خبرگزاری حوزه / چند وقت پیش به مناسبتی تفسیر آیات سورة مبارک انعام – و به تعبیر مفسّر گرانقدر علّامة طباطبایی (ره)، سورة احتجاج- را مطالعه و بررسی میکردم. آیات 118 تا 121 این سوره توجه من را به خودش جلب کرد و جرقهای در ذهنم زد. موضوع آیات، شبههافکنی مشرکان در مورد برخی از عقاید مسلمانان و پاسخ خداوند متعال به آنهاست. تفسیر آیات از این قرار است که مشرکان به مسلمانان -که بر طبق مبانی اعتقادی خود گوشت مردار و حیوانات ذبحشده به پای بتها و به نام بتها را حرام دانسته و نمیخوردند- میگفتند: «چرا شماها گوشتی را که به دست خودتان ذبح کردهاید! میخورید ولی گوشتی که خدا آن را کشته است (مردار)! و یا به پای بتها، همان واسطههای تقرّب بندگان به خداوند!، سر بریده شده است را نمیخورید؟! یا باید همة آنها را بخورید یا هیچکدام را نخورید».
از ظاهر آیات اینگونه برداشت میشود که بخشی از مسلمانان ضعیفالایمان و تازه مسلمان شده در وهلة نخست تحت تاثیر این شبهة به ظاهر موجّه، منطقی و زیبا قرار گرفتند و آن را قبول کرده و هر نوع گوشتی را خوردند. خداوند متعال به اینها هشدار داد که از گوشتی که نام خدا بر آن برده نشده نخورید؛ زیرا این کار «فاسقانه» و خروج از فرمان الهی است. گوشتی که شما ذبح کردهاید به دستور الهی بوده ولی در مورد گوشتی که به نام بتان ذبح شده و یا به مرگ طبیعی مُرده، فرمان الهی وجود ندارد.
بعد از این پاسخ محکم و مستدل الهی به شبهه مشرکان، باز برخی از مسلمانان نتوانستند در برابر وسوسههای مخفیانة شیاطین در این زمینه به افرادی که به تعبیر این آیات، ولایت شیطان را بر گردن داشتند! و مأمور به بحث و جدل با مسلمان در این موضوع بودند، مقاومت کنند و روی اصول و مبانی اعتقادی خود پافشاری کنند و در نتیجه منفعلانه، این بار، خوردن هر نوع گوشتی را ترک کردند! خداوند متعال اینجا مسلمانان را توبیخ کرد که چرا گوشتی که با نام خدا سر بریده شده را نمیخورید؟! ... اون زمانی که تفسیر این آیات را میخواندم همزمان با طرح بحث تصویب اف ای تی اف و لوایح مرتبط با آن در مجلس شورای اسلامی داغ بود. یکی از موافقان این لوایح منطقش این بود که «قبول داریم این لوایح آسیبهای احتمالی و قطعی دارد ولی بیاییم با تصویب آنها، بهانه را از دست دشمن بگیریم!!!؛ امروز دشمن بهانهاش برای عمل نکردن به تعهدات برجامی و حمله به ما، همین لوایح است».
دیدم چقدر جالبه که منطق امروز برخی مسئولان در جمهوری اسلامی، عین همان منطق برخی مسلمانان زمان پیامبر (صلّی الله علیه و آله) در مواجهه با شبهات مشرکان است. گویا آن روز هم برخی مسلمانان برای آنکه بهانه حمله به عقاید خود را از دست دشمنان بگیرند، خام منطق آنها شدند و هیچ گوشتی را نخوردند تا به خیال خود دیگر دشمن بهانهای برای شبههافکنی نداشته باشد؛ ولی به چه قیمتی؟! به قیمت سنگین و گران دست برداشتن از عقاید خود و عقبنشینی از اصول و مبانی؟! جالبتر آنکه، خداوند متعال خوردن «گوشت ذبح شده با نام خدا» را بر این افراد واجب دانسته است! با اینکه حکم فقهی خوردن گوشت در شرایط عادی مباح بودن است ولی در این شرایطِ مقابله با شبههافکنی دشمن، خوردنش بر مسلمانان واجب میشود تا پافشاری و تعهد به عقایدشان و ایمان واقعی خود را به رخ مشرکان بکشند و آنها را از نفوذ و رخنة در عقاید خود مایوس کنند!... امروز بیش از پیش و خصوصا پس از «برجام نافرجام» آسیبها و آفات این لوایح معلومالحال همچون خود تحریمی، عهدشکنی، پُر رو شدن دشمن و ... آشکار شده و دلیل اصرار برخی بر تصویب آن، علیرغم فرمایشات صریح و شفاف امام خامنهای حفظه الله تعالی در این زمینه، قابل هضم نیست.
تکلیف امروز ما هم این است که با حفظ هوشیاری بر آرمانها و اصول و مبانی محکم و مستدل انقلاب اسلامی پافشاری کرده و آنها را در چشم دشمنان بیش از پیش پر رنگ کنیم؛ مبانیای همچون، حفظ استقلال، استکبار ستیزی، یاری مظلومان و مستضعفان در سراسر دنیا، حمایت از جبهة مقاومت، اتکای به توان سرشار و فراموششده داخلی، اجازه ندادن به دشمن جهت تسلط و اشراف بر منابع و اطلاعات اقتصادی و ... و دهها و صدها اصل مترقی دیگر انقلاب اسلامی ایران.
میثم صفری دانشآموخته مرکز تخصصی تفسیر و استاد حوزه علمیه قم