک نمونه زنده دارند، ما آنها را نمیبینیم ولی آنها ما را میبینند - و این بتها را بپرستید و فرهنگشان را اطاعت کنید یک زندگی پرنعمت، مرفه، پرباران و پر محصولی پیدا خواهید کرد.
وی ادامه داد: صدها سال این اندیشه را نسل به نسل حاکم کرده بودند و انبیای الهی برای نجات مردم کار آسانی نداشتند، انبیاء بت را رد میکردند، ارواح غیبی بتان را که بتان نماینده شکل و قیافه آنها بودند را رد میکردند، بتپرستی را رد میکردند، متولیان بت را به شدت رد میکردند؛ لذا متولیان بت و سردمداران بتکدهها و به دنبال آنها مردم که میدیدند یک نفر در برابر یک مملکت قد علم کرده، میگفتند حرفهای شما قابل باور نیست، شما حقیقت را نمیگویید، شما درست نمیگویید و تک تک با زحمت انبیاء از بتپرستی نجات پیدا میکردند.
مردم راحت حرف انبیاء را باور نمیکردند
استاد انصاریان در پاسخ به اینکه چرا مردم به جای تبعیت از انبیا، از بتها حمایت میکردند؟ گفت: مردم راحت حرف انبیاء را باور نمیکردند؛ چون میترسیدند اگر حرف انبیاء را گوش دهند اوضاع زندگی، اوضاع اقتصادی، اوضاع اجتماعی و رفاه آنها دگرگون شود. آنها میترسیدند ولی آن ترس مشرکین را ما نداریم. مولای ما امیرالمؤمنین(ع) به ما خبر داده: «دار بالبلاء محفوفه و بالغدر معروفه» دنیایی که در آن زندگی میکنید پیچیده به ناراحتیها، بیماریها، رنجها، درگیریها، سختیها و وجود مظلوم و ظالم است، اما «وَ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقِين» (اعراف، 128) پایان خوش زندگی برای مردم پاک است.
خداوند به ظالمان مهلت نمیدهد
وی افزود: اینطور نیست که خدا ظالم را مهلت دهد هفتاد و پنج میلیون نفر را آنچنان در محاصره قرار دهد که بدون جنگ؛ بچه شیرخواره تا جوانِ دختر و پسر یا پیرِ مرد و زن مثل برگ روی زمین بیفتند و بمیرند، ما در تاریخ چنین مهلتی را سراغ نداریم که خدا به ظالم داده باشد. همسایه دیوار به دیوار ما صدام بود، خیلی سختیها را به ما و به ملت عراق تحمیل کرد ولی عاقبت همانهایی که او را سرکار آورده بودند به کل آن مملکت حمله کردند و ارتش او را از هم پاشیدند، خودش هم فرار کرد، گرفتار مظلومین شد و بعد هم روز روشن طناب دار را به گردن او انداختند و او را به جهنم فرستادند. اگر خداوند در قرآن میگوید ظالم را مهلت میدهم چون عذاب قیامتش را تکمیل نکرده و ظرف دوزخی بودنش را پر نکرده است؛ البته در این مهلت دادن، مردم دو تا مملکت هم یک سختیهایی میکشند، من برای آن سختیها اجر و پاداش و آمرزش گناه و نجات در آخرت قرار دادم. اگر مردم حوصله و تحمل کنند، ظالم به قول قرآن مجید اصلاً به آن درخت میوهداری که در ذهنش هست، نمیرسد.
مفسر قرآن و نهج البلاغه تصریح کرد: زمانی که مردم اهل توحید نبودند، پیغمبری برایشان نیامده بود، همه بتپرست و اعتقاد به بت داشتند، در ذهنشان هم ریخته بودند که این زندگی مرفه، باران و زمینهای سرسبز همه از برکت بت و بتپرستی است که دروغ هم بود. این یک نوع بت، بتی که دستساز بود، ولی دروغهای زیادی هم کنارش چیده بودند و این دروغها را به عنوان سخن راست به مردم باورانده بودند.
مؤلف کتاب «همراهی علی و حق» به دومین بت که مورد پرستش مردم هست، اشاره و خاطرنشان کرد: کسی یک روحیه قلدری پیدا میکرد و بعد خودش را تبدیل به بت میکرد، فرهنگی را هم میساخت و به یک ملت چند میلیون نفری مثل مصر میباوراند که «أَنَا رَبُّكُمُ الْأَعْلى» (نازعات، 24) مالک و مدبر و همه کاره و کارگردان بالاتر که مقامی دیگر مافوق من نیست، من هستم. فرعون پول، ارتش، دربار و وزارت آموزش و پرورش داشت و از ابتدا به مردم و به بچهها و دانشآموزان درس میدادند که غیر از فرعون احدی مدبر، مالک و صاحب اختیار نیست، اما در آخر ظالم با اطرافیان و متابعانش در نیل غرق شدند، اینطور نبود که اینقدر جای پایشان محکم شود که شکستی برای آنها نیاید.
استاد اخلاق حوزه علمیه گفت: پس از رحلت پیغمبر(ص) بت اول زمینهاش را از دست داده بود، نمیتوانستند کنار قبر پیغمبر یا در کعبه دوباره آن سیصد و شصت بت زمان جاهلیت را آویزان کنند و به مردم بگویند نذر و نیاز و گوسفند و گاو و شتر و طلا و نقره و پارچه را برای تبرکجویی پای بت بریزید تا باران بیاید، تا نخلها بار بدهد، تا زنهایتان بچهدار شوند چون هر بتی را نماینده یک چیزی در ذهن مردم جا داده بودند نماینده باران، نماینده خوشگل شدن بچه در رحم، نماینده رد نازایی، نماینده بچهدار شدن، نماینده سود در تجارت، عوام الناس هم باور کرده بودند. بعد از پیامبر این کار را نمیتوانستند بکنند چون ترس داشتند که یک بت بیجانی را بیاورند کنار قبر پیغمبر با طناب آویزان کنند و بگویند همه نمازها را به این طرف بخوانید و همه به این سجده کنید. در مکه هم نمیتوانستند این کار را کنند، آمدند با مطالعه دقیق تمام طرح فرعون، فریبکاریها، ترفندها و دروغهایش همه را روی هم ریختند و بت زنده به وسیله خودشان درست شد یعنی خودشان آمدند خودشان را بت کردند.
استاد انصاریان با بیان اینکه هیچ زمینه و دلیلی برای این دو نوع بتپرستی برای انسان وجود ندارد؛ گفت: پروردگار عالم از ابتدا خودش را با سه نام معرفی کرده و از زمان آدم هم این سه نام را به صورت یک آیه صد و چهارده بار در قرآن مجید گنجانده و با کلمه الله رشته همه نوع بتپرستی را قرآن از هم گسسته است و به مردم فهمانده بت، بتپرستی، بت مرده بیجان و بت زنده جز اینکه شما را به شقاوت ابد دچار کند، سودی برایتان ندارد.
اگر یک روز سودتان مثل هر روز نبود سراغ حرام نروید
مبلغ عرصه بین الملل اظهار کرد: اگر بنای به پرستش است وجودی را بپرستید که مستجمع جمیع صفات کمال است، اما «الرحمن» میگویند جلوه رحمانیتش همین سفره مادی عالم است، میگوید من در حد شما انواع خوراکیها، پوشاکها و آشامیدنیها را آفریدم؛ بیایید از دست من بپوشید، از دست من بخورید، از دست من بیاشامید، من که رحمان هستم سر سفره حرام برای چه مینشینید؟ در تقسیم رزق از ابتدا که آدم وارد این کره زمین شده تفاوتها وجود داشته است؛ یکی درآمد خوبی داشته، یکی متوسط بوده و یکی کم بوده است. در جوامع جهان مسکین بوده، فقیر بوده، یتیم بوده، اسیر بوده، جنگ زده بوده، زلزله زده بوده، سیل زده بوده، آتش گرفته در اموال بوده، این اختصاص به ما ندارد بیتحمل نباشیم. اگر یک روز رزقتان دیر آمد، اگر یک روز سودتان مثل هر روز نبود سراغ حرام نروید، من شما را امتحان میکنم.
مؤلف کتاب «همراهی علی و حق» با اشاره به اینکه با وجود رحمان هر نوع حرامخوری محکوم است، اظهار کرد: نمیتوانم به پروردگار بگویم حالا این یک لقمه به کجای جهان خلقت برمیخورد؟ به جهان خلقت برنمیخورد، قرآن میگوید حرام یعنی نجس، با بودن رحمان نجسخور نباش، پاک بخور.
استاد انصاریان در پایان گفت: من رحمان هستم چه نیازی به مال حرام دارید؟ من رحیم هستم و انواع لذتها را در بهشت برای تو قرار دادم؛ لذت چشمی، یک جوری بهشت را ساختم که تو با چشمت هر چه را میبینی لذت میبری، لذت جسمی هم برایت ساختم انواع میوههای ابدی، انواع گوشتهای خوشمزه «وَ لَحْمِ طَيْرٍ مِمَّا يَشْتَهُون» (واقعه، 21) گوشتهای پرندگان خوشمزه در بهشت، برای شهوت جنسیات هم حورالعین درست کردم، ولی باید صبر کنی بیایی آن طرف که همه لذتها را در اختیارت بگذارم. من رحیم هستم چرا دنبال لذت حرام میروی؟ چرا عجله میکنی؟ چرا شهوت جنسیات را با زنا شتابانه خرج میکنی؟ من همه نوع لذتی برایت در بهشت قرار دادم با فهم «بسم الله الرحمن الرحیم» آدم هم موحد، هم حلالخور و هم آخرتی میشود.
انتهای پیام ۳۱۳/۱۷
نظر شما