به گزارش خبرنگار خبرگزاری حوزه، جشنواره سیاسی برلین همچون روال سال های اخیر که این جشنواره را به جشنواره ای ضد ایرانی تبدیل کرده بود، تصمیم گرفت تا در هفتادمین دوره برگزاری خود با تصمیماتی جدید و با ریل گذاری در ضریب دادن به فیلم های بدون مجوز سینگال هایی متفاوت از آن چه تا به حال ارسال کرده بود را برای فیلمسازان ایرانی ارسال کند.
چند سال پیش جعفر پناهی فیلمساز ممنوع الکار ایران با فیلم «تاکسی» در این جشنواره حضور داشت و هیئت داوران خرس طلایی جشنواره را نه به خاطر هنرش بلکه به خاطر ماهیت سیاسی آن جشنواره (به زعم دبیر وقت جشنواره) به او دادند، مسئله ای که امسال نیز با همان میزانسن اما با کارکتری متفاوت اتفاق افتاد.
رسول اف که امسال با فیلم «شیطان وجود ندارد» در جشنواره برلین حضور دارد، از آن به ظاهر هنرمندانی است که اسمش کنار هر فیلمی بود باید به ایرانی بودن آن فیلم شک کرد، او که علیرغم محکومیت های اخیرش در سال جاری ۳ فیلم (۲ فیلم در مقام تهیه کننده و ۱ فیلم در مقام کارگردان) را ساخته است هیچ گاه در سینمای ایران به عنوان هنرمند جدی گرفته نشد.
رسول اف از آن طیف هنرمندانی است که به ظاهر مشخص نیست بودجه فیلم هایشان از کجا می آید، اما ردش را که می گیری به دو گزینه حمایت از خارج یا رانت از داخل بر می خوری. رسول اف فیلم هایش نه اکرانی در ایران دارند و نه در شبکه نمایش خانگی جایی برای نمایش پیدا می کنند و هرگز در یک سیکل درست به خروجی نمی رسند؛ چرا که فیلم هایش با کارکردهای دیگری ساخته می شود!.
آثار ایرانی راه یافته به هفتادمین دوره جشنواره برلین و حضور افرادی معلوم الحال در هیئت داوران این جشنواره اهمیت ریل گذاری دقیق و مشخص و بدون هیچ تعارفی در عرصه فرهنگ را یادآوری می کند، مسئله ای که هنوز که هنوز است برای مدیران سینمایی کشور به عنوان قبح و امری غیرفرهنگی به نظر می رسد.
جالب است که چند سال پیش که فیلم «تاکسی» بدون گذر از مسیر قانونی در جشنواره برلین به نمایش در آمد حجت الله ایوبی رئیس وقت سازمان سینمایی از شنیدن صدای پای سیاست در این جشنواره خبر داد مسئله ای که پاسخ تند رئیس وقت برلیانه را به همراه داشت و دیتر کاسلیک به صراحت به سیاسی بودن جشنواره برلین اشاره کرد.
مسئله ای که امسال و با انتخاب آثار ضعیفی همچون «یلدا» به کارگردانی مسعود بخشی و آثاری ضد ایرانی نظیر «شیطان وجود ندارد» و «نامور» و حضور فیلمساز ضعیفی نظیر عباس امینی در هیئت داوران بیش از گذشته خودنمایی می کند.
قصه مدیریت در سینمای ایران شبیه به جوک معروفی شده که در مجلس ختم قوم و خویش متوفی پشت بلندگو اعلام کردند مرحوم وصیت کرده که به خاطر فوتش پیراهن مشکی بر تن نکنند و به ناگاه یکی از میان جمعیت فریاد زد مرحوم غلط کرده ما به احترامش مشکی بر تن می کنیم.
غرب به عنوان زادگاه هنر هفتم سال هاست فریاد سیاست علیه هنر را علناً در بوق و کرنا کرده است، اما بسیاری از مدیران سینمایی این مملکت سر در برف کرده و سهواً و یا عمداً نمی خواهند این مسئله را قبول کنند.
جالب اینجاست که همایون اسعدیان به عنوان رئیس خانه سینما چند روز پیش نامه ای به ریاست قوه قضائیه می نویسد و از او می خواهد که اجازه دهد تا رسول اف در جشنواره برلین حضور یابد تا چهرهای واقعی از فضای فرهنگی ایران مخابره شود.
این تلاش و عرق ملی برای ایران هم از آن جوک های خنده دار است، البته قصور از اسعدیان نیست؛ چرا که فیلم های امثال پناهی و رسول اف در ایران نه اکران می شوند و نه در نمایش خانگی جایی دارند و گرنه اسعدیان با تماشای این فیلم ها می فهمید که چهره ایران سال هاست به واسطه لجن پراکنی برخی به ظاهر هنرمند آن چنان هم که او فکر می کند مطلوب مخابره نمی شود.
یادداشت: محمدرضا پورصفار
نظر شما