به گزارش خبرگزاری حوزه،«هرکس نفسی را حیات بخشد مثل آن است که همه ی مردم را حیات بخشیده است» این وعده خداوند است برای زنان و مردانی که حیات بخشیدن رسالت اصلی آنها در زندگی است، پرستارانی که پنجم جمادی اولی و روز میلاد بزرگ پرستار عالم بهانه ای می شود برای قدرنهادن به ذره ای از خدماتشان که شبانه روز بر بالین بیمار از هیچ تلاشی دریغ نمیکنند، فرشتگان سفید پوشی که بعد از خدا می شوند چشم امید بیماران تا برای دردهایشان مرهمی باشند، فرشتگانی که از خوابشان می زنند تا بیماری راحت بخوابد، سختی و رنج ایستادن ها و دوندگی های مداوم را به جان می خرند تا بیماری ذره ای کمتر رنج بکشد و دور از خانواده و فرزند و همسر شب و روزشان را در بیمارستان می گذرانند تا بیمارهر چه زودتر به کانون خانواده بازگردد.
صبح ، ظهر، شب، ایام تعطیل، عید یا عزا ندارد ، او باید آماده باشد و بیدار، قسم خورده است مرهم جسمهای دردمند و روحهای آزرده باشند و پای قسم خود محکم ایستاده است، شیف در گردش، اضافه کاری های اجباری، حقوق و مزایای اندک، ناعدالتی در پرداخت کادر درمانی بخشی از مشکلاتی است که هرسال روز پرستار به آن پرداخته می شود و با عبور از روز پرستار باز هم روز از نو و روزی از نو، اما آنچه پرستار را به ادامه راه امیدوار میکند دعای بیمار و لذت کاهش درد و تالم او است، این را «شهربانو مکرم» یکی از پرستاران بیمارستان کامکار قم گفته ومعتقد است «با همه سختی ها و مشکلاتی که شغل پرستاری دارد همین دعای خیر بیمار و لذتی که بهبودی بیمار به همراه دارد انگیزه بسیاری از پرستاران می شود که سختی های زیاد این شغل را تحمل کنند وراه را ادامه بدهند».
او که نزدیک به ۲۰ سال سابقه کاردر این حرفه دارد از دلیل انتخاب شغلش می گوید که پرستاری از همان دوران راهنمایی اولین انتخابش بوده است« علاقه بسیار زیادی به این رشته داشتم ، حتی پوکه آمپول ها را نگه می داشتم و بعد از کنکور هم اولین انتخابم پرستاری بود و حتی پزشکی را در انتخاب رشته خود نزده بودم ویکی از اولین انتخاب هایم که پرستاری دانشگاه ایران بود قبول شدم».
زندگی مشترک پرستارانه
خانم مکرم و همسرش که هر دو به حرفه پرستاری مشغولند، زندگی شخصیشان هم با پرستاری گره خورده است و او از سختیها و شیرینیهای زندگی مشترک دو پرستار میگوید « سال اولی که دو قلوهایمان به دنیا آمده بودند برای اینکه بتوانم روزها را با بچه ها بگذارنم هر ماه 13 شیفت شب می گذراندم و همه این مدت همسرم از دو پسرمان نگهداری می کرد که شرایط بسیار سختی بود».
این پرستار از روزهایی می گوید که یکی از آنها درخانه از بچه ها نگه داری میکرد و با آمدن دیگری بلافاصله باید خانه را ترک می کرد و سر شیفتش حاضر می شد« سال های اول که بچه ها کوچک تر بودند و به این خاطر که در قم کسی را نداشتیم نگهداری از بچه ها و همزمان کار کردن هم شرایط سختی بود، از طرفی هم بچه ها به هر دو ما وابسته شده بودند و هر وقت که یکی از ما منزل نبود چند ساعت اول را بی تابی می کردند، حتی 3 الی 4 ساله که بودند بین شیفت های من و همسرم مجبور می شدیم یکی دو ساعتی تا یک نفرمان به خانه برسد تنهایشان بگذاریم که خیلی استرس و اضطراب زیادی برایمان داشت».
مهدی بابایی، پدر این خانواده هم دررابطه با دلیل انتخاب شغل پرستاری می گوید: همان سالی که دیپلم گرفتم یکی از اقوام از یک بلندی سقوط کرد که شرایط بیماری او باعث شد جرقه رفتن به سمت این شغل درذهنم زده شود اما آن زمان از مشکلات بسیار زیاد و جایگاه اجتماعی این شغل هنوز آگاهی نداشتم و بعدها با شرایط سخت کار آشنا شدم.
وی از ویژگی های وشرایط زندگی دو پرستار هم می گوید« اینکه ما هر دو پرستار هستیم از یک جهاتی کارمان را راحت تر کرده است، می توانیم همدیگر را بهتر درک کنیم، شاید اگر یکی از ما شغل دیگری داشت تحمل شرایط شب کاری یا بودن و نبودن های گاه و بیگاه همسر برایمان سخت می شد اما وقتی که هر دو شرایط یکسانی داریم می توانیم همدیگر را بهتر درک کنیم».
اعظم ابراری مسئول بخش داخلی زنان بیمارستان کامکار هم به نوعی شغل خانوادگی خود را ادامه داده و اعتقاد دارد که پرستاری را با شناخت و آگاهی انتخاب کرده است، وی میگوید: کمک به هم نوع امری فطری بوده که در ذات همه انسانها است و در شغل پرستاری این نیاز انسان پاسخ داده میشود، وقتی که یک پرستار میتواند دردی از مریض را کم کند و به سرحال شدن یک بیمار کمک کند، بالاترین لذت زندگیاش را تجربه میکند.
به اعتقاد وی بیرون رفتن بیمار روی پاهای خودش از بخش بهترین صحنهای است که یک پرستار میتواند ببیند، ابراری که بیش از ۱۰ سال از عمر خود را وقف همین بیماران کرده است، میگوید: همه پرستارها از بد حال شدن یک بیمار و درد کشیدنش متأثر میشوند بارها شده است که در حال احیا بیمار پا به پای همراهان بیمار اشک ریختهایم.
پرستاری، درس سازگاری
ابراری پرستاری را در دانشگاه شهید بهشتی خوانده و با توجه به رتبه خوب کنکورش میتوانست رشتههای دیگری را انتخاب کند اما پرستاری را با علاقه انتخاب کرده است و به گفته خودش با همه سختیهای این شغل حتی لحظهای هم پشیمان نشده است، وی که از برخی کج فهمیها در مورد پرستاران انتقاد دارد، میافزاید: هیچ وقت درد هیچ بیماری برای پرستار عادی نمیشود، پرستار به مرور و با تجربه بیشتری که به دست میآورد توان کنترل خود در این شرایط را بیشتر میکند و از طرف دیگر احساس مسئولیتش در مواجهه با بیمار سبب میشود که بتواند این شرایط را بهتر کنترل کند اما هیچ وقت سنگ دل نمیشود.
ابراری از تأثیر ناراحتی مرگ بیمار در زندگی شخصی پرستار میگوید و اعتقاد دارد: بسیاری از افرادی که در این رشته تحصیل میکنند، نمیتوانند با این شرایط کنار بیایند و وارد این شغل نمیشوند یا بعد از مدتی آن را رها میکنند، اما کسی میتواند در این شغل باقی بماند که روحیه سازگاری را در خود تقویت کند، اما به هیچ عنوان مرگ یک بیمار برای یک پرستار طبیعی نمیشود، ما به بیماری هیچ فردی عادت نمیکنیم در بسیاری از موارد این عذاب و سختی را در محیط خانه هم ادامه پیدا میکند.
پای درد دل پرستاران اما اگر بنشینی حرفهای زیادی برای گفتن دارند پرستارانی که درد دیگران را تسکین میدهند اما کسی نیست که پای درد دلشان بنشیند، از شیفتهای گاه و بیگاه و اضافه کاریهای اجباری، تا حقوق و مزایای اندک به نسبت سختی کار، از اجرایی نشدن تعرفه گذاری خدمات پرستاری، تا مطرح نبودن پرستاری به عنوان مشاغل حاکمیتی و بسیاری دیگر از مسائل انگیزه را از بسیاری از پرستاران گرفته و ادامه مسیر را برای آنها مشکل کرده است.
ابراری اعتقاد دارد که شیفتی بودن شغل پرستاری و نداشتن برنامه این شغل شرایط سختی را برای آنها رقم زده و میگوید: امروز ثابت شده است که به هم ریختن خواب طول عمر را کم میکند و رنج بیماریها را افزایش میدهد و سلامت پرستاران هم با شیفتهای در گردش به خطر می افتد، وقتی چنین سختیهایی وجود دارد باید مزیتهایی باشد که پرستار را دلگرم کند که اگر از زندگی و خواب و خانواده می زند حداقل مزیتهایی را به دست میآورد اما امروز همچین شرایطی وجود ندارد و به همین دلیل میبینیم که انگیزه ورود به این شغل کم است.
شیفت- خواب
محبوبه علیجانی هم یکی دیگر از پرستاران بخش ccu کامکار است که حدود ۱۵ سال تجربه پرستاری دارد تجربه انتخاب به عنوان پرستار نمونه استان را هم دارد ، علیجانی از لحاظ نشدن سیستم پرستاری و درمانی انتقاد دارد و میگوید: این مسئله اشتیاق پرستار را برای افزایش تجربه و افزایش علم و کار در بخشهای مهمتر باقی نگذاشته است، امروز در سیستم درمانی ما این که چه پرستاری بر اساس چه میزان تجربه در کدام بخش کار کند هیچ فرمول و الگوی مشخصی ندارد.
علیجانی که در یک روز دو شیفت کاری را گذرانده است، عنوان میکند: شیفتهای متعدد پرستار و اضافه کار اجباری زندگی پرستاران را تک بعدی کرده است و امروز زندگی ما خلاصه شده است در دو کلمه شیفت و خواب. وی اعتقاد دارد که پرستاران سازگارترین قشر هستند و انقدر در کارشان با همه سختیها و شرایط تلخ و توهین همراه بودهاند که آدم های محکم و صبوری شدهاند.
پرستاری که در اعزام در آمبولانسی که آتش گرفت سوخت، پرستاری به خاطر احیا مریض مبتلا به آنفلوانزا جان خود را از دست داد و پرستاری که در دفاع از حریم حرم بانو شهید شد تنها بخشی از ایثارگریهای این قشر است، قشری که دغدغهها و سختیها و مشکلاتشان کم نیست اما نمیشود از کنارشان گذشت و به آنها خسته نباشید نگفت، کسانی که خستگی را خسته کردهاند و از تمام خودشان مایه گذاشتهاند تا مبادا شرمسار نگاه خانوادهای شوند و دردشان را به چشم ببینند، بیخود نیست که نامشان با زادروز برترین پرستار تاریخ، زینب (س) همراه شده است و چه هم نشینی دلنشینی...
۳۱۳/۶۱