به گزارش خبرگزاری«حوزه»، حجتالاسلام محمدتقی سهرابیفر که در سیزدهمین پیش نشست علمی همایش ملی نقش انقلاب اسلامی به عنوان ارائهدهنده در جلسه حضور داشت، گفت: چیستیِ انسان مورد مطالعه بسیاری از دانشهای تجربی وغیر تجربی قرار گرفته است. روانشناسان، جامعهشناسان، تاریخنگاران، مردم شناسان ونیز فیلسوفان، عارفان و متکلمان هر کدام با توجه به مبانی و غایات واهداف خود در باره ماهیت ومؤلفه های هویتِ انسان سخن گفته اند. می دانیم که مخاطبِ همه ی ادیان، انسان ها بوده اند و هر کدام از آنها با توجه به شناختی که از انسان داشتهاند، داعیه راهنماییِ او را داشته اند. در این میان دین اسلام موقعیت ممتازی دارد. اسلام به عنوان آخرین دین، مملوّ از گزاره هایِ اعتقادی، اخلاقی و فقهی است. تک تک این گزاره ها سرنخ هایی مهم برای شناختِ انسان، این موجود پر رمز و راز است.
وی در بیان انسان شناسی دینی قبل از انقلاب اسلامی ایران گفت: چگونگی پژوهشهای «انسانشناسی دینی» در قبل از انقلاب دست کم از دو جهت قابل بررسی است: یکی پژوهش در باره انسان از منظر دین و دیگری پژوهش در باره انسان شناسی دینی به عنوان شاخه ای علمی. در ایران قبل از انقلاب اسلامی پژوهش های مستقل در باره انسان شناسی دینی کمتر به چشم میخورد، این مباحث بیشتر در لابلای کتب اعتقادی و تفسیری مطرح میشد.
حجتالاسلام سهرابیفر همچنین پژوهش در باره انسانشناسی دینی به عنوان شاخهای علمی را از دیگر جهات انسانشناسی دینی قبل از انقلاب دانست و افزود: تا جایی که ما جستجو کردیم قبل از انقلاب اسلامی «انسان شناسی دینی» به عنوان شاخه ای از معارف دینی، شکل نگرفته بود و پژوهشی که در صدد تبیینِ حدود و ثغور آن باشد دیده نمی شود.
این استاد حوزه و دانشگاه انسانشناسی دینی بعد از انقلاب اسلامی را نیز از دو جهت قابل بررسی دانست و تصریح داشت: انسانشناسی دینی در بعد از انقلاب اسلامی هم دست کم از دو جهت قابل بررسی است: پژوهش درباره انسان از منظر دین و پژوهش در باره انسان شناسی دینی به عنوان شاخه ای علمی. بعد از انقلاب اسلامی علاوه بر مباحث انسانشناسی دینی که در ضمن کتب کلامی و تفسیری ارائه می شود، تألیفات مستقل متعدد درباره انسان از منظر دین انجام پذیرفت. برخی از این تألیفات عمدتا به جمعآوری و دستهبندیِ آیات و روایات اکتفا کردند و برخی در مقام تبیین و توضیح برآمدند، شکل گیری این پژوهش ها نشانگرِ توجه و اهتمامِ اندیشمندانی است که دغدغه اسلامی بودن نظام را داشته اند.
حجتالاسلام سهرابیفر ادامه داد: درباره تعریف و تبیین دانشی با نامِ «انسانشناسی دینی» پژوهش در خور دیده نمیشود، بلی درباره مطلقِ انسان شناسی منشورات زیادی میتوان سراغ گرفت؛ اما در باره انسانشناسی دینی، گاه در ضمن بحث از انواع انسانشناسی، بحث مختصری درباره «انسانشناسی دینی» نیز صورت گرفته؛ به عنوان مثال در مجله انسان پژوهی دینی شماره 24 مقالهای با عنوان «چیستی انسان شناسی» منتشر شده که بطور ضمنی به انسانشناسی دینی نیز پرداخته است. همچنین در پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، اینجانب طرح اجمالی و تفصیلیِ تمحضی علمی با عنوانِ «انسانشناسی دینی» را تنظیم کردم در این طرح تلاش شد گامهای اولیه شکل گیریِ این شاخه علمی برداشته شود و نیز امروز موضوع بررسی تحول انسان شناسی دینی در چهل سال گذشته، خود تحولی جدید و نگاهی فرانگر است که ظاهرا بی سابقه بوده است.