به گزارش خبرگزاری حوزه ، معاونت فرهنگی و تبلیغی دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، در شماره ۱۷۰ کتاب «ره توشه راهیان نور» به مناسبت ماه محرم الحرام ۱۴۴۱ به ارائه سخنرانی هایی در موضوعات گوناگون پرداخته که در شماره های مختلف تقدیم حضور شما مبلغان عزیز می گردد.
عزتمندی در انقلاب عاشورا و انقلاب اسلامی
اشاره
عزتبخشی و عزتآفرینی، از مهمترین اهداف بلند انبیا و جانشینان آنان است و عبارت معروف «هیهات منا الذله» امام حسین (ع)، در تارک این پرچم پر افتخار میدرخشد. انقلاب اسلامی با الهام از اندیشۀ «کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا» شکل گرفت و جامعه عزتمند حسینی را به نمایش گذاشت. امام خمینی (ره) انقلاب اسلامی را به عنوان پرتوی از عاشورا معرفی کرده و مانند امام حسین (ع) فریاد برآورد:
هیهات که امت محمد (ص) و سیرابشدگان کوثر عاشورا و منتظران وراثت صالحان، به مرگ ذلتبار و به اسارت غرب و شرق تن در دهند و هیهات که خمینی، در برابر تجاوز دیوسیرتان و مشرکان و کافران به حریم قرآن کریم و عترت رسولخدا و امت محمد (ص) ... ساکت بماند و یا نظارهگر صحنههای ذلت و حقارت مسلمانان باشد.
الف) واژهشناسی
۱. عزت
عِزت مقابل ذِلّت، به معنای سربلندی، سرافرازی و گرامی شدن، عظمت، بزرگواری و ارجمندی است که از «اَرْضٌ عُزاز» به معنای زمین محکم و نفوذناپذیر گرفته شده است. عزت حالتی است که انسان را از مغلوب شدن باز میدارد. در قرآن نیز واژه «عزت» به همان معنای لغوی به کار رفته و منظور از آن در اینجا، عزت فردی و عزت اجتماعی است.
۲. جامعه عزتمند
عاشورا درس زیست عزتمندانه برای همه انسانهاست، زیرا فریاد «هَیْهَاتَ مِنَّا الذِّلَّة» ابیعبدالله (ع) پیامی برای همۀ عصرهاست. امام حسین (ع) به همگان آموخت در جامعهای که دین، ارزش و رهبر عادل، حاکم نباشد؛ مرگ در آن، بهتر از زندگی است: «لَا أَرَی الْمَوْتَ إِلَّا سَعَادَةً وَ لَا الْحَیَاةَ مَعَ الظَّالِمِینَ إِلَّا بَرَما».
هنگام حرکت امام از مکه به سوی مدینه محمد بن حنفیه که از قصد امام (ع) آگاه شد به گفتوگو با حضرت پرداخت. براساس برخی نقلها، وی از امام حسین (ع) خواست تا میتواند در بیعت با یزید کوتاهی کند و در این فرصت نمایندگانی به شهرهای مختلف بفرستد، اگر توفیقی به دست آورد، اقدام کند؛ در غیر این صورت با ماندن در مدینه مشکلی برای او پیش نخواهد آمد.
امام حسین (ع) در باره پیشنهاد محمد حنفیه، مبنی نرفتن به سوی کوفه فرمود: «یَا أَخِی وَ اللَّهِ لَوْ لَمْ یَکُنْ مَلْجَأٌ وَ لَا مَأْوًی لَمَا بَایَعْتُ یَزِیدَ بْنَ مُعَاوِیَة» ، برادر به خدا قسم اگر هیچ پناگاه و مسکنی نباشد، هرگز دست بیعت با یزید نخواهم داد.
اکنون که دیده هیچ نبیند به غیر ظلم // باید ز جان گذشت، کزین زندگی چه سود؟
امام حسین (ع) درصدد ایجاد جامعه عزتمند بود؛ اگر چه در ظاهر موفق به تشکیل آن نشد، اما شاخصههای جامعه عزتمند، مانند فرهنگ ستمستیزی را نهادینه کرد. از این رو بود که فرمود: «وَ إِنْ نَغْلِبْ فَغَیْرُ مُغَلَّبِینَا: و اگر شکست بخوریم [و کشته شویم] شکست نخوردهایم که ما را شکستی نیست».
بنابراین جامعه عزتمند اسلامی، جامعهای متشکل از خداباوری، اسلاممحوری، ارزشمداری، استقلال، عزت، عدالت و کرامت انسانی است که در آن، عزت اصلی از آنِ خداست: «فَإنَّ العِزَّةَ لِلّهِ جَمیعا» و عزت رسولخدا (ص) و مؤمنان، ریشه در عزت خدا دارد: «ولِلّهِ العِزَّةُ ولِرَسولِهِ ولِلمُؤمِنین». از دیگر شاخصههای این جامعه، نهراسیدن مردم از دشمنانشان و مرگ است؛ زیرا دلهایشان به قدرت خدا و وجود رسولاکرم (ص) و مؤمنان گرم است. مؤمن پیوسته سازشناپذیر است و در همه شرایط، عزت خود را حفظ میکند و مرگ را بر ذلت ترجیح میدهد؛ زیرا این راه و رسم را از اهلبیت پیامبر (ص) آموخته است که هیچگاه تن به ذلت ندادهاند؛ چنانکه رسولخدا (ص) فرمود: «وَ مَنْ أَقَرَّ بِالذُّلِ طَائِعاً فَلَیْسَ مِنَّا أَهْلَ الْبَیْتِ: هر که پذیرای ذلت شود، از خاندان ما نیست».
یکی از افسران مأمور اجرای اعدام شهید صفوی گفته است:
نواب صفوی با کرامت و بزرگواری خود، احترامش را به من تحمیل کرد. من هنوز هم هر گاه صدای آژیر آمبولانسها را میشنوم، بدنم میلرزد و به یاد شب شهادت نواب میافتم که نواب با عشق و سوز و صلابت خاصی به یارانش میگفت: خلیلم، مظفرم، محمدم عجله کنید، غسل شهادت کنید. جدهام حضرت زهرای مرضیه (س) منتظر ماست.
جامعه عزتمند ایران اسلامی، یک مصداق از عزتمندی جامعه حسینی است؛ جامعهای که امام خمینی (ره) با شعار احیای هویت اسلامی و سربلندی ایران اسلامی قیام نمود تا بتواند عزت از دست رفته ایران را احیا کند. اکنون مقام معظم رهبری، مسیر عزت نظام اسلامی را با شجاعت ادامه داده و انقلاب اسلامی را اینگونه توصیف کرده است: «تنها انقلابی است که یک چله پُر افتخار را بدون خیانت به آرمانهایش پشت سر نهاده و از کرامت خود و اصالت شعارهایش، صیانت کرده و اینک وارد دومین مرحله خودسازی و جامعهپردازی و تمدنسازی شده است».
ب) راهکارهای حفظ جامعه عزتمند
حال این سؤال مطرح میشود که چگونه میتوان عزتمندی جامعه را حفظ کرد؟ در این خصوص راهکارهای متعددی وجود دارد که به برخی از آنها اشاره میشود.
۱. عزتخواهی الهی
در جامعه مؤمنانه، مؤمن هرگز ذلت نمیپذیرد؛ زیرا عزتخواهی، ریشه در فطرت و ایمان انسان دارد و اگر انسان را از عزت نفسش جدا کنند، از انسانیت و ایمانش چیزی باقی نخواهد ماند. امام صادق (ع) فرمود: «إِنَ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَ فَوَّضَ إِلَی الْمُؤْمِنِ أُمُورَهُ کُلَّهَا وَ لَمْ یُفَوِّضْ إِلَیْهِ أَنْ یُذِلَّ نَفْسَهُ ... وَ الْمُؤْمِنُ یَنْبَغِی لَهُ أَنْ یَکُونَ عَزِیزاً وَ لَا یَکُونَ ذَلِیلًا: خداوند عزیز و شکوهمند، تمام امور مؤمن را به خود او واگذار کرده، ولی به او اجازه نداده است که ذلیل باشد». بر این اساس عزتخواهی از غیر خدا، ذلت است: «وَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ آلِهَةً لِیَکُونُوا لَهُمْ عِزًّا». چنانکه امام علی (ع) فرمود: «الْعَزِیزُ بِغَیْرِ اللَّهِ ذَلِیل».
متأسفانه امروزه ذلت، گریبانگیر حاکمان برخی کشورهای اسلامی شده؛ به گونهای که بدون اجازه رهبران کفر، آب از گلویشان پایین نمیرود و کشوری مانند عربستان، عزت و اقتدار خود را در حمایت صاحبان قدرت جستجو مینماید. این در حالی است که طبق آموزههای قرآن، قبول سرپرستی منافقان، ظالمان و کافران، موجب ذلت است: «بَشِّرِ الْمُنافِقینَ بِأَنَّ لَهُمْ عَذاباً أَلیما: به منافقان بشارت ده که مجازات دردناکی در انتظار آنهاست».
۲. پایبندی به اسلام و ارزشهای اسلامی
درباره اهداف قیام امام حسین (ع)، دیدگاههای مختلفی ارائه شده است. برخی هدف امام (ع) را امر به معروف و نهی از منکر، برخی دعوت مردم و برخی دیگر تشکیل حکومت دانستهاند، اما در حقیقت هدف اصلی قیام امام (ع)، حاکمیت اسلام و ارزشهاست؛ چنانکه امام (ع) فرمود:
اللَّهُمَّ إِنَّکَ تَعْلَمُ أَنَّهُ لَمْ یَکُنِ الَّذِی کَانَ مِنَّا مُنَافَسَةً فِی سُلْطَانٍ، وَ لَا الْتِمَاسَ شَیْءٍ مِنْ فُضُولِ الْحُطَامِ؛ وَ لَکِنْ لِنَرُدَّ الْمَعَالِمَ مِنْ دِینِکَ، وَ نُظْهِرَ الْإِصْلَاحَ فِی بِلَادِکَ؛ فَیَأْمَنَ الْمَظْلُومُونَ مِنْ عِبَادِکَ؛ وَ تُقَامَ الْمُعَطَّلَةُ مِنْ حُدُودِکَ: خدایا تو میدانی که آنچه را ما [در امر حکومت] انجام دادیم، نه به خاطر به دست آوردن سلطنت و مقام بود و نه برای رسیدن به متاع پست دنیا؛ بلکه به خاطر این بود که نشانههای محو شده دینت را بازگردانیم و بر پا سازیم و اصلاح را در شهرهای تو آشکار کنیم تا بندگان ستمدیدهات [از ظلم ظالمان] ایمن گردند و حدود و قوانین تعطیل شدهات اقامه و اجرا شود.
امام حسین (ع) برای تحقق این هدف، از روش شعار و ابزارهای متفاوتی استفاده نمود، اما آنچه در قیام حضرت موضوعیت داشت، حاکمیت دین و سنت بود که در پرتوی این دو، حق، عدالت، آزادی و مبارزه با منکر و ... شکل میگیرد؛ از همین رو بود که امام حسین (ع) به منظور حاکمیت دین و سنت، در قالب امر به معروف و نهی از منکر قیام کرد و از سنتشکنی و دینستیزی یزید و امویان سخن گفت: «فإنَّ السُنّةَ قَد أُمیتَت و إنَّ البِدعَةَ قَد أُحیِیَت». انقلاب اسلامی نیز با الهام از قیام کربلا، به منظور پاسداری از دین و ارزشها شکل گرفت؛ زیرا رهبران دینستیز کمر به نابودی دین بسته بودند، از این رو امام خمینی (ره) در دوران مبارزه با رژیم طاغوت فریاد برآورد: «... ای سران اسلام به داد اسلام برسید، ای علمای نجف به داد اسلام برسید، ای علمای قم به داد اسلام برسید؛ رفت اسلام».
پایبندی مردم به اسلام، عزت اسلام، حقانیت مبانی فکری، مبارزه استکبار و دفاع از مظلومین را به همراه خواهد داشت؛ چنانکه امام علی (ع) فرموده است: «کُلُّ عِزٍّ لَا یُؤَیِّدُهُ دِینٌ مَذَلَّةٌ: هر عزتی که دین تأییدش نکند، خواری است». امروزه دین در دنیا زنده و عزتمند است و این امر به رهبری امام خمینی (ره) و پایبندی مردم به دین به وجود آمد؛ همچنانکه مقام معظم رهبری فرمود: «او [امام خمینی (ره)] بـه اسـلام عـزت بخشید و پرچم قرآن را در جهان به اهتزاز درآورد. او ملت ایران را از اسارت بیگانگان نجات داد و به آنان غرور و شخصیت و خودباوری بخشید... ». بنا بر آمارها، تقریباً ۷۰ درصد مردم اروپا احساس دینداری میکنند و انقلاب اسلامی ایران موجب احیای تفکر دینی در جهان شده است. پرفسور اسماعیل کیلبس درباره عزت و احیای دین می گوید:
دین زنده شده است، کلیساها جان تازه گرفتهاند، توجه به مذهب و اندیشههای مذهبی در دانشگاهها دیگر زشت و کمبها تلقی نمیشود. زیباییهای معنوی در زندگی روزمره مورد بازیابی قرار گرفته است، جهان برای نجات و زیبا کردن روابط اجتماعیاش به قدرت دین و جاذبههای معنوی گرایش شدید پیدا کرده است و این همه ناشی از دعوت نوینی بوده که امام خمینی (ره) با انقلاب دینیاش در عرصه افکار و ذهنیت جامعه جهانی آغاز کرد.
۳. گسترش فرهنگ ایثار و شهادت
یکی از راههای حفظ عزت، گسترش فرهنگ ایثار و شهادت است؛ چنانکه یاران امام حسین (ع) در شب عاشورا آمادگی خود را برای ایثار و شهادت اعلام کردند. مسلم بن عوسجه به امام عرض کرد: «هرگز از تو جدا نخواهم شد. اگر سلاحی برای جنگ با آنان هم نداشته باشم، با سنگ با آنان خواهم جنگید تا همراه تو به شهادت برسم». مردم ایران نیز با الهام از فرهنگ ایثار و شهادتطلبی امام حسین (ع) و یارانش، علیه شاه مبارزه کردند و تعداد زیادی از مردم بهویژه جوانان به شهادت رسیدند. برخی جوانان دیگر آرزوی شهادت میکردند، چنانچه جوانی در وصیتنامۀ خود نوشته بود: «احساس میکنم که روحم عوض شده است و مرا حال دیگری است. نمیدانم چرا وقتی سر به سجده میگذارم، بیاختیار گناهانم در خاطرم زنده میشود و اشکهایم مهر نماز را میشوید و در آن حال نمیدانم که چه هستم و کجا هستم؟ خدایا! چگونه شکر تو را به جای آورم که مرا رهرو راه حسین (ع) که همانا راه خون و شهادت است، قرار دادی!». جوانان عزتمند کشور در طول هشت سال دفاع مقدس، ثابت کردند که برای حفظ دین، حاضرند جانِ خود را فدا کنند. بنابراین حفظ روحیه ایثار و جهاد برای بقای جامعه عزتمند، ضروری است؛ زیرا تقابل عزت و ذلت، تاریخ مصرف ندارد و عزت با جهاد گره خورده است. چنانکه امام علی (ع) فرمود: «وَ الْجِهَادَ عِزّاً لِلْإِسْلَام».
اگر روحیۀ شهادتطلبی و جهاد در افراد جامعهای نباشد، آن جامعه سرنوشتی ذلتبار خواهد داشت؛ چنانکه امام علی (ع) میفرماید: «جهاد در راه خدا، دری از درهای بهشت است که خداوند آن را بر دوستان خاص خود گشوده است. جهاد، لباس تقوا، زره محکم و سپر مطمئن خداوند است. کسی که جهاد را ناخوشایند دانسته و ترک کند، خداوند لباس ذلت و خواری را بر او میپوشاند».
۴. معنویت و اخلاقگرایی
معنویت و اخلاق، دو بالی بود که قیام امام حسین (ع) را جاودانه کرد. معنویتگرایی امام حسین (ع) و یارانش در شب عاشورا به اوج خود رسید. حضرت و یارانش تمام شب را به نماز، تسبیح، استغفار، دعا و تضرع مشغول بودند. راوی میگوید: «از کنار خیمههای اردوگاه امام حسین (ع) گذر کردم. صدای زمزمه، و راز و نیازِ آنان همانند صدای زنبور عسل به گوش میرسید. برخی در حال رکوع، جمعی در سجده و گروهی ایستاده و نشسته به عبادت مشغول بودند». امام (ع) نیز در آخرین لحظه¬های زندگی عرضه داشت: «خدایا! بر تقدیر تو صبورم، معبودی جز تو نیست، بر حکم تو صابرم؛ ای پناه بی پناهان».
در انقلاب اسلامی نیز معنویتگرایی امام (ره) و مردم، عامل تعیینکننده سرنگونی رژیم شاه، استقلال، عزتمندی و خروج نیروهای بیگانگان از ایران بود. از سوی دیگر انقلاب اسلامی را کسی رهبری مینمود که طلایهدار معنویت بود. مقام معظم رهبری در این باره فرمود: «ایشان تا آخرین لحظات حیاتشان، ذکر و نماز و دعا را از دست ندادند ... بعد از اتمام نماز [ظهر و عصر] مشغول ذکر گفتن شدند و تا لحظاتی که در حالت اغما به سر میبردند، مرتب پشت سر هم میگفتند: سبحان اللّه والحمد للّه و لا اله الاّ اللّه واللّه اکبر».
معنویت امام (ره) به گونهای بود که اندیشمندان غرب را تحت تأثیر قرار داد. هنری کسینجر میگوید:
آیت الله خمینی، غرب را با بحران جدی برنامهریزی مواجه کرد؛ تصمیمات او آنچنان رعدآسا بود که مجال هر نوع تفکر و برنامهریزی را از سیاستمداران و نظریهپردازان سیاسی میگرفت. او با معیارهای دیگری غیر از معیارهای شناخته شده در دنیا سخن میگفت و عمل میکرد، گویی از جای دیگری الهام میگرفت. دشمنی آیت الله خمینی با غرب، برگرفته از تعالیم الهی او بود.
روبین وود زورث درباره ملاقاتش با امام خمینی (ره) مینویسد:
احساس میکردم که از لابهلای آن گردبادی از نیروی معنوی میوزد.
گویا در ورای آن عبای قهوهای، عمامه مشکی و ریش سفید، روح زندگی جریان داشت؛ به طوری که همه بینندگان را محو تماشای خود میکرد. در آن هنگام حس کردم که با حضور او همه ما کوچک شدهایم و گویا در سالن، کسی جز او باقی نمانده است. آری، او بارقهای از نور بود که در قلب و روح همه حضار رسوخ کرده بود. او تمام معیارهایی را که گمان میکردم میتوانند مرا در تعریف و ارزیابی شخصیت و مقامش یاری کنند، در هم شکست. او با حضور خود، آنقدر در ما تأثیر گذارد که احساس کردم تمام روح و جسمم را فرا گرفته است... کمترین چیزی که میتوانم بگویم، این است که گویا او، یکی از انبیای گذشته است و یا اینکه او موسای اسلام است و آمده تا فرعون کافر را از سرزمین خود براند.
۵. نهادینهسازی امر به معروف و نهی از منکر
ایجاد و حفظ عزت اسلام، در گرو امر به معروف و نهی از منکر است؛ زیرا این دو عنصر مانند جریان خون در رگهای یک پیکر است. ترک و سهلانگاری در این باره، بیرنگ شدن دین و مرگ تدریجی امت اسلامی را به دنبال خواهد داشت. متأسفانه امروزه این فریضه الهی بار دیگر فراموش شده و مردم در برابر آن، بیتفاوت شدهاند و در برابر ناهنجاریهایی مانند بدحجابی عکسالعملی نشان نمیدهند. بیتفاوتی یک ملت نسبت به مفاسد و ستمها، نشان مرگ آن جامعه است. جامعهای که غیرت دینی را از دست داده باشد و نسبت به خوب و بد اوضاع، بیتفاوت باشد، مُرده است. نتیجه این بیتفاوتی نیز همان چیزی خواهد شد که در سخن گهربار امام رضا (ع) آمده است: «لَتَأْمُرُنَّ بِالْمَعْرُوفِ وَ لَتَنْهُنَّ عَنِ الْمُنْکَرِ أَوْ لَیُسْتَعْمَلَنَّ عَلَیْکُمْ شِرَارُکُمْ فَیَدْعُو خِیَارُکُمْ فَلَا یُسْتَجَابُ لَهُمْ: باید هر یک از شما امر به معروف و نهی از منکر نمایید، و گر نه شرورترین افراد بر شما تسلط یافته و آنچه که خوبانِ شما دعا و نفرین کنند، مستجاب نخواهد شد».
شهید مطهری (ره) در توضیح این روایت مینویسد:
وقتی امر به معروف و نهی از منکر را ترک کنند، آنقدر پست میشوند و آنقدر رعبشان، مهابتشان، عزتشان، کرامتشان از بین میرود که وقتی به درگاه همان ظَلَمه میروند، هر چه ندا میکنند، به آنها اعتنا نمیشود.
بنابراین برای حفظ عزتمندی، باید همه افراد جامعه امر به معروف و نهی از منکر کنند؛ زیرا سبب رستگاری جامعه میشود: «وَ لْتَکُنْ مِنْکُمْ أُمَّةٌ یَدْعُونَ إِلَی الْخَیْرِ وَ یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ أُولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ: باید از میان شما، جمعی دعوت به نیکی و امر به معروف و نهی از منکر کنند و آنها همان رستگارانند».
۶. مبارزه با رفاهطلبی
یکی دیگر از روشهای حفظ عزتمندی، مبارزه با تجملگرایی است. برای حفظ عزتمندی، باید از برخی امکانات رفاهی چشم پوشد و بعضی از محرومیتها را با جان و دل پذیرفت. در روایات نیز از قناعت به عنوان وسیله عزت یاد شده است. امام علی (ع) فرمود: «لَا أَعَزَّ مِنْ قَانِع: هیچ کس عزیزتر از فرد قانع نیست». در مقابل، اسراف، تجمل و مصرفگرایی، وسیله ذلت معرفی شده است. بنا بر دادههای تاریخی، ملتی میتواند به خودکفایی اقتصادی و پیروزی برسد که بر خود سخت بگیرد و ذلت زودگذر را فدای عزت پایدار نماید.
کوزه چشم حریصان پر نشد // تا صدف قانع نشد، پر دُر نشد
۷. استکبارستیزی
از دیگر شاخصههای عزتمندی، استکبارستیزی است. روحیه استکبارستیزی امام خمینی (ره) سبب شد که هرگز با شاه مذاکره نکرد و در مقابل استکبار مثل کوه ایستاد؛ زیرا عقلانیت و دینمداری امام، او را به این نتیجه رساند که در مقابل دشمن، عقبنشینی نکند. امام (ره) در طول دوران مبارزه، تلاش نمود تا این حقیقت را برای ملت آشکار کند که راه سرافرازی، عزت و دستیابی به استقلال، آزادی و عدالت، در گروه استقامت و ایستادگی در برابر استکبار جهانی و در رأس آن، آمریکای جنایتکار است.
رهبر کبیر انقلاب اسلامی با این اعتقاد که «همه بدبختی ما از آمریکاست»، خوی تجاوزگری آمریکا و ضرورت مبارزه و عدم رابطه با استکبار را برای همگان تبیین کرد و فرمود: «این مثل رابطه بره با گرگ است! رابطه بره با گرگ، رابطه صلاحمندی برای بره نیست. اینها میخواهند از ما بدوشند، اینها نمیخواهند به ما چیزی بدهند». همچنین ایشان فرمود: «آمریکا دشمن شماره یک مردم محروم و مستضعف جهان است».
امروزه نیز استکبارستیزی سبب اقتدار ما شده است؛ چنانکه رهبر معظم انقلاب در دیدار با نخست وزیر ژاپن، رئیس جمهور آمریکا را لایق مذاکره ندانست. این عزتمندی نتیجه پیروی از سیره امام حسین (ع) است که فرمود: «شگفتا! زنازاده فرزند زنازاده مرا بین یکی از دو چیز مجبور کرده است، بین مرگ و ذلت (تسلیم) و هیهات که ما خواری را بپذیریم». بنابراین رهبر عزتگرا و استکبارستیز، میتواند جامعه را از سلطه بیگانگان نجات داده و مردم را به عزت فرا خواند؛ چنانکه امام (ره) فرمود:
شما نمیتوانید بگویید که ایران باید قدرتمند باشد و قدرتمند است و اگر شاه برود، قدرت از بین میرود. ما میخواهیم که این کسی که این ضعف را برای ایران آورده، قدرت را به هدر داده است، این برود.
همچنین امام درباره ذلت رضاشاه فرمود:
من یک وقتی که در یک عکسی که در سالهای سابق دیدم که محمدرضا پهلوی مقابل یکی از روسای جمهور آمریکا ایستاده بود که الآن اسم او را یادم نیست [لیندون جانسون] من دیدم مثل یک عبد ضعیف ایستاده است در مقابل یک قدرتمند؛ عینک برداشته است اینطور و اصلاً به او نگاه نمیکند، نگاهش را به آن طرف انداخته است و این هم مثل یک بچه مکتبی مقابل معلم ایستاده است و من این قدر ناراحت شدم که وضع ما به اینجا رسیده است که یک کسی که دارد به ما حکومت میکند، سلطنت میکند، در مقابل... یک اجنبی که احتیاج دارد به این کشور، احتیاج دارد به سرمایههای این کشور، اینطور بایستد.
۸. افزایش توان علمی و نظامی
یکی دیگر از راههای حفظ عزت و اقتدار جمهوری اسلامی، افزایش توان نظامی است؛ زیرا قدرت نظامی، عامل مهم بازدارنده از تجاوز دشمن است. فلسفه فراخوانی قرآن به قدرت نظامی نیز همین است: «وَأَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ وَ مِنْ رِباطِ الْخَیْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَ عَدُوَّکُمْ: هر نیرویی در قدرت دارید، برای مقابله با آنها [دشمنان] آماده سازید و [همچنین] اسبهای ورزیده [برای میدان نبرد]، تا به وسیله آن، دشمن خدا و دشمن خویش را بترسانید».
امروز قدرت بازدارندگی یک کشور، محدود به ابزار نظامی نیست؛ بلکه دانش سبب اقتدار ملی میشود. از این روست که در منظومه ساختاری استعماری امروزه، تکنولوژی و علم موجب تسلط یک کشور بر کشور دیگر میشود. امام علی (ع) میفرماید: «علم، قدرت و اقتدار است. هر کس به آن دست یافت، فرمانرواست. کسی که بدان دست نیافت، فرمانبر خواهد بود».
حجتالاسلام والمسلمین علیرضا انصاری