به گزارش سرویس بین الملل خبرگزاری حوزه حجت الاسلام سید محمد حسینی بلخی مسئول بنیاد تحقیقاتی علامه بلخی در گفت و گو با سرویس بین الملل خبرگزاری «حوزه» به بیان نکاتی از زندگی و تفکرات علامه بلخی، اندیشمند معاصر افغانستان پرداخت و به رویداد ملاقات تاریخی این دانشمند بزرگ معاصر جهان اسلام با امام خمینی(ره) در نجف اشرف اشاره کرد.
حوزه: لطفا به عنوان سؤال اول نحوه آشنایی خود با مرحوم علامه شهید سید اسماعیل بلخی را بیان کنید؟
من از دوران کودکی با اسم ایشان آشنا شدم و وقتی عکس ایشان را دیدم به ایشان علاقه پیدا کردم و به مرور زمان که که با برنامه ها و آثار این شخصیت بزرگ آشنا شدم شدت علاقهام بیشتر شد تا این که با کمی تحقیق دریافتم ایشان اندیشمندی با عظمت و بسیار مظلوم است و در دهه هشتاد یک مرکز تحقیقاتی در مورد ایشان تأسیس کردم.
حوره: نسبت خانوادگی با ایشان داشتید؟
نسبت نزدیکی با ایشان نداشتم اما هر دو از تیره سادات حسینی شمال افغانستان هستیم و یک جور نسبت دور فامیلی هم با یکدیگر داریم.
حوزه: در مورد نقش تاریخی علامه بلخی در احیای اسلام ناب محمدی کمی توضیح دهید؟
علامه بلخی زمانی که در حوزه علمیه مشهد ده سال تحصیل داشت مطالعه جامعی در مورد تاریخ اسلام داشت و متوجه شد که در دورههای مختلف برخی تحریفها در اسلام صورت گرفته تا جایی که در دوره های مختلف فرقه های متعددی ساخته شده است که هیچکدام اسلام ناب را درک نکرده اند و اختلافاتی در بین مسلمانان هست که استعمار آن را ایجاد کرده است. این عالم برجسته در یکی از سخنرانیهایش میگوید استعمارگران دانه سرطان شرک را در بین مسلمانان به وجود آوردند.
در زمان قیام گوهرشاد مرحوم علامه خیلی جوان و پانزده ساله بود که بر اثر این انقلاب حوزه تعطیل میشود و علما و بزرگان متفرق میشوند. ایشان هم به همراه پدرش و یکی از هم درسهای خود به سمت افغانستان حرکت کرد. مرحوم شیخ بهلول هم به تنهایی به جای دیگری در افغانستان رفت و وقتی که این اندیشمند بزرگ به کشور خود رفت با توجه به افکاری که داشت مورد استقبال قرار گرفت.
حوزه: ایشان ارتباطی با شیخ بهلول نداشتند؟
ارتباط ایشان با مرحوم شیخ بهلول از زمان تحصیل صورت میگیرد چون آقای بهلول اهل گناباد مشهد بودند و آن طور که از علامه بلخی نقل شده است این دو در حدود 1310 هجری شمسی با یکدیگر آشنا شدهاند. در سال 1325 هجری شمسی که آقای بلخی در شهر مزار شریف دومین شهر بزرگ افغانستان مستقر بود حدود دو سال با هم بودند و به فعالیت های فرهنگی مانند احیای مساجد و کمک به فقرا میپرداختند بعد از این که بهلول از مزار شریف تبعید میشود به یکدیگر نامه مینوشتند در سال 1343 هجری شمسی که هر دو از زندان آزاد می شوند مرحوم بهلول مدت یکسال در کابل و در منزل مرحوم علامه بودند تا این که آقای بهلول به مصر میروند.
حوزه: نظر ایشان به عنوان یک عالم مجاهد در مورد وحدت شیعه و سنی چه بود؟
علامه بلخی نگاه والایی به مفهوم وحدت داشتند یعنی نه در مرحله شعار بلکه یک وحدت توحیدی مدنظر ایشان بود میگوید:
عزم من در قالب مذهب نگنجد ای رقیب/ مسلک پاک صراط المستقیم آئین من
نظر ایشان این بود که انحراف مسلمانان به دلیل کم کاری ما است و مشترکات ما مسلمانان بیش از اختلافاتمان است و مرحوم علامه در جامعه افغانستان توانست واقعاً اهل تسنن را جذب کند و برادران اهل تسنن بلخی را فراتر از اینها میدانند چون که ایشان برای مناظره با برادران اهل تسنن مانند سید جمال الدین اسد آبادی به کتب خودشان استناد میکرد و آثار شیعه را به مولوی های آنها میداد تا بدین وسیله حقانیت مذهب اهل بیت(ع) را اثبات نماید.
حوزه: دیدگاههای سیاسی ایشان نسبت به کشور افغانستان چگونه بود؟
برخی دین را از سیاست جدا میدانند اما ایشان به سیاست امام علی(ع) معتقد بود و به جدایی دین از سیاست اعتقاد نداشت.
حوزه: لطفاً نکاتی را در خصوص ملاقات مرحوم علامه بلخی با امام خمینی(ره) بیان فرمائید؟
این قضیه در اواخر سال 1346 صورت گرفت و داستان جالبی دارد وقتی مرحوم بلخی وارد نجف میشود یکسری از افراد با هدف این که از ایشان زیاد استقبال نشود تبلیغاتی بر علیه وی انجام می دهند به همین خاطر یک جلسه سه روزه برای استقبال علامه برگزار میشود که دوتن نمیآیند یکی مرحوم امام خمینی(ره) و دیگری مرحوم آیت الله حکیم(ره) که حدود 20 ای 30 نفر از طلاب حوزه جمع میشوند و نزد مرحوم امام(ره) میروند تا از ایشان بخواهند با مرحوم بلخی ملاقات کند دست آخر این که ملاقات انجام میشود و در دیدار نخست یکدیگر را در آغوش میگیرند و اشک میریزند ملاقات نخست حدود 4 ساعت طول میکشد یکی از سخنان آقای بلخی این بوده که نباید حوزه علمیه و مرجعیت شیعه محدود به نجف و یا قم شود.
حوزه: از کجا این صحبت ها را متوجه شدید؟
از برخی از طلابی که برای این دو عزیز چای میبردند شنیدم و یا برخی صحبت هایی که مرحوم آقای بلخی پس از این ملاقات کرده اند منبع بنده است. مطلب دیگری که آقای بلخی روی آن تأکید داشتهاند ضرورت سرمایهگذاری بر روی جوانان نخبه شیعه به منظور اعزام آنها به نقاط مختلف دنیا بوده است. مسئله دیگری که مطرح شده این بوده که استعمار با نیرنگ بین مسلمانان را به زیر سلطه برده است پس شیعه باید از لحاظ اقتصادی تقویت شود.
مطلب دیگر این است که یک برنامه ریخته میشود که چند کشور در کنار هم و همه در یک شب انقلاب کنند. بعد از این جلسه قرار میگذارند که جلسات دیگر نیز با همدیگر داشته باشند که نهایتاً در 4 شب متوالی 4 جلسه برگزار میشود و در همین جلسات است که مرحوم امام خمینی(ره) لقب سید جمال الدین ثانی را به علامه بلخی میدهند بیدار کردن استعدادها و ایجاد وحدت بین شیعیان و مسلمانان جهان از مقولات دیگری است که در این دیدارها مورد بحث قرار میگیرد. مرحوم علامه پس از مراجعت به افغانستان قرار بود دوباره به نجف بازگردند، اما چون جاسوسان حکومت ظاهرشاه گزارشاتی بر علیه ایشان داده بودند علامه بلخی را مسموم میکنند و ایشان در سال 1367 به شهادت میرسند.
حوزه: از منظر شما تأثیر علامه بلخی بر ادبیات سیاسی افغانستان به چه شکل است؟
ایشان در دههی 40 و 50 شمسی ادبیات ضد استبدادی را در افغانستان پایه ریزی کرد تمام 80000 بیت اشعار ایشان سیاسی، انقلابی، ضد استبدادی و ضد استعماری و بر علیه زورمندان است محتوای حرفهای این شاعر پر آوازه برای هر عصر و زمان است. در واقع مرحوم بلخی ادبیاتی انقلابی را پایه گذاری کرد که در جبهههای جنگ از آن استفاده میشد برخی شعرای معاصر مانند استاد محمد کاظم کاظمی متأثر از ایشان هستند.
حوزه: در پایان اگر حرف و سخنی در مورد مرحوم علامه سید اسماعیل بلخی دارید بفرمائید؟
اگر جوانان با شخصیت ایشان آشنا شوند قطعاً از آن تأثیر خواهند گرفت بلخی میگوید:
تأسیس کربلا نه فقط بهر ماتم است/ دانشسرا و مکتب اولاد آدم است
این شخصیت برجسته کربلا را به عنوان یک مکتب انسان ساز مطرح کرد که برای جهان آینده، دنیا و آخرت مفید است.
نظر شما