پنجشنبه ۴ مرداد ۱۳۹۷ - ۱۴:۰۸
  عروج  از  لاهور

حوزه/ صادق گنجی (زاده اردیبهشت ۱۳۴۲ فسا)، از اهالی برازجان مرکز شهرستان دشتستان استان بوشهر، پس از اتمام دوران دبیرستان راهی تهران شد و در مدرسه عالی شهید مطهری به تحصیل علوم دینی پرداخت.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری «حوزه» از بوشهر، علما و بزرگان همواره در طول تاریخ کشور نقش مؤثری در مبارزه و استعمارستیزی داشته‌اند و سبب شدند تا دست بیگانگان از این کشور کوتاه شود؛ در این راستا خبرگزاری حوزه قصد دارد تا به معرفی علمای مبارز و استعمارستیز استان بوشهر بپردازد.

روحانی شهید صادق گنجی

صادق گنجی رایزن فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در پاکستان بود که  در سال ۱۳۶۹ ترور شد.

زندگی‌نامه

صادق گنجی (زاده اردیبهشت ۱۳۴۲ فسا)، از اهالی برازجان مرکز شهرستان دشتستان استان بوشهر، پس از اتمام دوران دبیرستان راهی تهران شد و در مدرسه عالی شهید مطهری به تحصیل علوم دینی پرداخت. در زمان جنگ با عراق به مدت بیست ماه در جبهه‌های مختلف حضور یافت. مدتی مسئولیت بازرسی اداره عقیدتی سیاسی در نیروی دریایی سپاه پاسداران را داشت و چند ماهی در وزارت ارشاد مشغول شد. او در سال ۱۳۶۵ در شهر لاهور پاکستان، مسئولیت نمایندگی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران شد.

وی روزهای پایانی مأموریت خود به‌عنوان رایزن فرهنگی را در پاکستان می‌گذراند و در آستانه مراسم تودیعی که روز ۲۸ آذرماه ۱۳۶۹ شمسی در لاهور پاکستان توسط شاعران و نویسندگان پاکستانی برپا کرده بودند توسط شاخه نظامی سپاه صحابه جلو درب هتل مراسم ترور شد. گنجی مسئولیت کنسولگری و خانه فرهنگ ایران در لاهور پاکستان را از سال ۱۳۶۵ تا ۱۳۶۹ بر عهده داشت و در زمان فعالیت در پاکستان از نفوذ زیادی در میان گروه‌های شیعه و سنی برخوردار بود.

آثار

وی در مدت حضورش در پاکستان چندین اثر ازجمله: مسیحیت در پاکستان، زن در پاکستان، شخصیت‌های پاکستان، احزاب و گروه‌های پاکستان، پاکستان و چگونگی فعالیت آمریکا در این کشور و آموزش‌وپرورش پاکستان را به چاپ رساند.

وی در کنار زبان‌های انگلیسی و عربی، به اردو تسلط نیز داشت و به این زبان شعر می‌گفت.

روحانی شهید صادق گنجی

بیست‌وهشت آذر ۱۳۶۹ شمسی، سالروز شهادت مرد جوانی است که پاکستان هرگز خاطره او را از یاد نخواهد برد. شهید صادق گنجی" انگار می‌دانست که قرار است شهید شود. چند هفته پیش از شهادت با اشاره به قبول قطعنامه به سید بزرگوار شهید آوینی گفت: ‌"برای کسانی که بخواهند هنوز در شهادت باز است." و پس از شهادت، یکی از روزنامه‌های پاکستان به نقل از او در یکی از مراسم‌های تودیعش نوشت:‌ "هنگام جدایی من از لاهور حادثه کوچکی رخ خواهد داد." (و البته که برای ما بزرگ بود). بالاخره با وجود تهدیدات فراوان، او درحالی‌که از آخرین و پنجاه و پنجمین مراسم تودیعی که از طرف ادبا، شعرا و نویسندگان پاکستان در هتل اینترنشنال لاهور به افتخارش برپا می‌شد بیرون می‌آمد، توسط گروهک سپاه صحابه به ضرب گلوله به شهادت رسید و لاهور برای همیشه از خون پاکش گلگون شد.

 صادق که ترور شد، انگار لاهور گیج بود. بیش از سه هزار نفر از مردم گریان و مبهوت مقابل خانه فرهنگ ایران تجمع کردند و صبح روز بعد روزنامه‌ها و نشریات پاکستانی خبر شهادتش را با القابی مثل "قلب تپنده لاهور رفت"، فاتح لاهور به ضرب گلوله کشته شد و امثالهم تیتر کردند. حتی عده‌ای در پاکستان بعد از ترورش تازه متوجه شده بودند که او یک ایرانی است. شهید، در کنار زبان‌های انگلیسی و عربی، چنان به اردو تسلط داشت که به این زبان شعر هم می‌گفت. همان اشعاری که دوستان پاکستانی‌اش در هر بار سفر به ایران با طنین زیبا و سبک خاص اشعار اردو، آن‌ها را برایمان می‌خوانند و همان دوستانی که با وجود تهدیدات و فشارهای سپاه صحابه و وهابیون از پیگیری پرونده مجازات قاتلانش و از دنباله‌روی راهش دست کشیدند.

صادق گنجی متولد اردیبهشت سال ۱۳۴۲ بود. هشت‌ساله بود که پدرش را از دست داد. در دوران انقلاب بسیار فعال بود. در شهرستان مادری‌اش دشتستان کلاس‌های درس عقیدتی- سیاسی برپا می‌کرد و ساعات زیادی را به مباحث به جوانان دیگر و مخالفان می‌گذراند. یک‌بار نیز بازداشت شد ولی به دلیل سن کم به‌زودی آزاد شد. با آغاز جنگ نیز به‌عنوان مبلغ بارها به جبهه‌های نبرد اعزام شد. طلبه جوان مدرسه عالی شهید مطهری که البته بسیار زود موردتوجه آیت‌الله امامی کاشانی نیز قرار گرفت، برادر کوچک‌ترش نادر و داماد خانواده یعنی شهید هوشنگ را در همین جبهه‌ها از دست داد. تنها پس از شروع اندک زمانی از کار در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، در سن ۲۳ سالگی با عنوان رئیس خانه فرهنگ ایران در لاهور به کشور پاکستان اعزام شد.

در مدت حضور در پاکستان، از او ۱۳ اثر ارزشمند درباره این کشور با مضامینی نظیر مطبوعات پاکستان، مسیحیت در پاکستان، زن در پاکستان، احزاب پاکستان، مراکز فرهنگی در پاکستان و امثالهم به‌جای مانده  است که هرکدام سرفصل آشنایی با بخشی از فرهنگ و سیاست شبه‌قاره است. شهید همیشه گشاده‌رو و البته مهمان‌نواز بود. گاهی زنگ درب خانه فرهنگ ایران، نیمه‌شب‌ها هم به صدا درمی‌آمد و او برای حال اختلافات مردم محلی و حتی زن و شوهرها دفتر کارش را باز می‌کرد و در آنجا ساعت‌ها با آن‌ها صحبت می‌کرد تا مشکل رفع شود. شوخ‌طبع بود و دوست‌داشتنی، تا آنجا که در حاشیه یکی از کنفرانس‌ها با بی نظیربوتو به گفتگو می‌پردازد و معروف است که او به هر زبانی که صحبت می‌کرده، صادق جواب را به زبان دیگری می‌داده است. پس از شهادتش بسیاری از شخصیت‌های علمی، مذهبی، فرهنگی و سیاسی پاکستان از او بارها یاد کردند. خطبا و امامان جماعت شیعه و سنی پاکستان، او را نماینده جهان اسلام و سیاستمداران این کشور او را سرمایه‌ای نامیدند که در قرن‌ها به‌ندرت تکرار می‌شود. گاهی حتی با لباس‌های محلی در مجامع مخالفان در پاکستان حضور می‌یافت. حرف آن‌ها را گوش می‌داد و با آن‌ها بحث می‌کرد تا شناسایی نشود. معروف است که بعضی شب‌ها پیاده در کوچه‌پس‌کوچه‌های لاهور قدم می‌زد و با مردم کوچه سخن می‌گفت. پس از رحلت حضرت امام، برای نشان دادن اتحاد و یکپارچگی ایران و اینکه مسلمین جهان رهبر جدید مدبر، مدیر و آگاهی خواهند داشت که راه امام را همچون خود او رهبری خواهد کرد، ده‌ها مصاحبه انجام داد تا به پاکستانی‌های مشتاق امام و  اندوهگین در غم فراق او نشان دهد که امام جانشین به حقی خواهد داشت و جای نگرانی وجود نخواهد داشت. همیشه در هر سفر، یا حاشیه هر کنفرانس، وقتی با نمایندگانی از پاکستان صحبت می‌کنم و نام پدرم را می‌گویم استقبالشان بسیار گرم است و بارها برای سفر به پاکستان یا کشمیر دعوت می‌شوم. مدت کوتاهی قبل، وقت در یکی از میزگردهای سازمان ملل متحد با عنوان تروریسم و حقوق بشر از وجود هزاران قربانی تروریسم و جنایت‌های گروهک‌های تروریستی مثل منافقین در ایران سخن گفتم، در میان حضار نظرات متفاوتی وجود داشت. پاکستانی‌های حاضر با آنکه  گروهک‌های ایرانی را به‌درستی نمی‌شناختند، با یاد کردن از نام پدر از مظلومیت ملت  ایران دفاع کردند و ماهیت گروهکی چون منافقین و دیگر گروه‌های تروریستی را همچون سپاه صحابه مطرح کردند. بعدازآن به‌زودی مرا به تمام پاکستانی‌های حاضر در آن کنفرانس معرفی کردند و با سخنان گرم آن‌ها ساعات زیادی را در مهمانی‌شان به بحث نشستیم. با خودم افتخار می‌کردم که شهید گنجی هنوز در یادها هست و اینکه سرمایه‌ای است که در کشوری دیگر نیز می‌تواند موجب دلگرمی  باشد.

در کارنامه شهید صادق گنجی خدمات ارزشمند بسیاری به اسلام، ایران و مردم پاکستان به چشم می‌خورد. او برای نشان دادن فرهنگ و ادب ایرانی، رساندن پیام اسلام ناب محمدی و رهبری امام خمینی (ره) و نهایتاً صلح و دوستی پایدار میان مسلمین جهان تلاش زیادی کرد و به لطف خداوند بسیاری از آن‌ها به بار نشست. پیروی از راه حق توسط آزادمردان همچنان ادامه دارد و هرگز متوقف نخواهد شد. فقط گاهی کمرنگ‌تر و گاهی پررنگ‌تر است. تروریست‌ها ممکن است با مبادرت به کشتن انسان‌ها به اهداف کوتاه‌مدت خود دست یابند، ولی در بلندمدت قطعاً خود آن‌ها بزرگ‌ترین قربانی این حوادث خواهند بود. امروز یاد شهید گنجی در قلب مردم پاکستان زنده است و سپاه صحابه که لکه‌های ننگین بسیاری را در تاریخ به‌جای گذاشته است به یاری خداوند متلاشی‌شده است. چه خیال خامی که می‌پندارند با از بین بردن چنین انسان‌هایی قلب انقلاب از کار خواهد افتاد حال‌آنکه قطره‌قطره خون شهدا ریشه‌های تنومند انقلاب را در بین تمامی ملت‌های آزادی‌خواه و ستمدیده گسترده‌تر خواهد کرد.

انتهای پیام/

اخبار مرتبط

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha