به گزارش خبرگزاری «حوزه»، تربیت اسلامی از توصیه های بزرگان دین برای مسلمانان است که در شماره های گوناگون، بخش های مختلفی را تقدیم حضور مخاطبان گرامی خواهیم کرد.
* امانتداری
از خصلت هاي بسيار زيبا و پسنديده، امانتداري و بازگرداندن بموقع و همراه با حفظ سلامت امانت است. معمولاً انسان در زندگي به انسان هاي امين نيازمند مي شود، تا مال، وسيله، راز يا مطلب مهمي را نزد آنها به امانت بسپارد. امانت گذاري ناشي از اعتماد به امانت گيرنده است. حفظ امانت ديگران، مراعات اعتماد آنها و احترام به احساسات پاك انساني است.
- امانتداري در اسلام
همه اديان مقدس الهي، خصوصاً اسلام در تقويت اين صفت نيك توصيه هاي فراوان كرده اند. قرآن مجيد مي فرمايد:
«إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُكُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَماناتِ إِلى أَهْلِها»[1]
همانا خداوند به شما فرمان مي دهد كه امانت ها را به اهل آن بدهيد.
حضرت امام صادق ـ عليه السلام ـ فرمود:
«ان الله عزوجل لم يبعث نبياً الا بصدق الحديث و اداء الامانة الي البر و الفاجر»[2]
خداوند هيچ پيامبري را بر نيانگيخته، جز به راستگويي و اداي امانت به نيكوكار و بدكار.
حضرت باقر ـ عليه السلام ـ فرمود:
«ثلاث لم يجعل الله عزوجل لاحد فيهن رخصة: اداء الامانة الي البر و الفاجر...»[3]
خداوند اجازه ترك سه چيز را به هيچ كس نداده: يكي رد امانت (به صاحبش) مي باشد چه نيكوكار باشد چه بدكار... .
پيامبر اسلام، قبل و بعد از بعثت به «محمّد امين» معروف بود و مردم اشياي گرانبهاي خود را نزد آن حضرت به امانت مي سپردند. حتي در شب هجرت (ليلة المبيت) كه رسول خدا مخفيانه از مكه خارج شد، امانت هاي مردم را كه اغلب از كفار بودند، نزد «امّ ايمن» نهاد و به اميرمؤمنان ـ عليه السلام ـ فرمود كه در موقع مناسب به صاحبانش برگرداند.[4]
امير مؤمنان ـ عليه السلام ـ فرمود: سوگند مي خورم كه لحظه اي قبل از وفات پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ سه بار از او شنيدم كه فرمود:
«يا اباالحسن اد الامانة الي البر و الفاجر فيما قل و جل حتي في الخيط و المخيط»[5]
اي علي! امانت را به نيكوكار و بد كار پس بده، كم باشد يا زياد، حتّي نخ و سوزن.
همچنين آن حضرت در يكي از وصيتهايش فرمود:
«ادّوا الامانات ولو الي قتلة الانبياء»[6]
امانت ها را رد كنيد، گرچه به قاتلان پيامبران باشد.
مطالبي كه بيان شد، اهميت بسيار زياد امانتداري را مي رساند كه ضامن قوام و بقاي روابط اجتماعي بر پايه اعتماد عمومي است.
ابوحمزه ثمالي مي گويد: از امام سجاد ـ عليه السلام ـ شنيدم كه به شيعيان مي فرمود: بر شما بايد به اداي امانت، به خدا سوگند اگر قاتل پدرم حسين بن علي ـ عليه السلام ـ شمشيري را كه با آن پدرم را به قتل رسانده، نزد من امانت گذارد به او بر مي گردانم.[7]
- امانتداري، نشانه مسلماني
خداوند سبحان در قرآن رعايت امانت را يكي از صفات مؤمنان دانسته و مي فرمايد:
«وَ الَّذِينَ هُمْ لِأَماناتِهِمْ وَ عَهْدِهِمْ راعُونَ»[8]
مؤمنان كساني هستند كه امانتها و پيمان خويش را رعايت مي كنند.
امير مؤمنان ـ عليه السلام ـ فرمود:
«راس الاسلام الامانة»[9]
سر اسلام، امانتداري است.
و نيز فرمود:
«اذا احب عبدا حبب اليه الامانة»[10]
وقتي خدا بنده اي را دوست بدارد، امانتداري را محبوب او مي گرداند.
- امانتداري، رحمت اجتماعي
امانتداري اگر در جامعه گسترش يابد، سايه رحمت «ديگر دوستي را» بر سر مردم مي گستراند و پيوند ميان افراد اجتماع را محكمتر مي كند.
پيامبر اكرم ـ صلي الله عليه و آله ـ فرمود:
«لا تزال امتي بخير مالم يتخاونوا و ادوا الامانة»[11]
امت من هميشه در خير و سلامت است تا زماني كه به يكديگر خيانت نورزند و اداي امانت كنند.
امام كاظم ـ عليه السلام ـ فرمود:
«انّ اهل الارض لمرحومون ما تحابّوا ادّوا الامانات و عملوا بالحقّ»[12]
تا وقتي كه زمينيان به يكديگر محبت كنند و امانت دار باشند و به حق عمل نمايند مورد رحمتند.
امير مؤمنان علي ـ عليه السلام ـ فرمود:
«استعمال الامانة يزيد في الرّزق»[13]
به كارگيري امانت، روزي را زياد مي كند.
- خيانت در امانت
در اسلام به همان اندازه كه امانتداري، شريف و ارجمند است، خيانت در امانت، نكوهيده و زشت است و در رديف گناهان كبيره جا گرفته است.[14]
پيامبر اكرم ـ صلي الله عليه و آله ـ فرموده است:
«ليس منا من خان مسلماً في اهله و ماله»[15]
آنكه به ناموس و مال مسلماني خيانت كند، از ما نيست.
امير مؤمنان علي ـ عليه السلام ـ فرمود:
«شر الناس من لا يعتقد الامانة و لا يجتنب الخيانة»[16]
بدترين مردم كسي است كه به امانت معتقد نباشد و از خيانت پرهيز نكند.
- اقسام خيانت
اينك زشتي و حرمت خيانت بيان شد، به اقسام آن اشاره مي كنيم:
الف و ب. خيانت به خدا و پيامبر: قرآن مجيد مي فرمايد:
«يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَخُونُوا اللَّهَ وَ الرَّسُولَ وَ تَخُونُوا أَماناتِكُمْ وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُونَ»[17]
اي مؤمنان! به خدا و پيامبر خيانت نورزيد و به امانتهاي خود نيز.
امام باقر ـ عليه السلام ـ در تفسير اين آيه شريفه مي فرمايد:
«واجبات الهي نزد هر انساني به امانت سپرده شده است و عمل نكردن بدان، خيانت محسوب مي شود.»[18]
بنابراين، بي اعتنايي به قوانين و دستورات شرعي كه مجموعه اي از دستورات الهي و سيره و روش پيامبر و ائمه معصومين است، به منزله خيانت به آنان محسوب مي شود كه مؤمن بايد از آن اجتناب ورزد.
همچنين كليه اموال مؤسسات دولتي، جزء دارايي هاي عمومي يا بيت المال است كه در دست كارمندان به امانت سپرده شده است و هر فردي به تنهايي موظف به حفظ و نگهداري و استفاده صحيح و قانوني از آنها است. حيف و ميل بيت المال و استفاده شخصي و ناصحيح از آن، خيانت به اموال مسلمانان بوده و گناهي نابخشودني است و در واقع، خيانت به خود نيز محسوب مي شود.
كم كاري، گران فروشي، كم فروشي، حقوق گرفتن و كار نكردن و... همه از موارد خيانت به مردم است.
ج. خيانت به اسرار نظامي، سياسي: آنان كه در مشاغل نظامي و سياسي اشتغال دارند، در حقيقت امانتدار مردمند و اسرار تشكيلاتي بطور امانت، در اختيارشان قرار گرفته است.
آنان بايد دقت كافي به خرج دهند و آگاه باشند كه حيات و نابودي يك ملت بسته به حفظ و افشاي اسرار سياسي، نظامي و اقتصادي آن كشور است، گاهي ممكن است افشاي يك مسأله سياسي يا نظامي، بخصوص اسرار جنگ، چنان ضربه اي به كشور وارد كند كه هرگز جبران نشود.
د. خيانت به ناموس، اموال و اسرار شخصي: ناموس و اسرار مردم همچون اموالشان محترم است و اگر به شكلي در اختيار ديگران قرار گيرد، به منزله امانت است كه بايد به بهترين صورت از آن نگهداري شود. نگاه هاي هوس آلود به ناموس مردم و دست درازي به آنها خيانت است. همچنين افشاي راز مردم، نوعي خيانت به آنهاست.
نيز افشاي محتواي پرونده ها و نامه هاي مردم، خبر دادن از وضع داخلي افراد. اطلاع و آگاهي از عيوب و نقاط ضعف آنان و بر ملا كردن آن، خيانت محسوب مي شود.
[1] . نساء، آيه 58
[2] . اصول كافي، ج 2، ص 85
[3] . بحارالانوار، ج 74، ص 56
[4] . مستدرك الوسائل، ج 2، ص 504
[5] . بحارالانوار، ج 77، ص 275
[6] . تحف العقول، ص 74
[7] . بحارالانوار، ج 75، ص 114
[8] . مؤمنون، آيه 8
[9] . شرح غررالحكم، ج 4، ص 47
[10] . همان، ج 3، ص 140
[11] . بحارالانوار، ج 75، ص 172
[12] . همان، ص 117
[13] . همان، ص 172
[14] . وسائل الشيعه، ج 11، ص 261
[15] . بحارالانوار، ج 75، ص 172
[16] . شرح غررالحكم، ج 4، ص 175
[17] . انفال، آيه 27
[18] . تفسير نورالثقلين، ج 2، ص 144