به گزارش خبرگزاری حوزه، اشکان ممبینی کارشناس مسائل بینالملل در یادداشتی تحت عنوان «ضرورتهای نظام بینالملل و اقدامات ترامپ» به تحلیل شرایط امروز جهان در حوزه روابط دیپلماتیک پرداخته است. متن این یادداشت به شرح زیر است:
عرصه بین الملل امروزه دستخوش تحولات و تغییرات بسیار عمیقی شده است و همانطور که شاهد هستیم نظم روابط بین الملل و اصول این روابط تا حدی در یک سیر بی نظمی وارد شده که مقصر اصلی آن پدیدهای به نام ترامپ است. روابط بین الملل دارای قواعد خاص و منظمی است که با رعایت کردن و پایبندی به این اصول همه دولت ها و کشورها می توانند به یک صلح و ثبات پایدار برسند.
یک اصل ساده که معتقداست هرچه روابط بهتر و سازنده تر باشد ملتها بیشتر به یکدیگر نزدیک و همکاریهای چندجانبه دولتها نیز بیشتر و عمیقتر خواهد شد و به یک نظم بین الملل خاص هدایت میشود.
نظام بین الملل محیطی است که تمامی رفتارها، جهت گیریها، نیت ها و خواسته های واحدهای سیاست بین الملل از آن محیط تاثیر می گیرند. نظام بین الملل مجموعه ای از تمام فعالیت هایی است که به روابط بین الملل را شکل می دهد و در نظام بین الملل، بازیگر اصلی دولت –کشورها هستند پس هرچه که دولت ها عملکردی منظم تر و در چهارچوب قواعد نظام و روابط بین الملل را اجرا کنند ماهیت و چهره بهتری از خود نشان خواهند داد.
در نتیجه، وقتی بعضی از کشورها و شرکت کنندگان در این نظام بین الملل اهمیت خود را از دست داده و یا عملکرد نا مناسبی در عرصه روابط بین الملل داشته باشند و عمل و واکنش های آنها غیر قابل پیش بینی باشد عملا به یک بی ثباتی بین الملل خواهیم رسید که نمونه بارز آن را در رفتارها و سیاست های غلط و بی ثبات کننده کشورهایی نظیر اسراییل و آمریکا شاهد هستیم.
آمریکا از ابتدا و به خصوص با روی کار آمدن ترامپ به یک بی ثباتی بسیار عمیق در عرصه سیاست خارجی و روابط بین الملل رسید.
سیاست ها و جهت گیری ها و عملکرد ضعیف و غیر حرفه ای دولت مردان امریکا در این سالها چه در عرصه سیاست داخلی و چه در عرصه سیاست خارجی و بین الملل باعث افول قدرت پوشالی امریکا و منزوی تر شدن این کشور در عرصه بین الملل و حتی سقوط جایگاه سیاسی آمریکا در بین متحدانش شده است .
نمونه بارز این شکست را می تواند در مدیریت بحران و مقابله با ویروس کرونا در امریکا ، مدیریت اعتراضات اخیر به نژادپرستی و کشتار و سرکوب گسترده مردم آمریکا در اعتراض به بی عدالتی ها و بی کفایتی دولتمردان امریکا که چطور بی رحمانه و ظالمانه به سرکوب معترضان کشیده شد و گویی این صدای اعتراض سالها در گلوی مردم آمریکا گیر کرده بود و ناگهان فوران کرد می توان دید.
نکته جالب و حائز اهمیت این که کشوری که خود را یکی از مدعیان حقوق بشر در دنیا می داند به چه طرز وحشیانه ای که از همان خلق و خوی غرب وحشی نشئت گرفته مردم را با انواع روش های غیر انسانی وادار به سکوت می کنند.
نمونه دیگر را در مواجهه با کرونا در این کشور شاهد بودیم که از نظر ارائه خدمات، مواد غذایی و امکانات پزشکی با مشکلات جدی مواجه شدند و همینطور با مدیریت ضعیفی که در مواجهه با کرونا وجود داشت آمار مرگ و میر در آمریکا روز به روز افزایش یافت و هنوز هم به کنترل در نیامده است. تظاهرات ضد نژادپرستی هم از سوی دیگر باعث شد که چهره واقعی آمریکا برای جهانیان و حتی خود مردم آمریکا نمایان شود.
از سوی دیگر تنشهایی که آمریکا ومتحدانش در منطقه و جهان با استفاده از سیاست های غلط خود ایجاد کرده اند هم باعث انزوای بیشتر این کشور حتی در بین متحدان قسم خورده آن شده است .
اعمال تحریم های ظالمانه بر مردم شریف و مقاوم ایران ، لشگر کشی به کشورهای منطقه به بهانه ایجاد امنیت در آن کشور ها، مداخله سیاسی در امور همه کشورها، حمایت مالی و لجستیکی گروه های تروریستی و جنگ افروزی و کشتار مردم مظلوم و بی دفاع سوریه ، عراق، یمن و ...، اقدامات نابخردانه و بحران زای آمریکا در عرصه بین الملل و ... باعث شد تا کارنامه ای بسیار ننگین و سیاه برای آمریکا رقم بخورد، تا جایی که شاهد هستیم اکثر کشورهایی که حتی به ظاهر با آمریکا همراه بودند امروزه در مقابل این سیاست های مشکل آفرین آن ایستاده اند.
این مسئله را می توان در قالب دوران پس از کرونا واقع بینانه تر دید که حتی نظریه پردازان، سناتور ها و بعضی سیاستمداران امریکا و جهان بر این باور هستند که این سیاست های نادرست چه در عرصه داخلی و چه در عرصه بین الملل باعث نزول جایگاه سیاسی و بین المللی امریکا به پایین تر حد خود در طول این سالها رسیده است.
در سوی دیگر جمهوری اسلامی ایران با بهره گیری از توانمندی و اقتدار سیاسی و ایجاد روابط دوستانه و استراتژیک با کشورهای منطقه و همسایه، نفوذ و نقش موثر و مثبتی را ایفا می کند و برای اثبات موضوع باید به اظهار نظر اخیر مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا توجه نمود که معتقد است ایران در حال پایان دادن به رهبری آمریکا می باشد و به واقع تحلیل گران از مدت ها پیش درباره پایان رهبری آمریکا و فرارسیدن قرن آسیایی صحبت کردند و این اتفاق با ارسال نفتکش ایران به ونزوئلا پیش روی همه دنیا قرار دارد و جهان را به فرارسیدن قرن آسیایی نزدیکتر کرد.