سه‌شنبه ۲۹ آبان ۱۴۰۳ |۱۷ جمادی‌الاول ۱۴۴۶ | Nov 19, 2024
تصاویر/ نشست بصیرتی با موضوع «نفوذ» در مدرسه علمیه معصومیه
عکس آرشیوی

حوزه/ همه خواهان پیشرفت کشور هستیم، ولی هنوز به تعریف واحدی از واژه پیشرفت نرسیده‌ایم؛ تلقی عامی از سوی برخی محققان در بحث پیشرفت وجود دارد که ساحت زیستمانی، تمدنی، خانواده و ... را در برمی‌گیرد و افراد دیگر تلقی دیگری دارند.

به گزارش خبرگزاری حوزه، دومین کنفرانس قرآن پژوهی پیشرفت با حضور نظریه پردازان این حوزه در مرکز تحقیقات استراتژیک رشد در قم برگزارشد، حجج اسلام آکوچکیان، محمدعلی میرزایی، ساجدی و خاکبان به ارایه بحث پرداختند که در ذیل به شرح مباحث مطروحه پرداخته شده است.

حجت‌الاسلام والمسلمین احمد آکوچکیان، رئیس مرکز تحقیقات استراتژیک توسعه، (رشد):

قرآن در کجای نظام آموزش و پرورش و اداره شهر ما نشسته است؟

یکی از مهمترین ماموریت ها بر اساس مرجعیت دین برای پیشرفت جامعه، نظریه‌پردازی براساس مرجعیت دین است؛ مشکل ما در این موضوع، در بخش نخبگانی است؛ زیرا هنوز وفاق لازم برای جهت‌دهی اندیشه تحول را در نظام اسلامی اجرا نکرده‌ایم.

بسیاری از بزرگان با حلقات شهید صدر مخالف بودند و امروز هم این مخالفت با اندیشه وی وجود دارد؛ لذا در بخش نخبگانی که قرار است، برای عموم حرف داشته باشد وفاقی برای مرجعیت اندیشه دینی وجود ندارد.

هنوز پارادایم شهید صدر به وفاق تبدیل نشده است، تبه همین دلیل می‌بینیم برداشت‌های مختلفی در بحث نظام‌سازی صورت می‌گیرد؛ رحیم‌پور ازغدی دیدگاه خود را دارد، آیت‌الله اراکی هم از فقه نظام سخن می‌گوید و مراد وی نیز از این بحث، فقه حاکمیت است؛ این نکته را باید مد نظر داشت که فقه حاکمیت جزیی از فقه نظام‌مند شهید صدر است.

فاجعه است که تصور کنیم منهای توجه به حقیقت دین رهسپار تحقق دین خواهیم شد. برای هر مدیریت تحول دانش مرجع لازم است و حوزه و دانشگاه باید این دانش مرجع را تولید کنند که همان معرفت‌شناسی است.

حجت الاسلام المسلمین پناهیان چندی پیش مطلبی بیان کرد، ولی باید پرسید که آیا حکمت مدنظر او منهای بازشناسی حکمت مرجعیت دینی معنا دارد؟ آیا اصول موجود حوزه‌های دینی برای استنباط این حکمت و دانش مرجع کفایت می‌کند؟

مردم یزد نامه ای به آخوندخراسانی  نوشتند که در شهر ما یهودیان و پیروان ادیان دیگر وجود دارند و ما باید با آنان تعامل کنیم و آخوند گفت که آنان در حقوق اجتماعی با شما برابر هستند، ولی این نظر از سوی شیخ فضل الله رد شد؛ یعنی دو دین‌پژوه عالم و بزرگوار دو نظریه متفاوت دارند؛ مشروطیت از نظر فضل‌الله به مشروعیت معطوف است و آخوند خراسانی در چشم‌انداز عقلانیت دیدگاه متفاوتی دارد.

مقام معظم رهبری راهبردی‌ترین مسئله را الگوی پیشرفت برشمردند و در ابلاغیه اخیر هم بر نقد و اصلاح الگو تأکید فرمودند؛ ده سال است که دوستان در مرکز الگو فعال هستند، ولی متاسفانه جهت‌گیری پردازش پیشرفت در مرکز الگو قابل نقد است. بر این اساس، نظام برنامه دیگرگونه‌ای را مطرح کردیم و مهم‌ترین مختصات آن ابتناء بر فهم اجتهادی قرآن کریم است. برنامه‌ریزی توسعه نباید مدیریت تحول را معطل کند، ولی نظریه‌پردازی و اندیشه‌پردازی مرجع باید صورت بگیرد، زیرا علم اصیل مرجع برای تمامی نظریات، قرآن کریم است.

نسل جوان امروز قابل مقایسه با نسل پیشین نیست، زیرا در نسل جدید با انتظار از دین و نه نیاز به دین تعریف می‌شود؛ جوانان می‌پرسند آیا دین قرآنی پاسخگوی نیازهای ما هست؟ امروز هر گونه تفسیر از دین برایند نظام نیازهاست؛ اینکه آشپزخانه می‌تواند اپن باشد یا نه و اشراف ساختمان‌ها چه مقدار است؟ البته وقتی به یک دین واحد ایمان آوردیم، در اینجا بحث نیاز به دین مطرح می‌شود.

گویا سکولاریسم گویا یک امر واقعی جهان جدید است؛ پرسش نسل جدید در دنیای امروز این است که آیا در دنیای جدید می‌توان دیندار زیست کرد؟ آیا می‌توانیم شهر دینی داشته باشیم و آیا همین که مردم نماز خواندند و سر هم کلاه نگذاشتند، شهر، دینی خواهد شد؟ یا باید چیزی دیگری وجود داشته باشد؟  و آیا اساسا سیستم حاکمیت می تواند دینی باشد؟.

یک سوال مهم در اینجا وجود دارد که قرآن در کجای نظام آموزش و پرورش و اداره شهر ما نشسته است؟ دین را باید سنت تفسیر و تدبیر جهان بدانیم و در ادبیات قرآن هم ادبیات ویژه‌ای برای بحث رشد و پیشرفت دین محور وجود دارد.

اگر قرآن اوصاف خدا را می‌گوید، این اوصاف نشانگر چگونگی زیست انسانی است؛ همچنین ادعیه و زیارات نظام انتظارات و نیازها را برای ما ترسیم می‌کند که کمتر در این سال‌ها به آن پرداخته شده؛ این محتوای گرانقدر نه فقط برای خوندن در پنجشنبه شب و شب‌های دیگر نیست، بلکه اصول مبانی فلسفه دین در کیفیت برگزیدن زیست دینی برای مسلمان امروزی است.

حجت‌الاسلام والمسلمین محمدعلی میرزایی، رئیس اندیشکده جامعةالمصطفی(ص):

معتقدم که قرآن کریم غالباً ناقد فرهنگ‌هاست

توقیفی بودن معنا در قرآن در جایی که قرآن دنبال ارائه بیان معنای خداوند است، نخستین پیش‌فرض برای بحثی  است که ارائه می‌کنم.

قرآن برای سه مأموریت نازل شده است، مأموریت اول قرآن اصلاح، ترمیم، تغییر، ویرایش و پیرایش معانی است که مخاطبان از الفاظ اراده می‌کردند؛ قرآن در پی نفی معنایی عرب جاهلیت نبوده، بلکه جغرافیای واژگانی و معانی را دست‌خوش تغییر کرده است.

اگر دنبال کشف اراده معنای خدا باشیم، هیچ منبعی برای نسبت دادن یک معنا به خدا جز قرآن کریم نمی‌توانیم داشته باشیم.

اصلاح و تغییر کنش‌ها و رفتارها و عمل‌های انسان دومین رسالت اصلی قرآن است؛ رفتارهای غلط، عمدتاً ناشی از بینش‌های غلط است؛ لذا قرآن ابتدا مفاهیم و معانی را اصلاح سپس به دنبال تغییر رفتار است؛ دنیا، آخرت، عمل، صلاح و فساد و هر چیز دیگری از سوره حمد تا ناس غیر از مباحث محاکاتی قرآن (نقل اقوال انسان‌ها) هم در این راستا هستند.

معنا در قرآن توقیفی است و نمی‌توانیم در آن دست‌کاری کنیم؛ حقیقت شرعی بودن همه تصدیقات و تصورات قرآنی مورد تأکید بنده است، مگر اینکه در جایی به دنبال بیان اندیشه‌های دیگران باشد، بنابراین قرآن مفسر معناست و نه تفسیرشده معنا.

معناشناسی تابعی از فرهنگ است و قرآن دنبال تغییر فرهنگی است و منطق فرهنگ‌سازی را به انسان ارائه دهد تا او فرهنگ‌سازی کند؛ اگر بخواهیم به لسان‌العرب، تاج‌العروس و ... مراجعه کنیم تا ببینیم قرآن چه می‌گوید، کار اشتباهی است، زیرا این کتب براساس فرهنگ فرد و قوم، این معنا را بیان کرده، البته فردی مانند مرحوم مصطفوی براساس منطق قرآن‌بنیان به دنبال معنای واژگان قرآن رفته است.

نمی‌توانیم براساس منظومه‌های فرهنگی انسان‌ها، اراده خدا در قرآن را کشف کنیم، زیرا خداوند براساس فرهنگ امت‌ها، اراده معنایی نکرده است، در نتیجه راهی جز استقلال معنایی واژگان و تصورات و تصدیقات قرآنی برای اصلاح قرآنی فرهنگ و تمدن نداریم.

تفسیر قرآن، گزارش کردن این معانی و تصورات و تصدیقات خواهد شد و به طور طبیعی توصیه به منظومه اعمالی است که با این گزارش مطابقت دارد.

سنت درون قرآنی است، برای اینکه ما در برداشت از قرآن دچار لغزش نشویم، نظام‌سازی عملیاتی انبیاء را خداوند برای ما قرار داده که مقوله‌ای درون‌‍‌قرآنی است. فرهنگ‌زدایی شرط رسیدن به معنای حقیقی قرآن است، در حالی که برخی معتقدند که شناخت فرهنگ‌ها، لازمه فهم قرآن است و بنده این را قبول ندارم و معتقدم که قرآن کریم غالباً ناقد فرهنگ‌هاست.

تعریف انسان به حیوان ناطق در مخالفت با قرآن کریم است، تهافتی که امروز در امت می‌بینیم، ناشی از همین است و سبب شده فلاسفه و علما و فقها با هم درگیر باشند؛ اکنون اگر بخواهیم بگوییم اسلام یعنی چه؟ تفاوت اسلام در شرق و غرب و اهل سنت و شیعه چیزی به دست ما نمی‌دهد و باید اسلام از منظر قرآن تعریف شود و اهل بیت(ع) در اینجا الگوی تفکری و عملی ارائه می‌دهند و عقل، خوانشگر تاریخی فرایند وحی است.

کسانی که می‌خواهند مؤلف را براساس متدهای جدید متن‌شناسی حذف کنند، اشتباه می‌روند، زیرا بدون حضور متکلم، هیچ لفظی هیچ معنایی ندارد و مشروعیت لفظ معطوف به شناخت تفکر متکلم است.

سلیمان خاکبان، استاد دانشگاه قم:

باید با در دست داشتن شبکه نیازهای صادق انسان، سراغ قرآن و اهل بیت(ع) برویم

همه خواهان پیشرفت کشور هستیم، ولی هنوز به تعریف واحدی از واژه پیشرفت نرسیده‌ایم؛ تلقی عامی از سوی برخی محققان در بحث پیشرفت وجود دارد که ساحت زیستمانی، تمدنی، خانواده و ... را در برمی‌گیرد و افراد دیگر تلقی دیگری دارند.

تمامی کسانی که شعار نه شرقی و نه غربی سر دادند و دنبال پیشرفت بومی کشور هستند معتقدند که ما چارچوب معرفت‌شناسی بشر امروز برای اداره جامعه را ناقص می‌دانیم لذا دنبال معرفت‌شناسی، جهان‌بینی و انسان‌شناسی متفاوت هستیم.

ما شعار بزرگی را سر داده‌ایم که باید به لوازم آن پایبند باشیم؛ ما دنبال نفی مطلق غرب و شرق نبوده و نیستیم و البته رابطه تساوی هم میان پیشرفت مدنظر ما با غرب برقرار نیست یعنی انقلاب نشده که با تبعیت از نظام ارزشی و مدل توسعه کشورهای دیگر مانند ژاپن و کره و غرب پیشرفت کنیم و البته قصد نداریم ما بخشی از مدل اندیشه غرب باشیم و یا غرب بخشی از مدل اندیشه ما باشد.

ما معتقدیم که توسعه اصولی دارد و اولین اصل آن علم‌باوری است و غرب هم این دیدگاه را دارد ولی تعریف ما از علم با تعریف آنان تفاوت دارد؛ آنان به تعریف حداقلی از دین رسیده‌اند و ما عین الیقین و حق الیقین و ... را هم علم می‌دانیم.

ما چون اساسا دنبال مکتب فکری جدید در مواجهه با غرب هستیم باید ادبیات و واژگان خود را متناسب با این مکتب استانداردسازی کنیم که متاسفانه این استانداردسازی صورت نگرفته و از طرفی مورد تفاهم قرار نگرفته است یعنی به محض اینکه سخن از توسعه می‌شود ذهن مردم سراغ توسعه به مفهوم غربی می‌رود.

هنوز تعریف از واژه پیشرفت به صورت سند ملی در جامعه در نیامده است؛ تعریف بنده از  توسعه این است که توسعه یعنی «توانایی پاسخ همه جانب و متوازن و بهنگام به نیازهای صادق براساس منطق جامع معرفت». 

ما باید تلقی و برداشت خود را از این تعریف و واژه شفاف کنیم و در ادامه نظریات، شناسایی و به مناظره گذاشته شده و در نهایت بهترین تعریف، اتخاذ شده تا مفهوم واحدی از توسعه شکل بگیرد و بعد از آن گام‌های بعد یعنی برنامه ریزی، ساماندهی و تربیت نیروی انسانی کیفی و کافی را برداریم. 

ما از نماز فقط اعمال مکانیکی آن را برای مردم بیان کرده‌ایم و ملت تصور می‌کنند که مصلی هستند و اقامه صلاة می‌کنند در حالی که اقامه صلاة جریان و سریان کردن تک تک کلمات در عمل نمازخوان است لذا آنچه ما انجام می‌دهیم قرائت نماز است و نه اقامه آن.

ما باید به تفقه در دین بازگردیم و اینکه مکانیزم آن چیست؟ به نظر بنده باید با در دست داشتن شبکه نیازهای صادق انسان، سراغ قرآن و اهل بیت(ع) برویم.

ما باید برای دو چیز سراغ قرآن برویم، اول اینکه آنچه ما به عنوان نیاز تشخیص می‌دهیم به قرآن و اهل بیت(ع) عرضه کنیم که آیا آن‌ها نیاز ما را به عنوان نیاز صادق تایید می‌کنند یا خیر و دوم اینکه روشی که برای پاسخ به نیاز انتخاب می‌کنیم درست است یا خیر؟ متاسفانه هم اکنون رابطه ما با قرآن و اهل بیت انفعالی است و نه فعال. 


حجت‌الاسلام والمسلمین محمد ساجدی، رئیس انجمن علمی هم‌اندیشی پیشرفت:

نظام برنامه این انجمن دارای هشت گام است که رصد و ساماندهی مستمر نظام مسائل پیشرفت نخستین گام در این زمینه است.

اینکه متدینین در دنیای کنونی با چه تحولاتی مواجه‌اند؛ بررسی تاریخ دو سده تجربه توسعه‌ای در ایران و حوزه و نهاد مرجعیت در نسبت با نظام علم، اخلاق و حکمرانی و نقد مستمر گفتمانی و هنر، ادبیات مرتبط با بحث پیشرفت از موضوعاتی است که در این گام مورد بحث قرار می‌گیرد.

گام دوم درک روشن از نظریه‌خواهی پیشرفت است، گام سوم شکل‌گیری فهم تاریخی با رویکرد آینده‌نگاری راهبردی است، همچنین گام چهارم بسط مبانی نظری الگوی پیشرفت است.

در گام پنجم، شکل‌گیری روشمند رویکردهای پژوهشی مورد بحث است، تصریح کرد: در گام ششم ورود به نظام‌شناسی و نظریه‌سازی مرجع است که اجتهاد جامع در فقه اکبر در این گام مورد بحث است؛ یعنی تمدن اسلامی را قرار است، بر چه مبنایی استوار کنیم که البته فقه در دین مبنای اصلی است.

همچنین در گام هفتم وارد دوره نظام‌سازی می‌شویم که ولایت فقه در دین نقطه عزیمت این بحث است و مباحثی چون تمدن الهیاتی و تمدن‌سازی و .. مورد بحث است و در گام هشتم هم دوره نقد و پایش و بازخورد توسعه‌ای نظام دولت ملت جمهوری اسلامی است؛ گفتمان‌پردازی پیشرفت از دیگر کارهای اساسی انجمن محسوب می‌شود.

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha