به گزارش خبرگزاری حوزه، بیست و پنجم شوال، مصادف با سالروز شهادت امام جعفر صادق علیه السلام است که مطلبی با عنوان «امام صادق علیه السلام و مذهب جعفری» تقدیم نگاه شما می گردد.
مذهب شیعه در حقیقت همان اسلام محمدی است که در برابر سایر فرقه های اسلامی نام شیعه را به خود گرفته است. بنابراین غیر از پیامبر اسلام(صلیالله علیه و آله) کسی دیگری مؤسس مذهب شیعه نیست. این مطلب از تاریخ صدر اسلام کاملاً و بی هیچ ابهامی قابل اثبات است که ما به دلیل روشن بودن آن به این وقایع و مطالبی که در متون اهل سنت بیان شده است نمی پردازیم و فقط به یک واقعیت تاریخی به صورت اجمال اشاره میکنیم: بعد از رحلت پیامبر خدا(صلیالله علیه و آله) مسلمانان دچار اختلاف شدند و لذا عدهای از صحابه بیهیچ مدرک و دلیلی بر خلاف دستورات پیامبر خدا(صلیالله علیه و آله) در روز وفات حضرت پیامبر (صلیالله علیه و آله) در حالیکه علی (علیهالسلام) با سایر بنی هاشم مشغول کفن و دفن بودند، خودسرانه با توجه به اینکه قبلاً هم با رسول خدا (صلیالله علیه و آله) در مسئله امامت و خلافت به مشاجره پرداخته بود [۱] شورایی را تشکیل داده و بعد از جدال و منازعات شدید بین معدودی از مهاجرین و انصار، مهاجرین موفق میشوند که ابوبکر را به دستور عمر به عنوان خلیفه تعیین کنند. [۲] این گروه بدین گونه زمام حکومت و امور سیاسی و نظامی امت اسلامی را قبضه کردند. این دسته از مسلمین که دربرابر امام علی(علیهالسلام) قرار گرفته بودند در ابتداء عنوان خاصی نداشتند بلکه به عنوان طرفداران عمر و ابوبکر معروف بودند و بنابر قول ابوحاتم رازی بعد از کشته شدن عثمان در زمان معاویه و بعد از آن به «عثمانیه» نامیده می شدند و شیعیان علی ـ علیه السلام ـ در این زمان به نام علویه معروف بودند تا اینکه در زمان عباسیان نام علویه و عثمانیه نسخ گردیدند و علویه بنام پیشین خود یعنی شیعه برگشتند و بر دیگران اسم اهل سنت گذاشته شد و این اسم تا امروز ادامه دارد. [۳]
در کتاب «تأسیس الشیعه» آمده است: «لفظ شیعه در روزگار پیامبر(صلیالله علیه و آله) بوده است، چنانکه ابوحاتم در کتاب الزینة خود می نویسد: نخستین نامی که در اسلام به روزگار رسول خدا(صلیالله علیه و آله) آشکار گردید شیعه بود و آن لقب چهار تن از صحابه بود: ابوذر غفاری، سلمان فارسی، مقداد بنی اسود کندی و عمار بنی یاسر، تا اینکه هنگام صفین این اصطلاح در میان هواخواهان علی ـ علیه السلام ـ منتشر گردید» و در نهایت اینکه انس بن مالک گوید: رسول خدا(صلیالله علیه و آله) فرمود: «خدای متعال در روز قیامت بندگانی را بر می انگیزد که از چهره هایشان نوری از راست به چپ عرش پرتو افکنی می کند و به منزله پیامبران هستند ولی پیامبر نیستند و به منزله شهیدان هستند ولی شهید نیستند ابوبکر برخاسته گفت: من از آنان هستم ای پیامبر خدا؟ فرمود: نه. سهل بن حنیف برخاسته گفت: من از آنان هستم ای پیامبر خدا؟ فرمود: نه پس رسول خدا(ص) دستش را بر سر علی ـ علیه السلام ـ گذاشته فرمود: این است و شیعه اش».[۴]
طبق مطالب مطرح شده واضح و روشن است که تشیع و شکل گیری آن در زمان خود حضرت رسول اکرم(صلیالله علیه و آله) بوده و آنحضرت این واژه را درباره پیروان علی ـ علیه السلام ـ بکار برده اند.
از مذهب شیعه به «مذهب جعفری» نیزتعبیر می شود و علت آن اینست در فاصله انقراض امویان و قدرت یافتن عباسیان و نیز در دوران شکل گیری سلسله اخیر، امام صادق(علیهالسلام) امکان و فرصت آن را یافت که به گسترش علم و رونق احکام الهی دست و طالبان علم از جای جای جهان اسلام به مدینه هجرت کرده و در حوزه درس او گرد آمدند و در روزگار شکوفائی علم، مذهب اهل بیت بدو منسوب شد. چرا که هر شیوه ای را امام می پسندید و هر نظری که او تأیید می کرد لاجرم به او نسبت داده می شد و گفته می شد «مذهب جعفر صادق (علیهالسلام) ».[۵]
در دوران یاد شده خانه امام صادق (علیهالسلام) دانشگاهی بود، که به حضور عالمان بزرگ در حدیث، تفسیر، حکمت و کلام و... زینت یافته بود و در حوزه درسی وی غالباً دو هزار تن و گاه چهار هزار نفر شرکت میکردند. [۶]
از مطالبی که بیان گردید این مطلب با قطع و یقین ثابت میگردد که تشیّع توسط خود رسول خدا (صلیالله علیه و آله) پایه گذاری گردیده است و افزون بر آنچه ذکر گردید حدیث ثقلین، حدیث، منزلت، حدیث دار، حدیث سفینه و ... مذهب اهل بیت را که همان مذهب شیعه باشد به عنوان اسلام مطرح میکند و پیروی از آن را مایه نجات و رستگاری می داند. بنابراین غیر از رسول خدا هیچ کسی در هیچ زمانی دیگری مؤسس مذهب تشیع نمی تواند باشد و اینکه برخی می گویند تشیع در زمان صفویان تاسیس شده است یا عبدالله بن سباء آن را به وجود آورده و یا حتی اگر گفته شود امام صادق (علیهالسلام) مؤسس مذهب شیعه است، سخن باطل و مخالف با واقعیت است.
مذهب شیعه با چهار نام معروف است:
۱. یکی از نامهای این مذهب شیعه و تشیع است. معنای شیعه پیرو و یار است و لذا شیعهی هر کسی به اتباع و انصار او گفته میشود. در قرآن نیز شیعه به همین معنا استعمال شده است: «فَوَجَدَ فِیها رَجُلَینِ یقْتَتِلانِ هذا مِنْ شِیعَتِهِ وَ هذا مِنْ عَدُوِّهِ»[۷]؛ موسی در شهر دو مرد را دید که مقاتله میکردند یکی از پیروان و یکی از دشمنانش بود. [۸] وجه تسمیه این مذهب به شیعه این است که پیروان حضرت علی (علیهالسلام) در صدر اسلام شیعه نامیده شده اند و دلیل آن هم اینست که پیامبر (صلیالله علیه و آله) در زمان حیات خویش این اسم را بارها برای نزدیکان و دوست داران علی (علیهالسلام) به کار می برد، چنانچه که از عبدالله انصاری و ابن عباس نقل شده که پیامبر (صلیالله علیه و آله) در تفسیر آیه «إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ أُولئِکَ هُمْ خَیرُ الْبَرِیةِ:[۹]؛ کسانی که ایمان آوردند و اعمال صالح انجام دادند، بهترین مخلوقات اند» به علی (علیهالسلام) اشاره کرده و فرمودند «تو و شیعیانت، روز قیامت رستگار خواهید بود. »[۱۰].
۲. اسم دیگری که برای این مذهب به کار برده میشود مذهب اهل بیت است. این اسم به این دلیل اختصاص به این مذهب پیدا کرده است که در این مذهب اهل بیت رسول الله(صلیالله علیه و آله) در کنار قرآن به عنوان رهبران دینی و علمی گرفته شده اند؛ زیرا در روایات نبوی که در بسیاری از متون حدیثی اهل سنت هم نقل شده است بر پیروی از اهل بیت تاکید گردیده است. مثلا در صحیح مسلم آمده است: رسول خدا (صلیالله علیه و آله) در بین راه مکه و مدینه در محلی به نام «خم» بعد از ستایش خدا و موعظه مردم فرمود: «اما بعد الا ایّهاالناس فانّما انا بشر یوشک ان یأتی رسول ربّی فأجیب و انا تارک فیکم الثقلین اولهما کتاب الله فیه الهدای و النور فخذوا بکتاب الله و استمسکوا به و اهل بیتی اذکرکم الله فی اهل بیتی اذکرکم الله فی اهل بیتی اذکرکم الله فی اهل بیتی»[۱۱] و نیز در المستدرک حاکم و کتابهای دیگر از قبیل تفسیر روح المعانی، تفسیر کبیر، و الدر المنثور و امثال آنها آمده که پیامبر اسلام (صلیالله علیه و آله) فرمود: «یا ایهاالناس انی تارک فیکم امرین لن تضلوا ان اتبعتموهما و هما کتاب الله و اهل بیتی عترتی»[۱۲] یعنی من در میان شما دو چیز را بجا میگذارم اگر از هردوی آنها متابعت کنید هرگز گمراه نمیشوید و آن دو کتاب خدا و اهل بیتم عترتم هستند. البته این حدیث به صورتهای گوناگون در کتابهای شیعه و سنی نقل شده است.
۳. اسم سومی که برای این مذهب به کار میرود نام «امامیه اثناعشریه» است. یعنی مذهب امامان دوازده گانه. علت این نامگذاری برای این مذهب اینست که از میان تمام مذاهب اسلامی، این مذهب برای امامان دوازده گانه که در روایات پیامبر اسلام (صلیالله علیه و آله) آمده دوازده نفر از اولاد آن حضرت را به عنوان امام و پیشوایان دینی و علمی پذیرفته است. این روایات و احادیث در کتاب های اهل سنت تحت عنوان دوازده خلیفه، دوازده امیر و امثال این عناوین نقل گردیده است.
در یکی از این روایات عنوان دوازده خلیفه ذکر شده است که به صورت مکرر در مسند احمد، صحیح مسلم و سنن ابی داود بیان گردیده و مضمون همه آنها چنین است که پیامبر (صلیالله علیه و آله) فرمود: اسلام پیوسته با دوازده خلیفه که همه آنان از قریش اند، عزیز خواهد بود. [۱۳]
در برخی از کتابهای اهل سنت آمده است که پیامبر اسلام (صلیالله علیه و آله) فرمود: پیوسته این دین بر کسی که آنرا دشمن دارد، غالب است و هیچ مخالف و معاندی به آن ضرر نمیزند تا اینکه دوازده امیر از امت من را پشت سر بگذرانند که همگی آنان از قریش اند، یا کار مردم پیوسته بگذرد تا اینکه دوازده امیر بر آنان حکومت کنند که همه آنها از قریش اند. [۱۴]
۴. چهارمین و معروف ترین نام این مذهب «جعفری» منسوب به اسم امام صادق(علیهالسلام) می باشد. علت این نامگذاری این است که امام صادق(علیهالسلام) با توجه به شرایط مناسب اجتماعی و کاسته شدن اختناق و فشارهای سیاسی، توانستند تعالیم اسلامی و احادیث نبوی را بیشتر از سابر امامان گسترش داده و تبلیغ نماید و حتی برای این هدف توفیق پیدا کرد که در شهر جدش مدینه منوره مدرسه علمیه ای تاسیس نماید و هزاران شاگرد را در آن پرورش دهد و دانشمندان زیادی را در حوزه های مختلف مانند فقه، حدیث، تفسیر، کلام، کیمیا، طبابت، جغرافیا و... تحویل جامعه اسلامی دهد. و نیز چون در زمان حیات آن حضرت و بعد از آن مذاهب چهارگانه اسلامی از طرف مسلمانان به رسمیت شناخته شدند، مذهب اهل بیت نیز بر همین اساس در این زمان به نام مذهب جعفری در کنار مذاهب اسلامی دیگر معروف گردید.
نتیجه این شد که مذهب شیعه توسط شخص رسول خدا(صلیالله علیه و آله) پایه گذاری شده است و کسی دیگری در ایجاد آن هیچ نقشی نداشته است.
پی نوشت ها:
[۱]. هیتمی، احمد بن حجر، الصوارعق المحرقه، ص (ھ)، مصر، مکتبه القاهره، بیتا.
[۲]. بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح بخاری، ج ۲، ص۲۹۱، بیروت، دارصعب، بی تا.
[۳]. ربانی گلپایگانی، علی، فرق و مذاهب کلامی، ص ۱۶۸، قم، مرکز جهانی علوم اسلامی.
[۴]. جعفری، سید محمد مهدی، دائرة المعارف تشیع، نشر سعید محبّی، چ۱، پائیز ۱۳۷۳ فصل اوّل، ص ۳ الی ۵.
[۵]. اسد حیدر، امام صادق (علیه السلام) و مذاهب چهارگانه، مترجم حسن یوسفی اشکوری، ج ۱، ص۲۷۹ و ۲۸۰، شرکت سهامی انتشار، چ۱، ۱۳۶۹ش.
[۶]. همان، ج ۱، ص ۵۹.
[۷] . قصص، ۱۵.
[۸] . قرشی، سید علی اکبر، قاموس قرآن، ج۴، ص۹۵، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۷۱ش.
[۹] . بینه، ۷.
[۱۰] . سیوطی، الدر المنثور، ج ۸، ص ۵۸۹؛ رک: الغدیر، ج ۲، ص ۵۷ و ۵۸.
[۱۱] . نیشاوری، مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، ج۴، ص۱۸۷۳، بیروت، دار احیاء التراث العربی.
[۱۲] . حاکم نیشابوری، محمد بن عبدالله، المستدک علی الصحیحین، ج۳، ص۱۱۸، بیروت، دارالکتب العلمیه، چ۱، ۱۴۱۱ق.
[۱۳] . امام احمدبن حنبل، مسند احمد، بیروت، دار صادر، بیتا، ج۵، ص۹۰، ۹۳، ۹۸ و ۱۰۰؛ مسلم بن حجاج نیشابوری، صحیح مسلم، بیروت، دارالفکر، بی تا، ج۶، ص۳ و ۴؛ سجستانی، سلیمان بن اشعث، سنن ابی داود، بیروت، دارالفکر، چاپ اول، ۱۴۱۰ ق، ج۲، ص۳۰۹.
[۱۴] . مسند احمد، ج ۵، ص۸۷، ۹۰، ۹۲، ۹۴، ۹۵، ۹۸، ۱۰۱؛ بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح بخاری، بیروت، دارالفکر، بی تا، ج۸، ص۱۳۷؛ ترمذی، محمد بن عیسی، سنن ترمذی، بیروت، دارالفکر، ۱۴۰۳ ق، ج۳، ص۳۴، حدیث ۲۳۲۳؛ طبرانی، سلمیان بن احمد، المعجم الکبیر، قاهره، مکتبة ابن تیمیه، بیتا، ج۲، ص۱۹۰ ـ ۲۵۵.
منبع: اندیشه قم