به گزارش سرویس بین الملل خبرگزاری «حوزه»، بیش از 7 سال است که از بحران سیاسی و همه جانبه در سوریه می گذرد.در این مدت قریب به ۲۰۰۰ گروه کوچک و بزرگ در سوریه وجود داشته اند که از ۸۰ کشور جهان به آنجا آمده بودند تا به زعم خود حکومت سوریه را سرنگون کنند بر همین اساس بود که سوری ها از این جنگ، به عنوان "جنگ تمام عیار جهانی" علیه سوریه یاد می کنند. چرایی این بحران کم نظیر در منطقه غرب آسیا موضوعی است که از سوی کار شناسان مختلف و از زوایای متعدد مورد بررسی قرار گرفته است.
بحران سوریه بهار عربی یا نقشه محور غربی عربی
شبیه سازی بین انقلاب های عربی و اعتراضات در سوریه از جمله توطئه ها و نقشه های عربی و غربی برای سوریه بود.غربی ها به دنبال آن بودند که به محور مقاومت ضربه اساسی وارد کنند و در نهایت، تحلیل شرایط موجود، آنان را به این نتیجه رساند که موج قیامهای مردمی را به سمت سوریه هدایت نمایند و این کار صورت گرفت. لذا برای فریب افکار عمومی با حربه دروغ وارد شدند و سعی کردند با استفاده از تکنیکهای عملیات روانی وقدرت رسانهای خود، به افکار عمومی القاء کنند که جنس اعتراضات در سوریه هم از جنس انقلاب های عربی است و تا حد زیادی هم در این کار موفق شدند.
یکی دیگر از تفاوت های اعتراضات در سوریه با بهار عربی این بود که در سوریه از همان ابتدا بدنه اصلی معارضه که مورد حمایت سرویسهای امنیتی منطقه بود کاملا مسلح وآموزش دیده بودند. در مراحل بعد نیز انواع سلاحهای سنگین و پیشرفته هم در اختیار آنان قرار گرفته بود و افسران اطلاعاتی عرب و ترک و غربی همگی به آنان کمک میکردند.
تاثیر حامل های انرژی در بحران سوریه
برخی از کارشناسان حوزه اقتصاد بین الملل درگیری و تنش در سوریه را جنگی برای مدیریت این منابع گاز طبیعی، میان اروپا و روسیه ارزیابی می کنند.ازسوی دیگر کشورهای قاره اروپا به دنبال آن هستند تا وابستگی خود به روسیه در حوزه انرژی کم کنند زیرا تجربه خوبی را از سال 2009 ندارند. در این سال روسیه ارسال گاز به اروپا را به دلیل تنش در معامله های گازی کشورش با اوکراین و بدهی این کشور قطع کرد. ایالات متحده هم در این پازل از تلاش اروپا برای استقلال گازی از روسیه حمایت می کند. به طور طبیعی روسیه از این مساله راضی نیست.
نکته اینجاست که کشورهای غربی به خواست و سیاست های دولت قانونی سوریه توجه نمی کنند زیرا دمشق به عنوان شریک مسکو از این خط لوله استقبال نمی کند. در عوض سوریه، خط لوله ایران-عراق –سوریه را ترجیح می دهد و به آن تمایل بیشتری دارد. با این خط لوله گاز خلیج فارس از ایران به عراق و سپس از سوریه به اروپا انتقال می یابد. در این شرایط خط لوله قطر- ترکیه -اروپا به محاق می رود.
ساخت این خط لوله و منافع مالی که انتقال گاز به اروپا برای دو کشور قطر و ترکیه به همراه دارد دلیلی شده است تا این دو کشور سوریه را هدف خشم و نفرت خود قرار دهند.
یکی از دلایل دشمنی غربی ها، عرب ها و ترک ها با نظام سوریه این است که سوریه اجازه نداد لوله های گاز قطر از سوریه بگذرد تا این کشور گاز خود را به ترکیه و اروپا صادر کند، چرا که اگر این کار انجام می شد رقیب تازه ای در اروپا برای گاز روسیه پیدا شده و این تبدیل به وسیله ای راهبردی برای اعمال فشار بر دولت مسکو می شد.
سردبیر روزنامه فرامنطقه ای رأی الیوم در مقاله ای گفت: البته این طبیعی و منطقی است که روس ها این کار نیک سوری ها را در حق خود فراموش نکنند و تمام تلاش خود را به کار گیرند تا مانع سقوط آن شده و نگذارند این کشور به سرنوشتی شبیه به لیبی، عراق و یمن دچار شود.
تاثیر اقتصاد و ناراضایتی مردم در بحران سوریه
ایجاد اخلال اقتصادی در کار دولت سوریه یکی از برنامه های محور عربی غربی برای بحران سازی در این کشور بود که بایستی توسط افراد ذی نفوذ در اقتصاد این کشور اجرا شود و در طی آن ضمن ضعیف کردن دولت پس از پیروزی این توطئه همین افراد نقش دولت انتقالی بعد از دولت فعلی را بازی خواهند کرد.
این توطئه برای اولین بار در شهر درعا و سپس دوما تکرار شد و قرار بود در شهرهای بزرگی همچون حلب و دمشق نیز به اجرا در آمده تا زمینه آشوب سراسری در کشور سوریه فراهم شود.
اواسط مارس ۲۰۱۱ بود که شهر درعا در جنوب سوریه که در نزدیکی مرزهای اردن و فلسطین اشغالی است و فاصلهای با نابلس و امان ندارد؛ به آشوب کشیده شد. تظاهراتکنندگان مسجد «العمری» را به تصرف خود در آوردند و حرکت خود را شروع کردند. در این بین درگیریهایی به وجود آمد که تعدادی کشته و زخمی شدند. نیروهای امنیتی سوریه آنرا به گروههای ناشناس نسبت دادند. در حالی که رسانههایی چون العربیه عربستان، الجزیره قطر و رسانههای غربی به حمایت از معترضان میپرداختند.
یکی از عوامل تأثیرگذار بر وقوع و تشدید بحران سیاسی در هر کشوری می تواند ، نارضایتیهای اقتصادی و فقر باشد اما آنچه که در بحران سوریه به وضوح دیده شد سوء استفاده جریان های خارجی و مزدوران داخلی از تظاهرات مردمی در جهت اصلاحات سیاسی و اقتصادی در سوریه بود. دخالت های خارجی و ایجاد بحران 7 ساله تا آنجا ادامه پیدا کرد که به گفته بشار اسد رییس جمهور سوریه اقتصاد سوریه امروز برای بازسازی نیاز به ۴۰۰ میلیارد دلار اعتبار دارد.آمارهای دیگری که توسط کارشناسان حوزه اقتصاد بین الملل در خصوص زیان های غیر قابل جبران به سوریه بر آورد می شود نقش توطئه برای ایجاد بحران و جنگی جهانی در سوریه را به بهانه مشکلات اقتصادی مردم سوریه را برجسته تر می کند.
النا لانچوویچینا، یکی از کارشناسان بانک جهانی در منطقه خاورمیانه اواخر سال 2014 در یادداشتی نوشته بود:«بر اساس قیمتهای پایه سال 2007، 6 اقتصاد در منطقه شام، 35میلیارد دلار از تولیدشان را از دست دادند. به عبارت دیگر، اگر جنگ اتفاق نمیافتاد، ارزش کل این اقتصادها روی هم میتوانست 35 میلیارد دلار بیشتر باشد. این هزینههای جنگ با کل تولید ناخالص داخلی سوریه در سال 2007، برابری میکند».
همچنین بخش بزرگی از میدانهای نفتی سوریه طی این سالها در دست داعش بود. از آنجایی که سوریه یکی از بزرگترین تولیدکنندگان نفت در جهان به شمار میرود، در سال 2010 نفت 30 درصد از کل صادرات سوریه و 50 درصد از کل درآمد دولت آن را تشکیل میداد. پیش از آنکه جنگی تمام عیار سوریه را درگیر خود کند، درآمد صنعت گردشگری در این کشور ۱۲ درصد از تولید ناخالص ملی را تشکیل میداد و ۱۱ درصد از شاغلان این کشور در این بخش مشغول به کار بودند. یک سال پس از شروع جنگ، وزیر گردشگری سوریه اعلام کرد که کشورش 5.1 میلیارد دلار از درآمد گردشگریاش را از زمان آغاز درگیریهای داخلی از دست داد. حالا، 7 سال از آن زمان گذشته و درآمد گردشگری سوریه که چشمانداز روشنی پیش روی خود داشت، به صفر رسیده است.
نقش ارتش آزاد سوریه در بحران 7 سال
پس از نا آرامیهای ٢٠١١ در سوریه، جنگ داخلی در این کشور گسترش یافت و در پی ناکامی گروه موسوم به ارتش آزاد سوریه، مناطق روستایی به منبع جذب نیرو برای گروه های سلفی و به اصطلاح جهادی رقیب تبدیل شد ارتش آزاد سوریه در ابتدا مورد حمایت غرب و کشورهای عربی قرار داشت، اما اختلاف بین آنها باعث شد که این گروه نتواند به نیرویی منسجم تبدیل شود.
ظهور تکفیری ها
با بدنامی ارتش آزاد سوریه، آرایش گروههای تکفیری شروع شد و ارتش آزاد سوریه را در سال ٢٠١٢ تحت الشعاع خود قرار داد و در کانون مبارزات علیه نیروهای بشار اسد قرار گرفت. گروه های تکفیری تروریستی اصلی شامل جبهه النصره وابسته به القاعده، الاحرار الشام و جیش الاسلام، نواحی روستایی و حومه شهر را تسخیر کردند که عمدتا غرب آزاد راه شمال-جنوب در شهرستان های حما، حمص و درعا در منطقه غوطه در حومه دمشق و شهرهای شمالی حلب و ادلب نزدیک ترکیه را شامل می شد.
هر چند که این سه گروه با یکدیگر دشمنی دارند، اما در دشمنی با داعش مشترک هستند و اعلام خلافت در عراق و شام را بدعت میخوانند. ظهور تکفیری ها همچنین به خیزش زهران علوش کمک کرد. عبداله، پدر علوش، از روحانیان غوطه بود که در عربستان زندگی می کرد و با مذهب وهابیت سلطنت عربستان کاملا آشنا بود. وی در سال ٢٠٠٩ که برای جنگ به عراق رفته بودند، زندانی شد. چند ماه پس از آغاز شورش ها، علوش به همراه صدها نفر از زندان آزاد شد. آزادی آنها، شورش سوریه را به سمت جنگ مسلحانه برد. علوش با کمک پدرش گروه موسوم به جیش الاسلام را تشکیل داد و خواستار احیای خلافت اموی و ریشه کنی علویان سوریه شد.
صدور فتواهای فتنه انگیزانه شیوخ جیره خوار
در طول سال های بحران غم بار سوریه مفتی های جیره خوار سعودی و عربی بدون آنکه مرجع شرعی از صدور فتواهای خود داشته باشند هماهنگ با دلارهای سعودی و شیخ نشین های منطقه برای ضربه زدن به محور مقاومت در سوریه دست به صدور فتواهای شرم آوری زدند.
پایگاه اینترنتی النخیل در این باره نوشت: ناصر العمر از مفتی های سلفی سعودی به جنگجویان موجود در سوریه اعلام کرد در صورتی که هیچ زنی برای جهاد نکاح یافت نشد آنها حتی می توانند با محارم خود جهاد نکاح انجام دهند.وی در فتوای قبلی خود اجازه به اسارت بردن زنان شیعه و توزیع آنان بین جنگجویان مسلح موجود در سوریه را صادر کرده بود.
شیخ 'صالح اللحیدان' عضو ارشد هیات علمای وهابی سعودی ضمن تشویق مردم به کشته شدن در راه براندازی نظام حاکم سوریه گفت: مذهب مالکی قتل یک سوم برای سعادتمندی دو سوم را اجازه می دهد.
عربستان پدر خوانده تروریست های تکفیری
عربستان از روز های ابتدایی بحران سوریه به طور منظم و هدفمند حمایت خود را از مسلح کردن شورشیان سوری اعلام کرد. برگزاری کنفرانس به اصطلاح دوستان مردم سوریه در سال 2012 در تونس از جمله حمایت های عربستان از شورشیان سوری است.دولت عربستان سعودی به طور مستمر از جنگجویان سوری حمایت مالی می کرد و با دادن حقوق به آنها و دادن تجهیزات گسترده سعی در براندازی نظام بشار اسد داشت.
یکی از بازیگران سعودی که نقش مهمی در بحران سوریه داشته بندر بن سلطان است.طرح آمریکایی- سعودی بندر بن سلطان پنج مرحله اصلی داشت که افشای آن توسط پایگاه اینترنتی الشرق الجدیده دست بازیگران این توطئه خطرناک را رو کرد.
سوء استفاده از جوانان تحصیلکرده بیکار در سوریه
در مرحله اول تعدادی از جوانان تحصیلکرده و بیکار که قبلا توسط نیروهای بندر تطمیع شده بودند باید به خیابان بیایند و با اعلام نقطه ای استراتژیک در محل حاضر شده و شروع به سر دادن شعار علیه دولت سوریه و تشویق مردم به پیوستن به آنها نمایند.
در مرحله دوم گروهکی از تروریستها که از بین اشرار انتخاب شده اند و قبلا در جریان محل برگزاری اعتراض قرار گرفته اند در محل مستقر می شوند و به محض بالاگرفتن شعارها و پرتاب سنگ از سوی نیروهای زمینی شروع به تیراندازی به مردم و نیروهای امنیتی می کنند.
در مرحله بعد رسانه هایی که از قبل برای پوشش این اخبار آماده شده بودند، مانند العربیه، الجزیره و رسانه های غربی وارد صحنه شده و به پوشش وسیع اخبار این اعتراضات و شایعه پراکنی می پردازند تا بدین صورت اوضاع سوریه را بحرانی نشان دهند.
دامن زدن به اختلافات مذهبی برای شعله ور کردن فتنه در سوریه
در مرحله بعدی این توطئه افراد تندرو فرقه گرا وارد صحنه شده و با به میان کشیدن اختلافات مذهبی بین شیعه و سنی، و اختلافات قومی بین کرد و عرب و ارمنی به تشنج در اوضاع دامن می زنند. فتوای مفتی عربستانی در مورد قتل یک سوم برای زندگی دو سوم نمونه ای از این مرحله از توطئه است.
نقش رسانه های خارجی و حاکمان غربی عربی در بحران سوریه
از ابتدای شکل گیری بحران سوریه، رسانه های غربی، عربی و عبری به صورت مشترک با بسیج تمام امکانات نه تنها به پوشش حوداث سوریه نپرداختند، بلکه به صورت آشکار واقعیتهای صحنه در این کشور را تحریف کردند. در واقع رسانههایی که اعتراضات مسالمت آمیز مردم مظلوم بحرین را به صورت کامل سانسور میکردند در خصوص قضایای سوریه، به تولید فیلمهای هالیوودی پرداختند. این رسانه ها با استفاده از استودیوهای مجازی، جمعیت معترض را چندین برابر نشان دادند و به تشییع کشتههای خود ساخته و دروغین پرداختند.
عربستان سعودی هم که در مدیریت رسانههای عربی تجربه زیادی دارد به ایجاد شبکه گسترده رسانهای در سوریه اقدام کرد و انواع شکبههای تلویزیونی، رادیویی، سایتهای خبری، شبکههای مجازی و موبایلی به راه انداخت که همگی از یک آبشخور تغذیه می شدند. و هدف آنها تاثیر بر افکار عمومی دنیا و تخریب چهره دولت سوریه بود.
در این خصوص پژوهش های متعددی انجام شده که از جمله آنها می توان به چهار مورد اشاره کرد که در این پژوهش ها عملکرد کانالهای "بی بی سی عربی"، "اسکای نیوز"، "شبکه العربیه سعودی" و "الجزیره قطر" در خصوص پوشش بحران سوریه مورد بررسی قرار گرفته است که نتیجه پژوهشها به راحتی نشان می دهد که شاید برای اولین بار در جهان، همکاری رسانهای بین رسانه های عربی، غربی و عبری با مدیریت واحد شکل گرفته است.
در همین راستا «واشنگتن پست» از ارایه یک کمک مالی مخفیانه از سوی وزارت خارجه آمریکا به مخالفان حکومت سوریه برای راه اندازی شبکه تلویزیونی خبر داد.
در عین حال رسانه های غربی -عربی در اقدامی هماهنگ موضوع تحریم های همه جانبه علیه حکومت بشار اسد و همکاران وی را به طور خاصی برجسته می کردند. العربیه' به نقل از منابع آمریکایی اعلام کرد، 'ماهر اسد' برادر 'بشار اسد' و ریاست گارد ریاست جمهوری سوریه، در راس لیست مسئولانی است که آمریکا قصد تحریم آنها را دارد .
بحران سوریه درسی به یاد ماندنی برای ملت های منطقه
در حالی بحران سوریه مسیر 8 سالگی خود را طی می کند که خسارت های اقتصادی ، اجتماعی و روانی غیر قابل جبرانی برای مردم این سرزمین به جای گذاشته است.یکی از این فجایع ، مربوط به مباحث جمعیتی میشود. سوریه حدود 22 میلیون نفر جمعیت داشت اما حالا 4.8 میلیون مهاجر از این کشور خارج شدهاند که حدود 22درصد از کل جمعیت آن میشود. همچنین 6.6میلیون نفر نیز در داخل خود سوریه، آوارهاند. بیزینس اینسایدر مینویسد: «آمار ترسناک دیگر این است که 4میلیون کودک سوری از مدرسه جا ماندهاند».
تمام این خسارت های عمیق بر پیکر جامعه سوری که به همت محور غربی ،عربی و عبری حاصل شد نتجیه ای جز ویرانی برای مردم سوریه به ارمغان نیاورد.همان مردمی که در ابتدای بحران سوریه به ظاهر توسط رسانه های عربی و غربی در مقابل حکومت رسمی سوریه از آنها حمایت می شد و وعده آزادی و عدالت اجتماعی به ملت سوریه نوید داده می شد.
اما امروز این وعده ها جایش را با قتل عام بی رحمانه همان مردم و اسارت زنان و کودکان سوری و جنایت های ددمنشانه و کم نظیر تاریخ بشری عوض نموده تا درسی بزرگ برای تمام ملت های منطقه باشد؛ که تنها راه سربلندی کشورها و جوامع اسلامی وفاداری به محور مقاومت و حفظ وحدت ملی و مذهبی و داشتن بصیرتی کامل در ارزیابی رویدادهای داخلی و بین المللی در ارتباط با کشورشان در مقابل تمام دشمنان دوست نمای صهیونیستی- عربی و غربی است.
این که مدل بحران سوریه برای سایر کشورهای جهان اسلام با هدف تجزیه این کشورها در دستور کار حاکمان غربی آمریکایی و صهیونیستی قرار گیرد امر بعیدی نیست؛ اما مطالعه و بررسی ریشه های بحران سوریه نشان از طرحی چند ساله واجماعی بین المللی و هدفمند برای ضربه زدن به مقاومت منطقه و متکی بر مطالعات روان شناختی و جامعه شناختی جامعه هدف دارد.
انتهای پیام/
گزارش از وجیهه سادات حسینی
نظر شما