به گزارش خبرگزاری «حوزه» از بیرجند، صبح دیروز، با شنیدن خبر فوت بانو فاطمه بیکزاده مادر شهیدین سیدمحمدحسین و سید محمدهادی نوربخش، چهره نورانی این بانوی بزرگوار در ذهنم تداعی، و خاطره آخرین دیداری که با این بانوی بزرگوار داشتم در ذهنم مرور شد.
آخرین فریم هایی که از این بانوی بزرگوار باقی مانده است، صفا و صمیمیت در عین سادگی است که با عصایی بر روی پاهای خود قدم بر می داشت.
این مادر شهید در این سی و اندی سال، در کنار دیگر پسران خود سیر زندگی را سپری می کرد، اما اگر کمی با او همکلام می شدی غم فراق را می توانستی در چهره و صدای بغض آلودش احساس کنی.
فریم عکسی که از این مادر شهید باقی مانده می تواند صدق گفتار سخنان باشد، تصویری که این مادر، عکس فرزندانش را در آغوش کشید، حس جدانشدنی بین مادر و پسر را به مخاطب منتقل می کند.
این مادر بزرگوار در گفت و گوهایش همیشه دو فرزند شهیدش را برگزیدگانی از جانب خدا می دانست، که به سوی ایزد الهی شتافتهاند.
وی همچنین دو فرزند شهیدش را متفاوت از سایر فرزندان می دانست که راه شهادت را برای خود برگزیدند و همیشه مراقب اعمال و رفتار خود چه از جانب خود و اطرافیان بودند.
حال با شنیدن خبر رحلت این مادر شهید و دیدن فریم های زیبا از عکس های بجا مانده از ایشان، خاطرات برایم زنده شد، اما می دانم که جای چنین مادرانی در بهشت در کنار فرزندانش قرار دارد.
در روز تدفین این مادر شهید همه آمده بودند، مرد و زن، کوچک و بزرگ با چشمان گریان و اندوه بسیار آمده بودند تا با این مادر عزیز غزل خداحافظی بخوانند.
چهره ها را که نظاره می کردم، چشمم به پدر شهید درویشان پور افتاد، عالم بزرگواری که با کسالت سنی، هر طور شده خود را به این مراسم رسانده بود، با دیدن ایشان دریافتم که پدر و مادران شهدا سرمایه های انقلاب هستند، که باید قبل از آنکه دیر شود آنان را پیدا کرد و قدرشان را دانست.
حجتالاسلام محمدهادی شهاب در مراسم تشییع پیکر مادر شهیدان محمدحسن و محمدهادی نوربخش، اظهار کرد: برخی افراد در هر شرایطی از نعمتهایی که خداوند در اختیار آنان قرار داده بهجای استفاده کفران داشتههایشان را میکنند.
وی افزود: کسانی سعی و تلاششان دیده میشود که خود را بدهکار خداوند بدانند. وقتی انسان احساس کند که اگر همهی عمر خودش را وقف خدا کند موفق میشود، آن موقع است که ثمره و نتیجهاش را خواهد دید.
حجتالاسلام شهاب بابیان اینکه انسان باید باخدا معامله کند خاطرنشان کرد: انسان باید در کارها بهجای اینکه با بنده خدا معامله کند باخدای خود و برای رسیدن به او معامله کند.
وی ادامه داد: خداوند به انسان ثبات قدم میدهد، وقتیکه انسان در برابر خدا خاضع است خداوند نیز به او توجه بیشتری خواهد داشت.
این کارشناس مذهبی با اشاره ویژگیهای مادر شهیدان نوربخش گفت: یکی از ویژگیهای بارز این مادر شهید، صبر در زمان شهادت فرزندانش و تحمل رنج سالها ایثار بود.
وی با بیان اینکه ما انسانها از خودمان چیزی نداریم هر چه داریم از خداست و همهچیز بهسوی او برمیگردد، گفت: همه ظهورات دنیا نابود میشود و ما همه بهسوی خدای منان برمیگردیم.
حجت الاسلام شهاب با اشاره به جایگاه مادران شهدا تصریح کرد: مادران شهدا و این صابران در برابر مصائبی که کشیدهاند، خداوند جایگاه والایی را در آخرت قرار داده است.
وی در پایان تکریم خانواده های شهدا ضروری خواند و گفت: خصوصیت دیگر این مادر بیریا بودن و صداقتشان بوده است و انسان بدون صدق نمیتواند راهی برای جستن خداوند پیدا کند
مراسم باشکوه هر چه تمام تر برگزار گردید و مادر شهیدان نور بخش پس از فراقی 30 ساله، در نهمین روز از نخستین ماه پاییزی ملکوتی شد پیکر رنجکشیدهاش در آغوش خاک ودر کنار فرزندانش آرام گرفت.
برادر شهیدان نور بخش که در این چند سال بعد از فراغ پدر و برادران شهیدش، مادر خود را نیز اکنون در آغوش آنان می دید، در گفتگو با خبرنگار «حوزه» در بیرچند اظهار کرد: در این چند سال و از همان زمان شهادت برادرانم هیچ گلایه ای از ایشان ندیدم، بلکه صبر و استقامتی که ایشان در این سی و شش سال از خود نشان دادند،ایثاری است که تنها خداوند می تواند در دل یک مادر ایجاد کند.
وی افزود: درد دوری از فرزند را تنها یک مادر می داند و بس، زیرا یک مادر فرزندانش را بزرگ می کند تا نتیجه یک عمر تلاش و زحمت خود را ببیند.
برادر شهیدان نوربخش یادآور شد: مادرم در برخی از اتاق های منزل تصاویر این دو شهید را نصب کرده بود تا همیشه آن ها را در کنار خود ببیند.
وی بیان داشت: قرآن کوچکی از برادرم محمد حسین برجا مانده بود که مادرم هر روز به تلاوت آن می پرداخت و هر از گاهی میدیدم که اشک از چشمان ایشان سرازیر می شد.
وی گفت: در دنیای امروز باید قدر مادران و پدران شهیدان را بیشتر دانست زیرا اگر آن ها راضی به حضور فرزندان خود در جبهه های جنگ نبودند اکنون ما در چنین امنیتی قرار نداشتیم.
برادر شهیدان نوربخش عنوان کرد: وظیفه همه ما احترام گذاشتن به مادران و پدران شهداست، لذا نباید به گونه ای رفتار کرد که آن ها را آزرده خاطر کنیم.
در ادامه مختصر زندگینامههای شهید سید محمدهادی و شهید سید محمدحسین نوربخش آمده است، شهیدانی که امروز مادرشان را در کنار خود جای داده اند و با لبخند به ما می نگرند.
سید محمدهادی نوربخش در تاریخ 23/03/1340 در بیرجند دیده به جهان گشود، دوران کودکی خود را در کودکستان نسرین که در آن موقع تنها کودکستان شهر بود سپری نمود.
کلاس اول ابتدای را در مدرسه شوکتیه و سالهای دوم تا پنجم ابتدایی را دبستان 25 شهریور بیرجند گذراند و با پایان دوره ابتدایی به مدرسه راهنمایی تدین رفت.
پس از اتمام دوره سهساله راهنمایی راهی مشهد شد و تحصیلات سال اول متوسطه خود را در دبیرستان دانش بزرگ نیا مشهد مقدس سپری کرد، سپس برای ادامه تحصیل در سالهای دوم و سوم مقطع متوسطه به تهران رفت تا در کنار برادرش محمود که دانشجوی دانشگاه صنعتی شریف بود به درسش ادامه دهد، او این دو سال را در دبیرستان خوارزمی شماره یک تهران با موفقیت به پایان رسانید.
علاوه بر درس خواندن در کنار برادر بهطور مخفیانه به فعالیتهای سیاسی بر علیه حکومت پهلوی میپرداخت، در سال چهارم دبیرستان بود که به علت فراگیر شدن قیام مردم بر علیه حکومت شاهنشاهی بهاتفاق سایر دانش آموزان مدرسه به خیابان ریخت و درس را رها کرد. پس از این مدت به بیرجند بازگشت.
سید محمدهادی در برخورد با والدینش بسیار مؤدب بود، اوقات فراغتش بیشتر به مطالعه کتابهای مذهبی و علمی سپری میشد و با توجه به مهارت و تخصص شهید، امور منزل ازجمله برقکشی را خود بهتنهایی انجام میداد.
در سال آخر دبیرستان در مدرسه آیتالله طالقانی بیرجند ثبتنام کرد و در همین موقع نیز از فعالیتهای سیاسی خود دست برنداشت و بهاتفاق سه تن از دوستانش با حضور تظاهرات کلاس و دبیرستان را تعطیل میکرد، در یکی از روزهای قبل از انقلاب بهاتفاق عدهای از دانش آموزان به مشروبفروشی کنار سینما پارس بیرجند حمله کرد که در اثر برخورد آجر به سرش دچار جراحت گردید.
علاوه بر این در زیرزمینی منزلش با توزیع و پخش اعلامیههای امام خمینی (ره) و همچنین ساخت بطریهای شیشهای مواد منفجره و توزیع آن انزجار خود را از رژیم منحوس پهلوی اعلام میداشت، با توجه به استعداد سرشاری که داشت شبانه به مدرسه میرفت و درس خواندن را ادامه داد تا اینکه موفق شد با معدل بالا مدرک دیپلم خود را اخذ نماید.
با پیروزی انقلاب اسلامی ایران همواره در کمکرسانی به مستضعفین داوطلب بود و مواد غذایی را به درب منزل نیازمندان میبرد. از فقر و تنگدستی مردم متأثر میشد.
سید محمدهادی در کنکور سال 1358 شرکت کرد و موفق شد تا در رشته مهندسی صنایع تولید دانشگاه صنعتی شریف پذیرفته شود، آغاز تحصیلات شهید در مهرماه سال 1358 در دانشگاه صنعتی شریف بود، در زمان تعطیلات دانشگاه در انقلاب فرهنگی جهاد سازندگی ثبتنام و طی یک دوره آموزشی به منطقه لرستان نیز اعزام شد.
فعالیت او در آن منطقه بیشتر پرداختن به امور ساختوساز و بنایی بود که با پایان این دوره پس از 45 روز به بیرجند بازگشت.
آموزشهای نظامی شهید با توجه به آنچه در دفترچه یادداشت او ثبت شده است در تاریخ 1359/03/05 تا 1359/03/25 در پارک جنگلی بوده و شهید نوربخش عنوان کرده بود امیدوارم که آموزشهایی را که فرا گرفتهام، بتوانم در راه اسلام از آن استفاده کنم، ایشان در درگیری با منافقین و ضدانقلاب بهعنوان یکی از فعالترین افراد اطلاعات سپاه بیرجند بود.
سید محمدهادی نوربخش در اول مردادماه سال 1359 به عضویت سپاه پاسداران بیرجند درآمد و مدت شش ماه تلاش مخلصانه خود در این نهاد انجام داد.
آخرین مأموریت محوله این شهید برای بررسی اطلاعات به افغانستان بود که پس از چند روز تلاش در جبهه «شیندند» و «اناردره» در ساعت یک بعدازظهر روز 12 بهمنماه که مصادف با ورود تاریخی حضرت امام (ره) به میهن اسلامی بود پس از اقامه نماز ظهر در حین عبور از معبر کوهستانی پس از خنثی کردن یازده عدد مین در حالی که مین دوازدهم در دست یکی از همراهان افغانی بوده و در فاصله کمی قرار گرفته سرانجام سید محمدهادی نوربخش بر اثر انفجار مین از ناحیه ساعد و دست چپ به شدت دچار آسیب شده و بر اثر جراحات وارده در تاریخ 1359/11/12 به فیض شهادت نائل میگردد.
پیکر شهید سید محمدهادی نوربخش پس از تشییع در گلزار شهدای شهرستان بیرجند به خاک سپرده شد.
شهید سید محمدحسین نوربخش نیز در تاریخ 1344/2/15 در بیرجند پا به عرصه وجود نهاد، او دوران دبستان را در مدارس 17 شهریور و صائب گذراند و دوران راهنمایی را در مدرسه شهید مطهری و مقطع متوسطه را در دبیرستان طالقانی تا پایان کلاس دوم دبیرستان در رشته ریاضی ادامه داد.
در دوران انقلاب در تمام تظاهرات شرکت میکرد و حتی با مأمورین شاه درگیری پیدا کرد، بعد از پیروزی انقلاب در انجمن اسلامی مشغول فعالیت شد و نیز همکاری با بسیج و سپاه، شرکت در مراسم بدرقه برادران رزمنده عازم به جبهه، مراسم خانواده شهدا و مسئولیت گروه سرود خانواده شهدا از فعالیتهای وی بود.
در آبان ماه سال 1360 برای عزیمت به جبهه داوطلب شد ولی به علت کم سن بودن پذیرفته نشد، نهایتاً از طریق بسیج دو مرتبه در تاریخ 30/1/1361 به جبهه اعزام شد، قبل از شهادت، در تیپ 21 امام رضا(ع) گردان حزبالله بهعنوان رزمنده حضور داشت، در چند حمله مهم از جمله کرخهنور و آزادی خونینشهر (عملیات بیتالمقدس) شرکت و در چهارم خردادماه سال 1361 به همراه عدهای از همرزمان، برای گرفتن خاکریز دشمن به طول 7 کیلومتر وارد حمله میشود.
او به همراه سایر رزمندگان به نزدیکترین نقطه دشمن بعثی رسیده و آنچنان به خصم زبون نزدیک میشوند که با نارنجک دستی دو دستگاه از خودروهای دشمن را نابود کرده و در حالی که یکی از برادران مجروحش را به کمک میطلبد به علت کوتاهی ارتفاع سنگر، در تاریخ 1361/03/05 بر اثر اصابت ترکش گلوله تانک به سر و جداشدن گردن به درجه رفیع شهادت نائل میگردد.
پیکر پاک این شهید گرانقدر در گلزار شهدا شماره 2 در شهرستان بیرجند به خاک سپرده شد.
بانو "فاطمه بیک زاده" از سلاله پاک مادرانی بود که ثمره وجودشان را برای پایداری این نظام و انقلاب و سرزمین نثار کرده و سالها خون دل خوردند و قامت شکستند تا قامت انقلاب خم نشود.
مادری که بستگان از ایمان، معنویت، صبر، خویشتنداری و ارادت عمیقش به اهلبیت(ع) میگفتند و از اهمیت ویژهاش در تربیت فرزندان.
مراسم تشییع این بانوی بزرگوار که "زینب گونه" زیست، با حضور خانواده، بستگان و مردمان متدین بیرجند در هفتمین ماه شمسی برگزار و در قطعه 2 شهدای بیرجند به خاک سپرده شد.
گزارش: مسعود نوفرستی