به گزارش خبرگزاری «حوزه» از تهران، حجتالاسلام عباس نصیری فرد، رئیس مجمع تبیین و ترویج تمدن نوین اسلامی در یاداشتی، با واکنش به نامه حجت الاسلام سیدمحمد موسوی خوئینی ها به رهبر معظم انقلاب، آورده است: این نامه صرفا یک حرکت فرافکنانه و فرار به جلو است که برای فهم از اثر بخشی آن باید ببینیم آیا این نامه در شرایط فعلی کشور، مردم را خوشحال کرد یا ضد انقلاب و آمریکا و رژیم صهیونیستی را، اگر آنها را خوشحال نموده باشد (که اتفاقا همین گونه بوده است) یقینا آنها خیر و صلاح ملت ایران را نمی خواهند. بنابراین آقای خوئینی ها با این نامه مشکلی از مردم را حل نکرد، بلکه دشمن مردم را خوشحال کرد.
بیشتر بخوانید:
۱۲ سؤال عضو خبرگان رهبری از موسوی خوئینی ها
متن یادادشت رئیس مجمع تبیین و ترویج تمدن نوین اسلامی با عنوان «چند نکته پیرامون نامه آقای موسوی خویینی ها به مقام معظم رهبری» را در ادامه بخوانید:
بسم الله الرحمن الرحیم
آقای محمد موسوی خویینی ها دبیرکل مجمع روحانیون مبارز تهران در نامه ای به مقام معظم رهبری ضمن برشمردن مشکلات اقتصادی و فرهنگی کشور وضعیت موجود را حاصل مدیریت رهبری دانسته اند. که در همین زمینه به چند نکته اشاره می کنم.
۱. اینگونه نامه ها گرچه برای نظام هزینه ایجاد می کند، اما آن را باید به فال نیک گرفت.چرا که این حرکت ها و اقدامات، خط اصلی انقلاب را روشن تر و تقصیر ها و قصورها را شفاف تر می کند.
۲. آنچه آقای خوئینی ها از وضعیت موجود بیان کرده اند کاستی هایی است که خود رهبری بارها به آن هشدار دادهاند، اما نکته ظریف در این مشکلات و کاستی این است که خود آقای خوئینی ها و همفکرانش در دولت های مختلف خصوصا در دولت فعلی چقدر در ایجاد وضع موجود نقش داشته اند.؟ با توجه به اینکه حداقل نصف عمر چهل ساله انقلاب در دست دولت های هم فکر و همسوی آقای خوئینی ها بوده است.
۳. وضعیت موجود کشور که ایشان به آن اشاره نموده اند،در بعد خارجی حاصل دشمنی ها و کارشکنی های آمریکا و اروپا و برخی کشورهای مرتجع عرب و در بعد داخلی ثمره نگاه مسئولینی است که با شعارهای غرب گرایانه و عملکرد لیبرال منشانه، جمهوری اسلامی از ریل اصلی یعنی تفکر انقلابی و عمل جهادی خارج نموده و غرب را سرزمین آمال و آرزوهای خود و ملت دانسته اند.!! حال سوال ما این است نقش آقای خوئینی ها و همفکران و هم مسلکان او در این وضعیت چقدر می باشد.؟
شاید آقای خوئینی ها بگویند دولت ها دستشان بسته بود و اختیاری نداشتند.!! اما آیا واقعا شما حمایت های بی دریغ حضرت آقا از دولت آقای خاتمی را فراموش کرده اید؟ یا در دولت فعلی، رهبری در قضیه برجام مگر تا آخرین لحظات از رئیس جمهور و دولت و وزیر محترم خارجه پشتیبانی نکردند.؟ بفرمایید در کدام دولت اصلاح طلب بود که می خواستند طرحی را برای پیشرفت و توسعه کشور انجام دهند و رهبری مانع شدند.؟
۴. آقای خوئینی ها و اصلاح طلبان رادیکال اگر با مستمسک قرار دادن وضع موجود می خواهند تقصیر تمام کاستی را به گردن رهبری بیاندازند، باید بدانند که مردم، علیرغم انتقادی که به وضع موجود دارند، دفاع از اصل انقلاب و نظام را وظیفه خود می دانند و ولایت فقیه را جزء اصول انقلاب می دانند.
نامه آقای خوئینی ها جفا در حق رهبری است، چرا که ایشان خوب می دانند، اگر جایگاه ولایت فقیه را در ذهن مردم متزلزل شود و رهبری آسیب ببیند، کسانی بر این مملکت حاکم می شوند که به کوچک و بزرگ این مردم رحم نخواهند کرد و این جفای بزرگ به این ملت است.
همانگونه که مرحوم آیتالله طاهری امام جمعه سابق اصفهان در نامه خود همه امور کشور را سیاه و همه وعدههای اول انقلاب را برباد رفته توصیف میکند و همه چیز را به گردن رهبری می اندازد، با این حال، حضرت آقا در نامه خود از توهینها صرفنظر میکنند و میفرمایند: «اینجانب جفای به خودم را فراموش میکنم» گرچه تأکید دارند که از امام آموختهاند «جفای به ملت و تلاش برای سُست کردن بنیان نظام اسلامی قابل بخشش نیست» و در پایان اشاره دارند که: «اینجانب از کسی شِکوه نمیکنم و به مدد الهی اطمینان دارم...»
۵. در بحث اثر بخشی این حرکتِ آقای خوئینی ها باید گفت؛ این نامه صرفا یک حرکت فرافکنانه و فرار به جلو است که برای فهم از اثر بخشی آن باید ببینیم آیا این نامه در شرایط فعلی کشور، مردم را خوشحال کرد یا ضد انقلاب و آمریکا و رژیم صهیونیستی را ، اگر آنها را خوشحال نموده باشد (که اتفاقا همینگونه بوده است) یقینا آنها خیر و صلاح ملت ایران را نمی خواهند. بنابراین آقای خوئینی ها با این نامه مشکلی از مردم را حل نکرد بلکه دشمن مردم را خوشحال کرد.
۶. شاید یکی از اهداف آقای خوئینی ها و اصلاح طلبان موافق ایشان بعد از ۷ سال افتضاح مدیریتی و ایجاد بحران اقتصادی و فرهنگی حالا با فرافکنی به دنبال فریب ذهنی مردم باشند. اما توجه ایشان و همفکرانشان را به این فرمایش مقام معظم رهبری رهنمون می کنم :
" کسانی که دیروز همه امکانات کشور در اختیار آنها بود و کسانی که امروز همه امکانات مدیریتی کشور را در اختیار دارند، حق ندارند نقش اپوزیسیون بازی کنند و علیه کشور سخن بگویند بلکه باید پاسخگو باشند."
۷. و آخر اینکه، نامه آقای موسوی خوئینی ها حرف تازهای نبوده و نیست، بلکه برآمده از زیست سیاسی او یعنی فرار به جلویی است که از جریان رادیکالیزم اصلاحات خبر می دهد که البته بسیاری از اصلاح طلبان علاقمند به انقلاب این رویه را قبول ندارند. اما این نامه اصلاحطلبانِ تند رو را از نظام جدا کرده به گونه ای که راه گشودهای را هم راهنما نشد، تقدیرگرایی را برگزید و پایانِ اصلاحطلبیِ مرسوم را اعلام نمود.
انتهای پیام
بیشتر بخوانید:
موسوی خوئینیها به مناظره دعوت شد
یادآور می شود، حجت الاسلام سید محمد موسوی خوئینی، دبیرکل مجمع روحانیون مبارز در نامه ای به رهبر معظم انقلاب چنین نوشته است:
بسم الله الرحمن الرحیم
محضر مقام معظّم رهبری، آیت الله خامنهای، دامت برکاته
با اهداء سلام
بهاختصار، مطالبی را در محضر ملت شریف ایران به استحضار عالی میرسانم، به امید آنکه در آن درنگ شود و مایه خیر ملت و کشور و جمهوری اسلامی باشد.
آنچه از مسموعات و مشاهدات و مطالعهٔ گزارشها و تحلیلها دریافت کردهام آشکارا حاکی از آن است که آنچه در ذهن و زبان بسیاری از مردم و در زندگی آنان میگذرد زیبندهٔ نظامی نیست که با پرچم اسلام به دنیا معرفی میشود:
در ذهن این مردم باورهایی که پشتوانهٔ استحکام و نیز مقبولیت و مشروعیت نظام اسلامی بود به گونهای روزافزون آسیب دیده و میبیند.
بر زبان بسیاری از مردم در کوی و برزن و در برخی محافل و مجالس، سخنانی میرود که از عمق بیاعتقادی و بیاعتمادی نسبت به مدیریت کلان و مدیران کشور حکایت میکند.
تورم روزافزون، همراه با کاهش درآمد اقشار گسترده، نهتنها زندگی امروز مردم را گرفتار دشواریهای طاقتفرسا کرده که ناهنجاری در درون بسیاری از خانوادهها را گسترش داده و آنان را نگران آیندهٔ نامعلوم خود و فرزندانشان ساخته است.
علاوه بر این مردمِ گرفتار در تلاطم زندگی و مشکلات طاقتسوز معیشتی، بسیارند انسانهای ناراضی از اوضاع فرهنگی و سیاسی که گرفتار بیعدالتیهای غیرقابلانکار شدهاند.
البته هنوز کم نیستند کسانی که اصلاحِ امور و تغییر وضع نامطلوب کنونی را از عالیترین جایگاه مدیریت کشور انتظار میکشند. در چشم این خیل عظیم، اوضاع غیرقابلدوام امروز صرفاً معلول تصمیمات مدیرانی که میآیند و میروند نیست (که البته این آمدنها و رفتنها هم خارج از چارچوب ارادهٔ عالی و حاکم بر کل مقدرات کشور نیست). از نگاه مردم، شیوهٔ مدیریت در بالاترین سطح، و قدرتِ نافذ آن، نقشآفرینِ اصلی در تمام یا اکثر مهامّ امور کشور است.
مردمی که چنین انتظاری دارند هرگز الزامات و محدودیتهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی (که البته چهل سال از آن گذشته است) و نیز کینهتوزی دشمنان انقلاب، بهویژه آمریکا و رژیم غاصب صهیونیستی را نادیده نمیگیرند. همچنین آنان از پیامدهای دفاع مقدس غافل نیستند و به شهیدان و مجاهدان و نقشآفرینان آن حماسهٔ ملی و اسلامی، که فرزندان همین ملت بودند، سپاس و درود بیپایان تقدیم میکنند. اما همین مردم بر این باورند که مدیریت کشور، بهویژه عالیترین سطح آن، باید با ملاحظهٔ همین مشکلات و چالشها شیوهای در مدیریت امور به کار میبست که امروز گرفتار این آشفتگیهای فرهنگی و اقتصادی و اجتماعی و … نمیشدیم.
اینجانب، با رعایت اختصار، مهمترین مطلب از گفتنیهای بسیار را که لازم میدانستم به عرض رساندم و بیش از این به ملت بزرگوار ایران و حضرتعالی تصدیع نمیدهم و تنها با یک کلام دیگر سخن را به پایان میبرم:
اگر شیوهای که تاکنون به کار رفته است نتیجهٔ محاسبات متعارف و براساس آراء و تحلیلهای شناختهشده در حکمرانی است، پس هستند پرشمار صاحبنظرانی که حق دارند و باید مجاز باشند تا زبان و قلم به نقد بگشایند و درست و نادرست این روش را تذکر دهند و اصلاح آن را با تأکید درخواست کنند و نگران پیامدهای ناگوار بهرهمندی از این حق طبیعی و الهی نباشند. اما اگر مبنای تصمیمات این چند دهه دانستههایی از مبادی غیرمتعارف است که تنها در اختیار خواصی از بندگان خدای متعال است که بنده و امثال بنده هیچ حظّی از آن نداریم و، در نتیجه، آنچه بر کشور و مردم و جمهوری اسلامی میگذرد سرنوشتی محتوم و گریزناپذیر است، پس همگان تسلیم امر محتوم و مشیّت الهی خواهیم بود، انشاءالله.
از تصدیعی که دادم پوزش میخواهم و دوام عمر و سلامتی آن حضرت را از خداوند خواستارم.
سید محمد موسوی خوئینی ۹۹/۴/۷