به گزارش خبرنگار خبرگزاری «حوزه»، حضرت آیت الله مکارم شیرازی به مسئله و اهمیت وقف پرداخته اند که به این شرح است:
هرگونه كمك به كارهاى خير و فعّاليّتهاى مثبت اجتماعى تحت عنوان «انفاق في سبيل اللَّه» در فرهنگ اسلام از اهمّيّت بسيار بالائى برخوردار است و سرچشمه انواع بركات و آثار معنوى و مادّى در دنيا و آخرت است.[1]
در این میان وقف يكى از سنّت هاى مهم اسلامى است كه از زمان پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله وجود داشته و در اعصار ائمّه معصومين عليهم السلام مورد توجّه بوده و در روايات اسلامى به آن تأکید شده است.[2]
اهمیت وقف از آن جهت است که آثار و فواید بی شماری دارد و كارهاى مهمّى به وسيله موقوفات انجام شده و بسيارى از مراكز علمى، درمانى ، مدارس دينى و كارهاى خير اجتماعى از اين طريق صورت گرفته است و مسلمانان جهان از بركات موقوفات، بهره های فراوان گرفته اند.[3]
لیکن برخی از نااهلان در صددند تا این سنت بزرگ و پربرکت اسلامی به دست فراموشى سپرده شود، حال آنکه عمران و آبادى بسيارى از مساجد، مدارس، مراكز علمى و مخصوصاً حرم هاى مقدّسه ائمّه اطهار عليهم السلام، منبعث از موقوفات است.[4]
با این تفاسیر ضرورت واکاوی آثار و فواید اجتماعی سنّت حسنه اسلامى وقف انکار ناپذیر است تا از این رهگذر اهمیت سنت وقف بیش از پیش در جامعۀ اسلامی آشکار شده و همگان بیش از پیش به انجام این فریضۀ مهم اجتماعی اهتمام ورزند.[5]
وقف در لغت و اصطلاح
«وقف » در لغت به معنى ايستادن متوقف ساختن است، اصطلاح فقهى آن نیز از همين ريشه گرفته شده است؛ [6]،[7]يعنى چيزى را براى چيزى وقف كردن يا از آن گسترده تر، چيزى را اختصاص به چيزى دادن.[8]
لذا «وقف» ملكى است كه عين آن را حبس و منفعت آن را رها مى سازند، يعنى آن را واگذار به اشخاص يا جمعيتى مى كنند به طورى كه حق ندارند هيچ گونه نقل و انتقالى در اصل آن بدهند ولى منافعش در اختيار آنهاست و مى توانند همه گونه تصرف در آن بنمايند.[9]
وقف؛ صدقه جاریه
گرچه وقف را اسلام ابداع نكرد و قبل از اسلام نيز در مذاهب ديگر اوقاف بسيارى وجود داشت ولى اسلام اهميّت خاصى براى آن قائل شد و تحت عنوان صدقات جاريه[10]بر آن تأكيد كرد؛[11]چرا که طبيعت زندگى اين جهان مادى، فنا و نابودى است، و اگر بتوان اعمال وجودی انسان را به نحوى با ذات پاك خداوند پيوند زد و در راه پروردگار به كار بست، بی شک رنگ جاودانگی به خود خواهد گرفت.[12]
لذا وقف به عنوان صدقه جاریه، طبیعت زندگی انسانی را از فناپذيرى رهایی می بخشد، و در صندوق پس اندازى ذخيره می کند به نحوی كه دست تطاول ايام به محتوياتش نرسد، و گذشت شب و روز آن را به فنا و نيستى منتهی نسازد.[13]
لذا در حديثى از پيامبر صلی الله علیه و آله مى خوانيم: «اذا مات ابن آدم انقطع امله الا عن ثلاث صدقة جاريه ، علم ينتفع به و ولد صالح يدعو له؛ هنگامى كه فرزند آدم از دنيا مى رود اميد او از همه چيز بريده خواهد شد مگر از سه چيز: صدقات جاريه (آثار خيرى كه در خدمت مردم و در راه خدا در جريان است) و علم و دانشى كه مردم از آن بهره مى گيرند، و فرزند صالح كه براى او دعا مى كند»[14]،[15] چرا كه همه اينها براى خدا و در راه او هستند و رنگ ابديت دارند.[16]
در حديث ديگرى از امام صادق علیه السلام آمده است: «ليس يتبع الرجل بعد موته من الاجر الا ثلاث خصال: صدقة اجراها فى حياته فهى تجرى بعد موته، و سنة هدى سنها فهى تعمل بها بعد موته، و ولد صالح يستغفر له؛هيچ گونه اجر و پاداشى بعد از مرگ به دنبال انسان نمى آيد مگر سه چيز: صدقه جاريه اى كه در حيات خود فراهم ساخته و بعد از مرگش ادامه دارد (مانند بناهاى خير) و سنت هدايت گرى كه آن را بر قرار كرده و بعد از مرگ او به آن عمل مى كنند، و فرزند صالحى كه براى او استغفار كند»[17]
فقرزدایی؛ کارکرد اصلی وقف در جامعه اسلامی
جامعه همچون درختى است كه ثروت بايد به صورت مواد غذائى از آوندها و مجارى تغذيه آن بالا رفته و به تمامى سلولها، حتى سلول هائى كه در زواياى يك برگ لميده اند برسد، وگرنه به تدريج شاخه هاى آن رو به زردى گرائيده و تمام درخت نابود مى گردد.[18]
تحقق این مهم به ترویج انفاق های مستحبی هم چون وقف وابسته است،[19] لذا بسيارى از برنامه ها و سياستگذارى هاى اجتماعی اسلام،بر مبنای وقف استوار شده است.[20]
بنابراین مسأله انفاق گرچه از واجبات نيست ولى اسلام، فوق العاده به آن اهميّت داده است؛ در واقع تشويق اسلام به مسأله وقف، و اقدام پيشوايان بزرگ به آن، بخش قابل توجّهى از اموال را از شكل خصوصى خارج ساخته و رنگ عمومى به آن می بخشد که در نهایت در خدمت رسانی به توده هاى عظيم اجتماع به كار گرفته شده و اين خود گامی مهم براى توزيع عادلانه ثروت به شمار می آید.[21]
با این اوصاف وقف در قالب انفاق به محرومان و ناتوانان، اگر به طور فراگير بر تمام خانه ها و بر فرد فرد جامعه سايه بگستراند، فقر از جامعه به كلى ريشه كن شده و در نهایت شهرها نيز آباد مى گردد و در توزيع عادلانه ثروت و مبارزه با فقر موثر است.[22]
گسترۀ اين فرهنگ پر بار اسلامى سبب شده است كمك هاى مردمى به صورت گسترده اى انجام گيرد، و بسيارى از نيازمندان زيرپوشش اين كمك ها قرار گيرند؛ اضافه بر اين، هزاران مدرسه و درمانگاه و بيمارستان و مسجد و كتابخانه و خانه هاى ارزان قيمت نيز با همين انگيزه ساخته شده است که در فقر زدایی از جامعۀ اسلامی نقش ارهبردی ایفا کرده است.[23]
کاهش فاصله طبقاتی با وقف
يكى از مشكلات بزرگ اجتماعى كه همواره انسان دچار آن بوده و هم اكنون با تمام پيشرفت هاى صنعتى و مادى كه نصيب بشر شده نيز با آن مواجه است مشكل فاصله طبقاتى است؛ به اين معنى كه فقر و بيچارگى و تهيدستى در يك طرف و تراكم اموال در طرف ديگر قرار گيرد؛ عده اى آن قدر ثروت می اندوزند كه حساب اموالشان از دستشان خارج می شود و عده ای از فقر و تهيدستى رنج می برند، به طورى كه از تهيه لوازم ضرورى زندگى از قبيل غذا و مسكن و لباس ساده نیز عاجز می شوند.[24]
این چالش از آنجا نشأت می گیرد که سنّت انفاق و كمك به نيازمندان در جامعه كمرنگ شده است، لذا روز به روز بر ثروت ثروتمندان و فقر نيازمندان افزوده مى شود.[25]
از سوی دیگر یکی از اهداف اسلام اين است كه اختلافات غير عادلانه اى كه در اثر بى عدالتي هاى اجتماعى در ميان طبقه غنى و ضعيف پيدا مى شود از بين برود و سطح زندگى كسانى كه نمى توانند نيازمندي هاى زندگي خود را بدون كمك ديگران رفع كنند بالا بيايد و حد اقل لوازم زندگى را داشته باشند، اسلام براى رسيدن به اين هدف برنامه وسيعى در نظر گرفته است که وقف قسمتى از اين برنامه را تشكيل مى دهد.[26]
از این رو خداوند از طریق وقف، انسان را كه استعداد رسيدن به مقام خليفة اللهى دارد به آن مقام منيع می رساند، به نحوی که وقف کننده بر مبنای ايثار و فداكارى و گذشت و انفاق تطهیر نفوس می کند و اینچنین واقف آتش خشم و شعله هاى سوزان طبقات محروم را فرو مى نشاند، بخل را از دلها می زدايد، روح انتقام و كينه توزى را از آنها مى گيرد[27] و خطراتى را كه از اين رهگذر متوجه افراد اجتماع مى شود از ميان مى برد، در نهایت فاصله طبقاتى را كه منشأ هزاران فساد در زندگى بشر است از بين می برد.[28]
وقف؛ زیربنای عدالت اجتماعی
رسيدن به عدالت اجتماعى اقتصادى از جمله اهداف نظام توزيعى اسلام است.[29]
لذا اهتمام فوق العاده اسلام به مسأله عدالت اجتماعى در هر شكل و هر صورت و انواع تأكيداتى كه دربارۀ آن به كار رفته است نشان مى دهد كه اسلام تا چه اندازه در اين مسأله مهم انسانى و اجتماعى، حساسيت دارد، اگر چه با نهايت تأسف، ميان عمل مسلمانان و اين دستور عالى اسلامى، فاصله از زمين تا آسمان است! و همين نقیصه يكى از اسرار عقب ماندگى آنهاست.[30]
بدین ترتیب سمت و سوی ترسیم چارچوب تئوریک بسياری از کتاب های متعدد فقهی هم چون کتاب وقف و مسائل حقوقى و مالى با تمام ريزه كارى هايش بر اساس تأمين و عدالت اجتماعى صورت پذیرفته و نشان مى دهد تا چه اندازه اسلام براى اين مسائل اهميت قائل است.[31]
البته تحقق عدالت اجتماعى در بسيارى از موارد هم چون وقف، نياز به چشم پوشى از منافع شخصى و ايثار و فداكارى دارد و اين امر بدون انگيزه هاى مذهبى و ايمان دينى ميسّر نيست.[32]
به تعبير روشن تر، در نظر ابتدايى وقف مال، چيزى جز «كم كردن» مال نيست، و اين همان نظر كوته بينانه شيطانى است، ولى با دقّت و ديد وسيع واضح است كه سنت حسنۀ وقف ضامن بقاى جامعه، تحكيم عدالت اجتماعى، كم كردن فاصله طبقاتى و پيشرفت همگانى است، و مسلّم است كه با پيشرفت اجتماع، افرادى كه در آن جامعه زندگى مى كنند نيز در رفاه و آسايش خواهند بود؛ اين همان نظر واقع بينانه الهى است.[33]
از این جهت اهتمام پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و امير مؤمنان على عليه السلام و دیگر ائمۀ معصومین علیهم السلام به امر وقف و پيشگام بودن در اين كار خير، ناظر بر تحقق عدالت اجتماعی در جامعۀ اسلامی است.[34]
همانگونه که شاهدیم اميرمؤمنان على عليه السلام بيشتر درآمدهاى كشاورزى و توليدى خود را براى تهيدستان و نيازمندان و بردگان جامعه هزينه مى كرد[35]، و در بسيارى از مواقع آنها را به صورت وقف در خدمت همه قرار مى داد.[36]
نقش وقف در رشد معنوی جامعه
وقف اشاره به اين نكته لطيف دارد كه سخاوت و انفاق در راه خدا، آثار مفيدش علاوه بر آنکه عايد خود انسان مى شود؛ رشد معنوی جامعه را نیز به همراه خواهد داشت؛ لذا روح احاد مردم را پرورش مى دهد و دل ها را از تيرگى هاى حرص و «بخل» پاك ساخته و بركات مادى و معنوى را به جامعه سرازير مى كند.[37]
در تبیین این مهم باید گفت وقف از يك سو مشكل مالى نيازمندان را برطرف می کند و دعاى خير آنان را بدرقه راه وقف كننده مى كند، از سوى ديگر محبّت و وابستگى به مال دنيا را در دل انسان ها كمرنگ مى سازد. علاوه بر اين كه رحم و عطوفت مردم را پرورش داده، و از قساوت قلب مى كاهد.[38]
لذا منافع انفاق نه تنه به خود انسان بازگشت مى كند بلکه دیگر آحاد مردم نیز به انجام سنت حسنه وقف تشویق می شوند. چرا که به نحو فراگیر، روح گذشت و بخشش و فداكارى و نوع دوستى در جامعه طنین انداز می شود، و در حقيقت وسيله مؤثّرى براى تكامل روحى و پرورش شخصيّت عموم مردم فراهم می شود.[39]
اين تعبير حتي وقف براي رفع نيازهاي به ظاهر کوچک و کم اهميت را نیز شامل می شود،[40] زیرا آنچه در اسلام اهمّيّت دارد، كيفيّت و انگيزه عمل است نه كميّت و ظاهر آن.[41]
پيامبر گرامى اسلام صلى الله عليه و آله در این زمینه می فرماید: «ما تَصَدَّقَ احَدٌ بِصَدَقَة مِنْ طَيِّبٍ( وَ لا يَقْبَلُ اللّهُ الّا الطَّيِّب) الّا اخَذَهَا اللّهُ الرَّحْمنُ بِيَمينِه وَ انْ كانَتْ تَمرةً فَتَرْبُوا فى كَفِّ الرَّحْمانِ حَتّى تَكُونَ اعْظَم مِنَ الجَبَلِ» هر كس صدقه و انفاق و كمكى از مال حلال بنمايد( البتّه خداوند جز مال حلال و پاكيزه را نمى پذيرد) خداوند رحمان با دست راستش آن را مى گيرد، اگرچه يك دانه خرما باشد؛ سپس آن مال انفاق شده در دست خداوند رشد و نموّ مى كند و به قدرى بزرگ مى شود كه از يك كوه بيشتر مى شود.[42]
تأمین نیازهای جامعه؛ کارکرد بارز وقف در عرصه های نوین
در این زمینه باید گفت وقف میتواند به یاری اقشار محروم و برنامههای فرهنگی بیاید و همگان را از برکات خود برخوردار سازد و موجب گسترش برنامههای مذهبی و فرهنگی شود.
هم چنین می توان از وقف در زمینه نشر کتابهای دینی و اسلامی بهره گرفت؛ زیرا نشر کتابهای سالم به زبانهای مختلف یکی از ضروریات امروز است؛ دنیا آماده پذیرش اسلام شیعی است و باید به این نیاز اساسی پاسخی در خور داد.
از سوی دیگر کمک به نسل جوان که دارای چهار مشکل اساسی اشتغال، تحصیلات، مسکن و ازدواج هستند می توان از محل موقوفات برای حل این مشکلات هم تمهیداتی اندیشید؛ البته تحقق این امور در گرو راهنمایی و هدایت واقفان به سوی وقف در زمینههای مورد نیاز جامعه است و سازمان اوقاف میتواند در این زمینه فعالیتهای گستردهای داشته باشد.
سخن آخر:( موقوفهها را از دست موقوفهخواران نجات دهید)
مدتی بود که تجاوز صریح به وقف صورت می گرفت و اوقاف در دست عدهای موقوفهخوار بود که سبب بی اعتمادی مردم به آن گردید.[43]
حال آنکه نجات وقفها از دست موقوفهخواران سبب جلب اعتماد بیشتر مردم میشود ، لذا این کار باید با شجاعت و دقت انجام شود؛ البته نجات کامل اوقاف از دست موقوفه خواران در گرو همکاری کامل قوۀ قضائیه است.[44]
[1] اسلام و كمكهاى مردمى ؛ ص7.
[2] استفتاءات جديد ؛ ج 1 ؛ ص295.
[3] همان.
[4] همان؛ص296.
[5] همان.
[6] مفردات؛ص530.
[7] اخلاق اسلامى در نهج البلاغه (خطبه متقين) ؛ ج 1 ؛ ص160.
[8] پيام امام امير المومنين عليه السلام ؛ ج 7 ؛ ص537.
[9] آيين ما (اصل الشيعة) ؛ ص271.
[10] صدقه جاريه يعنى انفاق هايى كه بقاء دارند و مقطعى نيستند یعنی اموالى كه به صورت موقوفه و مانند آن در آمده و مردم دائماً از آن استفاده مى كنند.( اخلاق اسلامى در نهج البلاغه (خطبه متقين) ؛ ج 1 ؛ ص57).
[11] پيام امام امير المومنين عليه السلام ؛ ج 9 ؛ ص294.
[12] تفسير نمونه ؛ ج 11 ؛ ص390.
[13] همان.
[14] ارشاد ديلمى.
[15] تفسير نمونه ؛ ج 11 ؛ ص391.
[16] همان.
[17] همان ؛ ج 2 ؛ ص142.
[18] اخلاق اسلامى در نهج البلاغه (خطبه متقين) ؛ ج 1 ؛ ص335.
[19] اسلام در يك نگاه ؛ ص88.
[20] همان؛ ص89.
[21] همان.
[22] اخلاق اسلامى در نهج البلاغه (خطبه متقين) ؛ ج 1 ؛ ص335.
[23] اسلام و كمكهاى مردمى ؛ ص9.
[24] تفسير نمونه ؛ ج 2 ؛ ص315.
[25] از تو سوال مى كنند(مجموعه سوالات قرآنى از پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله) ؛ ص45.
[26] اسلام و كمكهاى مردمى ؛ ص17.
[27] تفسير نمونه ؛ ج 2 ؛ ص354.
[28] همان ؛ ج 18 ؛ ص403.
[29] دائرة المعارف فقه مقارن ؛ ج 2 ؛ ص344.
[30] برگزيده تفسير نمونه ؛ ج 1 ؛ ص463.
[31] خطوط اقتصاد اسلامى ؛ ص23.
[32] دائرة المعارف فقه مقارن ؛ ج 2 ؛ ص281.
[33] اسلام و كمكهاى مردمى ؛ ص52.
[34] پيام امام امير المومنين عليه السلام ؛ ج 9 ؛ ص294.
[35] همان؛ ص 74؛ شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد؛ ج 15؛ ص 147.
[36] كافى؛ ج 5؛ ص 65.
[37] اخلاق در قرآن ؛ ج 2 ؛ ص370.
[38] از تو سوال مى كنند(مجموعه سوالات قرآنى از پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله) ؛ ص45.
[39] اسلام و كمكهاى مردمى ؛ ص57.
[40] تفسير نمونه، ج 27، ص: 300.
[41] مثالهاى زيباى قرآن ؛ ج 1 ؛ ص110.
[42] صحيح مسلم؛ ج 2؛ ص 702. مضمون اين روايت در منابع اهل بيت عليهم السلام نيز آمده است؛ ر. ك: وسائل الشّيعه؛ ج 6؛ ابواب الصدقه؛ ب 7؛ ح 5 تا 8.
[43] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی در دیدار رئیس سازمان اوقاف و امور خیریه کشور؛5/9/1394.
[44] همان.