به گزارش خبرگزاری حوزه، حجتالاسلام والمسلمین سید ابوالحسن نواب، رئیس دانشگاه ادیان و مذاهب امروز در ابتدای سخنان خود در مراسمی که به مناسبت شهادت سردار سپهبد قاسم سلیمانی در نمازخانه دانشگاه ادیان و مذاهب برگزار شد، گفت: درباره این یار سفرکرده باید ساعتها صحبت کرد اما با این شهادت، داستان حاج قاسم سلیمانی تمام نشد بلکه آغاز شد و کتاب شهادت بسته نخواهد شد و همچنان باز میماند تا سرنوشت انسانیت را تغییر دهد.
وی در ادامه گفت: چیز عجیبی در زندگی فرماندهان لشکر دوران دفاع مقدس وجود دارد و آن هم اینکه گرچه بسیاری از آنان همچون شهید باکری، شهید خرازی، شهید زینالدین و مانند آن در دوران دفاع مقدس به شهادت رسیدند اما کسانی که از کاروان شهادت بازماندند، بعدها و در طول این سالها حتی با سن بالا یک به یک با شهادت رخت از این دنیا بربستند مانند شهید شوشتری، شهید همدانی، شهید حاج احمد کاظمی و اکنون شهید قاسم سلیمانی. اینها همه فرمانده لشکر بودند. این نشانه اخلاص عملشان از آن زمان تا به امروز است که با پرونده زندگیشان با شهادت بسته میشود. دست اجل نیز گلچین بوده و همیشه بهترینها را برده است.
حجتالاسلام والمسلمین نواب درباره سابقه آشنایی خود با سردار شهید قاسم سلیمانی گفت: ما توفیق داشتیم از سال 1360 با سردار عظیمالشأن قاسم سلیمانی آشنا باشیم. این آشنایی به راههای زیادی کشیده شد. از منزل ایشان در کرمان و حسینیهای که در آن روضه حضرت فاطمه(س) را برگزار میکردند تا رفاقت در کشورهای خارجی و زمانی که برادرم در بوسنی به شهادت رسید. البته در آن زمان ایشان هنوز فرمانده قرارگاه ثارالله بود. ایشان سال 76 فرمانده قدس شد. من هم در سال 76 قائممقام مجمع جهانی اهلبیت(ع) شدم. با او تلفنی صحبت کردم و گفتم میخواهم راجع به کار مشترک سپاه قدس و مجمع جهانی اهلبیت(ع) با هم صحبت کنیم. بسیار صحبت کردم تا بلکه من به خدمت ایشان بروم ولی ایشان راضی نشد و در آخر، ایشان نزد ما آمد و این هم به خاطر احترامی بود که به سیادت قائل بود. ما سابقه ایشان را میدانستیم. فرمانده لشکر ثارالله بود و در ابتدا مثل آقای قربانی که فرمانده لشکر مازندران بود، ایشان هم بنا بود و در کرمان شاگردی بنایی و لولهکشی میکرد.
وی افزود: ایشان در آن جلسه یک ساعت با من راجع به رابطه شیعه و سنی صحبت کرد. بارها گفتهام که این انسان چطور اینقدر راجع به شیعه و سنّی معرفت دارد. 22 سال پیش بود و نه جنگ 22 روزه پیش آمده بود و نه درگیریهای عراق و سوریه. ایشان فقط یک تجربه از فرماندهیاش در سیستان و بلوچستان داشت ولی اینگونه صحبت میکرد. من خودم را در مورد تقریب قبول دارم و معتقدم از ناخن پا تا فرق سر، تقریبی هستم.
حجتالاسلام والمسلمین نواب در ادامه از آرزوی خود برای شهادت سخن گفت و تأکید کرد: بارها خواستهام و از این جمع حاضر نیز ذلیلانه و خاضعانه میخواهم که اگر لحظهای برای شما حال خاصی در روضه و زیارت دست داد، برای من ناقابل هم دعا کنید تا در صحنه دفاع از شیعه و سنّی کشته شوم. من در این همه شهیدان همراه و همرزم خودم فقط به شهید شوشتری حسادت میبرم که وسط معرکه تقریب شیعه و سنّی کشته شد. خدایا! تو میدانی من هیچ مسئلهای را در عمرم به اندازه مسئله وحدت شیعه و سنّی مهم نمیدانم. در این ایام به مادرم زهرا(س) قسم! مطمئنم اگر قدمی غیر از این بردارم، فردا جوابی برای مادرم حضرت زهرا(س) ندارم. به من خواهند گفت تو که میدانستی باید امت پدرم متحد میشدند، چرا قدمی در این راه برنداشتی. من میدانم که آخرین و اولین خواسته حضرت زهرای مکرمه و بیبی دو عالم از من این است که امت پدرش امت واحد باشد. من معتقدم یک میلیارد و 500 میلیون مسلمان، محب اهلبیت(ع) هستند.
وی سپس به نقل خاطرهای درباره محبت اهلسنت به اهلبیت(ع) پرداخت گفت: در تاجیکستان به مناسبت سال امام ابوحنیفه، نشستی برگزار شده بود. من هم یک سخنرانی آماده کرده بودم و نتیجهاش این بود که امام ابوحنیفه محب اهلبیت(ع) است. یک افغانی استاد دانشگاه کویته پاکستان که پنج جلد کتاب درباره ابوحنیفه تألیف کرده و بزرگترین ابوحنیفهشناس جهان است، دستش را بر زمین زد و گفت؛ این آقا اشتباه میکند که میگوید ابوحنیفه محب اهلبیت(ع) است! او باید ثابت میکرد ابوحنیفه و یک میلیارد و 500 میلیون مسلمان همه نوکر اهلبیت(ع) هستند. یک سنّی در حیدرآباد هند به من گفت ما مثل شما ایرانیها پول نداریم و فقیر هستیم و نفت نداریم. ما فقط میتوانیم برای بیبی دو عالم زهرای مرضیه سلام الله علیها فقط 90 روز جشن بگیریم. من این سنیها را میگویم. یک میلیارد و 300 میلیون سنّی و سیصد میلیون شیعه همه باید سر بر آستان اهلبیت(ع) بگذارند و این وظیفه ما است. وظیفه من این است که به حق فاطمه زهرا(س) یک میلیارد و 800 میلیون نفر به زهرای مکرمه(س) احترام بگذارند و ما نباید ایشان را در انحصار خودمان قرار دهیم. بیبی دو عالم، بیبی همه جهان است. در فاز اول باید همه یک میلیارد و 800 میلیون نفر علاقهمند ایشان باشند و در فاز بعدی باید هفت میلیارد انسان روی کره زمین به ایشان علاقهمند شوند و ایشان را بشناسند. ما نباید ایشان را به 300 میلیون نفر محصور کنیم. حضرت زهرا(س) برای همه انسانها است. حضرت زهرا(س) از من این را نمیخواهند که ایشان را برای 300 میلیون نفر بدانم. حضرت زهرا(س) برای همه انسانها است ولی ما وظیفه داریم آن حضرت را معرفی کنیم. راه و خط حاج قاسم این بود.
رئیس دانشگاه ادیان و مذاهب ضمن اشاره به تشییع بیسابقه مردم از پیکر سردار سلیمانی افزود: من در اغلب راهپیماییهای 22 بهمن شرکت کردهام و این تشییع جنازه با هیچکدام از این راهپیماییها قابل مقایسه نبود. مردم حاج قاسم را میشناختند و روحیهاش را میدانستند.
حجتالاسلام والمسلمین نواب در ادامه درباره آشنایی سردار سپهبد شهید قاسم سلیمانی با دانشگاه ادیان و مذاهب گفت: حاج قاسم با دانشگاه ادیان و مذاهب به شدت آشنا بود و هرگاه مرا میدید، از تأسیس دانشگاه ادیان و مذاهب تجلیل میکرد و میگفت، تأسیس دانشگاه ادیان و مذاهب کار درستی بود. الان چهارصد جلد کتاب دانشگاه ادیان و مذاهب در قفسه منزل ایشان موجود است. ایشان گفت همه کتابهایت را برای من بفرست و من هم همه را در درب منزل ایشان تحویل دادم. ایشان دانشگاه ادیان و مذاهب را میشناخت و میگفت؛ این کار باید انجام میشد. ما این کار را در سپاه و سپاه قدس نمیتوانیم انجام دهیم. این کار، کار شما بود که شجاعانه انجام دادید. لذا همه انسانها باید مخاطب ما باشند.
وی درباره نحوه شهادت سردار قاسم سلیمانی گفت: وقتی نحوه شهادت ایشان را که دیدم، گفتم نقاش روزگار چقدر زیبا نقاشی میکند. سردار بینالملل در یک صحنه بینالملل، به همراه یک سردار بینالملل در کشور سوریه و عراق که بیشترین فداکاری را برای آنها انجام داد و در شب جمعه که شب زیارتی امام حسین(ع) است، در سن 63 سالگی یعنی سن پیامبر اکرم(ص) با تیر مستقیم خبیثترین افراد روی زمین یعنی ترامپ به شهادت رسید. شهادتش شبههای نداشت. شاید نداشتهایم کسی را که اینگونه با تیر مستقیم آمریکا شهید شود. اینها چیزهایی شبیه معجزه است و خداوند اینها را اینگونه کنار هم قرار میدهد. این شهادتها باز هم اتفاق افتاده است و باید هیجانی و عجول نبود و باید تأثیرات درازمدت آن را در رفتارمان پیاده کنیم.
حجتالاسلام والمسلمین نواب همچنین گفت: سه جمله درباره این شهید والامقام میگویم و نخستین آنها این است که «شهادت حاج قاسم به حقانیت راهی که انتخاب کردهایم، شهادت داد». جمله دوم اینکه ما نه چپ هستیم و نه راست. ما هم به چپ احترام میگذاریم و هم به راست. مهم برای من، چپ و راست نیست و مهم، انسانها هستند.
وی با ذکر سومین جمله درباره شهید قاسم سلیمانی که رفاقت طولانی نزدیک به چهل سال بنده با حاج قاسم نشان از همراهی فکری ما با یکدیگر داشت، گفت: ما با هم در تهران و کرمان بسیار همراه شدیم. بسیاری از سیاسیون درجه یک تهران در دورهای بیپشت و پناه شدند. اگر پیغام خاصی به آقا داشتند، ایشان انجام میدادند. حاج قاسم پناه بیپناهان بود. دکتر علی لاریجانی رئیس مجلس امروز، زمانی دبیر شورای امنیت بود و از کار برکنار شد. حاج قاسم خانهای داشت که ویژه سپاه قدس بود. او این ساختمان را در اختیار آقای لاریجانی قرار داد. او مظلوم واقع شده بود، در حالی که قبلاً رئیس صداوسیما و کاندید ریاستجمهوری بود. ما با حاج قاسم دو سه روز یک بار به او سر میزدیم تا احساس تنهایی نکند و بعد شب پیاده به منزل باز میگشتیم. در کرمان در منزل آقای مرحوم صنعتی که به این دانشگاه بسیار خدمت کرد، یکدیگر را زیاد میدیدیم و با هم به منزل ایشان میرفتیم. او پنج سال زندان بود و نماینده انتشارات فرانکلین در ایران بود و در زمان شاه میگفت مستقیم به آمریکا میروم و مستقیم با رئیسجمهور صحبت میکنم. چنین شخصی سی سال قبل معاون تدارکاتی حاج قاسم در لشکر کرمان شده بود. جاذبه او را ببینید. حاج قاسم تا آخرین لحظه حیاتش هم از او دست برنداشت. ما تا دو روز قبل از فوت او با حاج قاسم در کرمان بودیم. او پنج سال در انفرادی اوین بود. حاج قاسم هم قبل و هم بعد زندان با او ارتباط داشت و وقتی حضرت آقا به کرمان تشریف بردند، او را در صف اول نشاند و او هم بلند شد و چند دقیقهای صحبت کرد. حاج قاسم میگفت او را بردم تا احساس نکند در آخر عمر نادیده گرفته شده است. در آخر هم او را به حج فرستاد. دوستان ما هم با ایشان در ارتباط بودند. حاج قاسم دست این پیرمرد را گرفت. دانشگاه ادیان و مذاهب تئوریساز فکر امثال حاج قاسم است.
حجتالاسلام والمسلمین نواب در پایان سخنان خود درباره تعامل خود با جناحهای چپ و راست گفت: ما دست بسیاری از تندترین افراد جناح راست را بوسیدهایم و اشکالشان را هم پذیرفتهایم و سعی کردهایم برطرف کنیم. یکی از علما دو سال پیش نامه تندی خطاب به من نوشت. جوابش را آنقدر مؤدبانه دادم که او نامه را به آیتالله حسینی بوشهری نشان داده و گفته بود ببینید این نامه چقدر مودبانه است. ما به غیر از ادب در مقابل بزرگان حوزه نداریم. اگربزرگان حوزه به دانشگاه ادیان نقدی کنند، ما به روی چشم میگذاریم و میپذیریم. حوزه متعلق به آنان و حق آنان است و حق آنها است که اعتراض کنند و وظیفه ما است که اعتراضشان را بپذیریم و اشکال آنان را برطرف کنیم. آنها اگر اعتراضی دارند، حق دارند. آنجا خانه آنها و موطن و جایگاه آنها است و حق آنها است که اعتراض کنند و وظیفه ما است که گوش کنیم و ترتیب اثر دهیم. ما خادم همه انسانها هستیم. وقتی میگوییم میخواهیم با بودایی، هندی و مسیحی گفتوگو کنیم، یعنی با شیعه علی بن ابیطالب(ع) و با امت رسولالله(ص) هیچ مشکلی نداریم. به امید این که همه با هم بتوانیم مشی سید حسن نصرالله، مشی قاسم سلیمانی و مشی عبدالملک حوثی را در زندگیمان پیاده کنیم که همه دلباخته و دلشیفته انسانیت این انسانهای بزرگ هستیم.
313/60