به گزارش خبرنگار خبرگزاری «حوزه» از تهران، به نقل از روابط عمومی مؤسسه علمی فرهنگی دارالعرفان، استاد حسین انصاریان در حسینیه بنی الزهرا(س)، اظهار داشت: در روایات اهل بیت(ع) از گناه تعبیر به کارد تیز شده، کاردی که خیلی سریع در بریدن اثر می گذارد. دربارۀ گناه خیلی بحث علمی لازم نیست، چون از زمان شروع زندگی انسان در کرۀ زمین تاکنون، گناه ضربه ها، خسارت ها و ضررهای خودش را نشان داده است. آن روزی که انسان دیگر نتواند گناه کند به شدت در فشار درون و روان خودش قرار می گیرد، لحظات آخر همۀ مجرمین لحظات خیلی سختی بوده که در کتاب ها لحظاتِ بعضی از آنها را نوشته اند، فشار شدید روحی و پشیمانی سخت در حالی که کار از کار گذشته است.
تجسس در پروندۀ پنهان مردم حرام است
وی با بیان اینکه یک مسأله ای که قرآن مجید ما را به شدت از آن منع می کند، کاوش و تجسس در پنهان مردم است، ادامه داد: «وَلا تَجَسَّسُوا» (حجرات، 12) این نهی تحریمی و مربوط به پروردگار است، وگرنه بر شما تجسس در پروندۀ پنهان مردم حرام است. زمانی یک کسی روی چهارپایه گناه می کند و خودش را به همۀ مردم می نمایاند، این دیگر تجسسی نمی خواهد؛ اما یک کسی گناه پنهان کرده و آبرومند هست، اصلاً خدا به ما حق نمی دهد که پنهان خود را برای ما آشکار کند. به طور کلی مراقب باشید که تجسس از خلوت و باطن مردم نکنید که حرام است.
مطمئن باشید که خداوند پروندۀ یک نفر از ما را در قیامت رو نمی کند
استاد اخلاق حوزه های علمیه با بیان اینکه فردای قیامت، خداوند پروندۀ حتی یک مؤمن را رو نمی کند، اظهار کرد: پروندۀ کافران، مشرکان، تیپ فرعونیان، نمرودیان، امویان، اباماییان، ترامپیان و انگلیس ها رو است، لازم نیست که خداوند پرونده آنها را باز کند؛ اما مطمئن باشید که خداوند پروندۀ یک نفر از ما را در قیامت رو نمی کند. حال یک سؤال، آیا در روز قیامت که خداوند پرونده ما را رو نکرد و گفت به بهشت وارد شوید، از خداوند شرمنده نمی شویم؟ در روایت اهل بیت(ع) آمده وقتی خداوند می گوید به بهشت بروید، یاد تمام گناهان دورۀ عمر خود را از شما می گیرد و اصلاً در بهشت یادتان نمی آید که یک گناه کردید چون اگر یادتان بیاید آزرده می شوید و بهشت هم جای امنیت است نه آزردگی.
گناه کارد تیزی است که به قلب دین می زند
وی گفت: گناه کارد تیزی است که به دین می زند. در قرآن مجید هم آمده که به دین ضربه می زند و دین دار را بی دین می کند، اگر ادامه پیدا کند و فراوان شود و کار به روحیۀ جرأت بکشد، این کارد رابطه با دین، خدا و قیامت را قطع می کند. حرف این است دینی که من و شما داریم -همین مقدار که خدا را قبول دارد- یقیناً باعث نجات ماست؛ اگر ما این دین را از دست بدهیم با تداوم و کثرت گناه، این دینِ از دست رفته، جایگزینی ندارد. هیچ چیزی را نمی شود در قیامت جای دین گذاشت که خدا قبول کند.
این محقق و مترجم قرآن افزود: اگر انسان قرآن را باور نکند، پروردگار می گوید بعد از قرآن غیر از گمراهی و ضلالت هیچ چیز دیگری نیست. اگر قرآن را قبول نکنید پس گمراهی را قبول کردید «فما ذا بَعْدَ الْحَقِّ إِلَّا الضَّلال» (یونس، 32). اعتقاد به قرآن، ایمان به قرآن و باور قرآن عظیم ترین سرمایه است.
توصیه می کنم هر کاری دارید در همین دنیا با خدا تسویه کنید
استاد انصاریان با بیان اینکه توصیه می کنم هر کاری دارید در همین دنیا با خدا تسویه کنید، قیامت صدای آدم به جایی نمی رسد، اظهار کرد: در سورۀ هود آمده: در روز قیامت از بس که ترس بر مردم حاکم است، اصلاً صدای نفسشان هم شنیده نمی شود. آن زمان که اهل خدا هنوز وارد بهشت نشدند، در سورۀ رعد می گوید: از قبر درآمدند و دینشان را هم با خودشان آورده اند «وَالْمَلائِكَةُ يَدْخُلُونَ عَلَيْهِمْ مِنْ كُلِّ باب» (رعد، 23) فرشتگان از هر طرف وارد بر اینها می شوند، «سَلامٌ عَلَيْكُمْ» کل این فرشتگان به اینها می گویند امنیت واقعی برای شماست «بِما صَبَرْتُمْ» به خاطر آن استقامتی که در مقابل گناه و حفظ دین در دنیا داشتید، «فَنِعْمَ عُقْبَى الدَّار» (رعد، 24) چه قیامت عالی برایتان رقم خورده است.
وی خاطرنشان کرد: در جلد پنجم تفسیر «نور الثقلین» آمده: حاکم یک غلامی داشت به غلامش گفت: اگر این پول را به ابوذر بقبولانی آزادت می کنم. آمد در خانۀ ابوذر، ابوذر با زن و بچه اش در مشکل اقتصادی به سر می بردند، به او کار نمی دادند، جرمش هم این بود که عاشق پیغمبر(ص) و اهل بیت(ع) و دیندار بود. مقدار پول سه هزار دینار طلا بود، یعنی ابوذر می توانست ده خانه و بیست مغازه بخرد، یک گله گوسفند بخرد در آن سختی معیشت. ابوذر آمد در را باز کرد. غلام گفت: حاکم این را به شما هدیه داده. ابوذر گفت: این سه هزار دینار پول به این سنگینی را از کجا می خواهد به من بدهد؟ گفت: از بیت المال، از وزارت دارایی مملکت، از بودجه. ابوذر گفت: این سه هزار دینار، من آخرین نفر از مسلمان ها هستم که به من می دهند یا اولین نفر؟ گفت: نه، به دیگران کاری ندارند، این را برای شما گذاشتند. گفت: هر وقت به تمام مسلمان ها سه هزار دینار داده شد، آن هم مطابق شرع، آخر از همه بیاور به من هم بده. گفت: چنین کاری نمی شود، این را مخصوص شما دادند. گفت: این پول را ببر به اربابت پس بده و به او بگو در حق من اشتباه کردی، فکر کردی من فقیر و دست خالی و محتاجم؟ به او بگو من در این شهر از همه ثروتمندتر هستم، ثروتم هم «اصبحت بولایة مولای علی بن ابیطالب امیرالمؤمنین» من سرمایه ای مثل ولایت علی را دارم، من گدا نیستم.
هفت نفر در روز قیامت در سایه عرش خداوند قرار دارند
مبلغ عرصه بین الملل با استناد به سخن پیامبر(ص) هفت نفری که در روز قیامت در سایه عرش خداوند قرار دارند را بیان کرد و گفت: پیغمبر(ص) می فرماید: هفت نفرند که روز قیامت در سایۀ عرش خدا قرارشان می دهند، روزی که «لا ظل الاّ ظله» هیچ سایۀ مهر و محبتی جز سایۀ خدا وجود ندارد. یکی از این هفت نفر «رجل دعته امرأة صاحب جمال ذات حسب و الجمال قال انی اخاف الله» است؛ مردی است که یک خانم زیبای خوشکلی دعوتش می کند بیا یکی دو ساعت، دو روز، یک هفته با همدیگر باشیم؛ جوان هم زن ندارد و زیر فشار شدید غریزۀ شهوت است، خیلی آرام به آن زن می گوید: «انی اخاف الله» من در مقابل دید خدا با تو رابطه برقرار نمی کنم، من از خداوند باک دارم، دغدغه دارم، من می ترسم، نمی آیم. عجیب هم در این موارد خدا به آدم کمک می کند، یعنی وقتی آدم می گوید نمی خواهم، انگار خود پروردگار یک سطل پر از آب خنک بهشت را روی آتش شعله ور شدۀ شهوت می ریزد، آدم حس می کند اصلاً شهوت جنسی ندارد. قرآن می گوید: «إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ يَنْصُرْكُم» (محمد، 7) شما دین من را یاری کنید، حلال و حرام من را یاری کنید، من هم شما را یاری می کنم. برای همۀ ما پیش آمده دعوت به گناه شدیم یا مالی یا صندلی یا شهوانی، گفتیم: نه و خدا چه کمکی به ما کرد و چه نورانیتی در درون مان ایجاد کرد.
از خداوند دلسرد نشوید
استاد انصاریان بیان کرد: در دعای زیارت حضرت رضا(ع) چهار مطلب راجع به گناه آمده: اگر زمین بخواهد گناه من را بفهمد، به زمین می گوید: نبین و نفهم، بندۀ من یک کار خصوصی دارد، چشمت را بپوشان. از این دعا معلوم می شود روی زمین گناه کردم، بستر گناه انداختم. «سیدی لو علمت الارض بذنوبی» اگر زمین می فهمید «لساخت بی» دهان باز می کرد و من را فرو می برد. «او السماوات لختطفتنی» اگر آسمان ها از گناه من باخبر می شدند، چون آسمان ها بالای سر من هستند و من پایم روی زمین است و سرم به طرف اعماق آسمان هاست، آسمان من را از زمین می ربایید، مثل عقابی که صید را برباید و معلوم نیست من را به کدام جهنم دره ای می انداخت، اما آسمان هم نفهمید با اینکه سایه روی سرم انداخته بود. «او الجبال لهدتنی» اگر همین کوه گناه من را خبردار می شد «لهدتنی» من را تکه پاره و نابود می کرد. «او البحار لأغرقتنی» اگر دریاها از گناه من باخبر می شدند، «لأغرقتنی» من را غرق می کردند و می گفتند: نجس، تو لایق نیستی در این خانۀ پروردگار که دنیاست زندگی کنی. نمی گذاشتند من بمانم. بعد مسائل گناه را در جملات دیگر مطرح می کند، یکی این است که سه بار تکرار شده که محبوب «من لا یغفر الذنب الا هو» گناه من را هیچ کس غیر از تو نمی بخشد، این سه بار تکرار، می خواهد به ما امید دهد که از خدا دلسرد نشوید، هر چه هم گناه کردید او قدرت دارد از تو گذشت کند.
انتهای پیام ۳۱۳/۱۷