به گزارش خبرگزاری حوزه، نشست علمی برخط «تأثیر کرونا بر روابط بین الملل: مشاهدات، روندها و چشم انداز» با هماهنگی دفتر همکاریهای علمی و امور بینالملل، به صورت مشترک از سوی دانشگاه باقرالعلوم(ع) و دانشکده روابط بینالملل وزارت امور خارجه با حضور بیش از ۶۰ نفر از دانشجویان برگزار گردید.
در این نشست دکتر مصطفی بروجردی و دکتر سید محمدکشمیری از اساتید دانشکده روابط بین الملل و دکتر محمد ستوده و دکتر رسول نوروزی از اساتید دانشگاه باقرالعلوم(ع) به طرح مباحث خود پرداختند.
دکتر محمد ستوده:
نظم پساکرونایی در روابط بینالملل بهطور قطع همانند نظم فعلی نخواهد بود
تشخیص نوع بحران در بیان تأثیرات و پیامدهای آن و این که دوران پساکرونا چه دورانی خواهد بود بسیار تعیین کننده است. چهار عامل در تشخیص نوع بحران مؤثر است: ۱) غافلگیری ۲) سرعت ۳) زمان ۴) اطلاعات. این چهار معیار برای تشخیص ماهیت بحران کمک بسیاری به ما میکنند. به هر میزان که غافلگیری بالا باشد، اطلاعات کم باشد، سرعت انتشار یک بحران بیشتر باشد و همچنین زمان برای تصمیمگیری کم باشد، بحران پیچیدهتر خواهد بود. انطباق این معیارها با وضعیت بحران کرونا نشان میدهد که این بحران از نوع بحران بسیار حاد و پیچیده است. بر اساس این معیارها مشخص میشود که این بحران به شدت بر روابط بینالملل تأثیرگذار بوده و به طور قطع پیامدهایی را به دنبال خواهد داشت. البته باید توجه داشت که به دلیل پیچیدگی موضوع نمیتوان جوانب آن را به دقت مشخص کرد.
با توجه به این چهار معیار میتوان سه ویژگی برای این بحران تشخیص داد: اولین ویژگی این بحران این است که در نوع خودش بیسابقه است. ممکن است اشتراکاتی با بحران های گذشته داشته باشد اما به لحاظ چرایی این بحران هنوز این سوال مطرح است که آیا این بحرانی ساختگی است یا طبیعی و این که این بحران ممکن است چه تأثیرات و چه پیامدهایی داشته باشد. این مسائل در سطوح مختلف هم مبهم است و هم بی سابقه. ویژگی دوم این بحران این است که بسیار عمیق و گسترده است. این بحرانی است که در سطح فردی، اجتماعی، محلی، ملی و جهانی تأثیرگذار بوده است. این بحران همچنین بر سطوح لایه های زیستی ، فرهنگی، اقتصادی، تجاری، روحی روانی بر دین و آموزه های دینی و حتی بر اعتقادات مردم -که گزارشات زیادی در این زمینه وجود دارد-تأثیرات عمیقی گذاشته است. ویژگی دیگر کرونا که میتواند در شناخت تأثیرات و پیامدها کمک کند مسئله داشتن سطح بالایی از فرصتها و تهدیدها است. به عبارت دیگر، این بحران منشأ فرصت است و در عین حال تهدیدزا و خطرآفرین. ویژگی دیگری که در این بحران باید به آن توجه کرد این است که این بحران فاقد کارگزار مشخص است. به عبارت دیگر تاکنون هیچ کشوری مسئولیت این بحران را به عهده نگرفته است و همانطور که دبیر کل سازمان ملل متحد اعلام کرد غرب پس از جنگ جهانی دوم تا کنون با چنین بحرانی مواجه نشده است.
اولین و سریع ترین تأثیری که کرونا بر روابط بینالملل گذاشت، ایجاد وقفه در گردش کار جهانی بود. وقفهای که ایجاد شد در روابط بینالملل در روابط میان دولتها ملت ها و نهادها در حد خود بیسابقه است. این وقفه در چند زمینه قابل مطالعه است که مهمترین آنها ساختار قدرت در روابط بینالملل و روابط و فرآیندهای بینالمللی است. ما شاهد هستیم که با شیوع این ویروس مفهوم ابرقدرت در روابط بینالملل زیر سوال رفته است. تا الان که درمانی برای این ویروس پیدا نشده است احساس ضعف و درماندگی به آن ها دست داده است. این بدین معنی است که در سطح ملی این سوال مطرح شد که اساساً کارآمدی این دولت های ملی چیست؟ مشروعیت این دولتها زیر سوال رفته است و این دولت ها به چه میزان میتوانند در مهار و مدیریت بحرانی همانند ویروس کرونا مؤثر باشند.
در نحوه توزیع قدرت در نظام بینالملل دولتمحور شاهد این مسئله هستیم که این کشورها و کارکرد این سیستم همچنان در مهار این بحران ناتوان است. سازمان ملل متحد و شورای امنیت سازمان ملل متحد به شدت ناکارآمد است و از طرف دیگر سازمان بهداشت جهانی هم کارنامه مثبتی را تا الان نداشته است. در واقع سازمان بهداشت جهانی در کشاکش قدرتهای بزرگ قرار گرفته است. بحث دیگر هم وجود دارد که در سطح دولت ها خودش به صورت شمشیر دو دم عمل کرده که از یک طرف دولت ها برای اینکه بتوانند این ویروس را مهار کنند باید محدودیت هایی رو ایجاد کنند این محدودیت ها میتواند آثار و تبعاتی را برای دولتهایی که به سمت اقتدارگرایی حرکت میکنند، داشته باشد.
در قسمت روابط و فرآیندها انسان ها بیش از گذشته این سوال را مطرح کردند که آیا روند ارتباط انسان ها با محیط زیست، روابط انسانها در عرصه اجتماعی و روابط دولت ها با یکدیگر در مسیر درست قرار دارد یا خیر؟ مسئلهای که در اینجا وجود دارد این است که روند کنونی نظام بینالملل در فرآیندها به سمت وابستگی متقابل دولت ها در حال حرکت است. این وابستگی متقابل به شدت باعث تنیدگی دولت ها به یکدیگر و فشردگی جامعه جهانی به سمت یکدیگر شده است. اینکه کنترل این بحران سخت شده به دلیل همین وابستگی های متعدد جهانی است. به هر میزان که وابستگی کشورها در عرصه بینالملل بیشتر باشد میزان آسیبپذیری دولت ها بیشتر خواهد بود. اما دومین تأثیر که در حوزه اندیشهها، تفکرات و نظریه های روابط بینالملل است. حداقل بیست نظریه، دیدگاه و یا مدل برای تبیین روابط بینالملل وجود دارد که دو سه نظریه مادر هستند؛ نظریه های لیبرالیسم، رئالیسم با شاخه ها و زیرمجموعههای آنها.
اولین مسألهای که برای متفکران مطرح شد علامت سوالی بود که در برابر تمام این نظریه ها و دیدگاه ها قرار گرفت و همه اینها در آستانه بازنگری قرار گرفتند. نظریه های موجود در پی اصلاح خود در حوزه روابط بینالملل هستند و نظمی که در دوران پساکرونا در روابط بینالملل حاکم خواهد شد بهطورقطع همانند نظم فعلی نخواهد بود و تفاوتهایی را با نظم کنونی خواهد داشت.
دکتر رسول نوروزی:
تقویت جایگاه دولتهای تمدنی از جمله ایران در پساکرونا
الگوهای فعلی، چه مبتنی بر نظم جهانی شدن و چه الگوهای مبتنی بر دولتهای ملی هر دو ممکن است در جهان پساکرونا دستخوش تغییر شوند. اگر بخواهیم کرونا را از منظر محیطشناسی نظام بینالملل نگاه کنیم بازیگرانی که نگاه متفاوتی به این نظام داشتند امروزه تلاش دارند که نگاه و ایدههای متفاوت خود را به تأیید برسانند. بخشی از این ایده ها برای کشورهایی است که به نوعی تجدیدنظرطلب یا انقلابی هستند و در شمار کشورهایی هستند که میخواهند نظم جهانی شدن را به نوعی طرد کنند یا وابستگی های متأثر از جهانی شدن و آسیبهای ناشی از آن را نسبت به خود کاهش دهند.
در دوره پس از فروپاشی شوروی، هانتینگتون مسألهای را مطرح میکند به نام «نظم تمدنی در جهان». این نظم تمدنی تقریباً یک دهه در فضای تحلیل هانتینگتونی بود. اما از سال ۲۰۰۷ به بعد نوعی قرائت تمدنی از روابط بینالملل مطرح شد که امروزه در برخی کشورهای جهان طرفدار دارد و آثار زیادی در مورد آن نگاشته شده است. مفهوم جدید «دولت تمدنی» ابداع شد و ایده من در این ارائه این است که احتمالاً این ایده های جدید حکمرانی مثل دولت تمدنی در جهان پساکرونا بیشتر مورد توجه قرار بگیرد. حتی برخی آثاری مینویسند به نام نظم تمدنی و در واقع تلاش دارند به این نتیجه برسند که در برخی مناطق جهان نمیتوانیم الگوهای دولت ملی و جهانی شدن را بپذیریم و ناچاریم به علت ویژگی هایی که این مناطق دارند به سراغ یک نظم جدید حرکت کنیم که خاص این مناطق است.
ما باید به چند مفهوم بنیادین توجه کنیم: مفهوم اول این است که ویروس کرونا چه بخواهیم چه نخواهیم موجد و منشأ یک بحران است و به عنوان یک متغیر بحران زا فعال شده است. وقتی یک متغیر بحران زا در نظام بینالملل فعال شود، باید ببینیم این بحران شامل کدام یک از مفاهیم میشود. معمولاً ارزش ها، منافع و در شکل حاد یک بحران، هویت ها در گیر یک بحران میشوند. به همین دلیل مفهوم کنترل در کانون مباحث دولت ها قرار میگیرد و در نظام بین الملل هم این مفهوم جدی میشود. هر کشوری هر دولتی هر بازیگری که بتواند کنترل بهتری نسبت به این بحران داشته باشد آسیب کمتری میبیند و با توجه به این که در بحث قدرت، ضعف کمتری رو تجربه میکند، رشد بیشتری رو در جایگاه خودش به دست میآورد و این تغییر جایگاه شامل کشوری مثل ایران میشود که کارنامه مطلوبی را در کنترل ویروس کرونا دارد و جایگاهش تغییر خواهد کرد.
وقتی که صحبت از کنترل میشود دو مفهوم مواجهه کوپلینگ و مدیریت در کانون قرا میگیرد. هم در مواجهه یعنی روبه رو شدن فوری با یک پدیده و هم در مدیریت، کاهش برگشت ناپذیری آن بحران بسیار مهم میشود. کنشگری دولتهای تمدنی در چین، ایران، ترکیه و مالزی به این صورت بوده که تلاش کردند آسیبهای نسبت به منافع را کاهش دهند و الگوهای جدیدی را مبتنی بر ارزشهای این دولتها سازمان دهند. حتی هنگامی که نظامیها در این کشورها وارد مقابله با بحران میشوند از در ارزشها و برای کمک به منافع یا هویت وارد میشوند. این مقوله بسیار جالب توجه است که چگونه میتوان از یک ضلع مثلثی که کل آن در معرض تهدید است، به نفع ضلع دیگر بهره برد.
از سال ۲۰۰۷ به بعد این تحول مفهومی در دانش روابط بینالملل ایجاد شد که مفهوم قدیمی تمدن در کنار مفهوم فرهنگ به دانش روابط بینالملل اضافه شد. مناطقی در جهان وجود دارند که الگوهای تحلیلی فعلی امکان خوانش دقیق و کامل را نسبت به آنها ندارند و ما باید سراغ الگوهای جدیدی برویم. این مناطق مناطقی هستند که مؤلفه های بسیار متکثری در هویت آنها نقش دارند و هرگاه همه هویتهای موجود در این بازیگران در کنار هم قرار بگیرند این بازیگران تبدیل به بازیگران نظم دهنده میشوند.
در وضعیت جهانی شدن، زمان بر مکان غالب میشود و ایرانی بودن ترکیه ای بودن یا چینی بودن تأثیری بر نوع دسترسی ما به این جهان ندارد و آن مکان مانعیتی ندارد. اما در دولت های ملی، جغرافیا از ویژگی بسیار پررنگی برخوردار است. با این وجود، این دولت الزاماً با مفاهیم تاریخی خودش ارتباط ندارد مثلاً مفاهیمی مثل مذهب یا دین ممکن است حذف شوند یا حضور فعال نداشته باشند اما در دولت های ملی جغرافیا با اضافه دین یا مفهوم تاریخی – فرهنگی یک ملت آن معنایی که در طول زمان با یک ملت همراه هست را در کنار هم داریم و این باعث میشود که کنشگری یک دولت متفاوت شود. این دولت ها تلاش میکنند از آن ارزشها وایدههای تاریخیای که دارند به نفع منافع خودشان استفاده کنند. این تجربه ایجابی دو دهه اخیر، در دوره بحران کرونا به کمکشان آمده و توانستند با این تجربه مثبت مواجهه مناسبی با این بحران داشته باشند.
پیشبینیها حاکی از آن است که جایگاه این کشورها در صورتی که بتوانند در کنترل مدیرت این بحران نیز موفق باشند، تغییر پیدا میکند. اگر کرونا را یک بحران در نظر بگیریم و الگوهایی برای پاسخ به این بحران داشته باشیم هر الگویی ممکن است دچار تزلزل شود یا در برخی مناطق امکان دارد الگوی دولت ملی رشد پیدا کند. اما در برخی از مناطق دیگر با توجه به الگوهای جدید حکمرانی ممکن است شاهد الگوهای جدیدی در نظم بینالملل یا مناطقی که بازیگران تمدنی در آن مناطق حضور دارند شاهد باشیم و احتمالاً بین این بازیگرانی که کامیاب بودند در مقابله با کرونا همکاری ها و همگرایی هایی رو شاهد باشیم.