سه‌شنبه ۳۱ تیر ۱۳۹۹ - ۱۳:۱۹
جنگ عقیده ها و ضرورت بازنگری در روش های تبلیغ دینی

حوزه/ تبلیغ مردمی یعنی تبلیغی که آحاد جامعه را درگیر خود کند و نه فقط یک قشر خاص مثل روحانیت و آن هم نه همه ی طلاب بلکه فقط طلاب معمم را.  تبلیغی که این شاخصه را داشته باشد یعنی تبدیل به گفتمان شده است.

به گزارش خبرگزاری حوزه، تبلیغ دینی را انتقال مکرر و تدریجی‌ اندیشه‌ی‌ روشن دینی، برای تاثیرگذاری بر افکار و اعمال انسان‌ها با مؤثرترین شیوه‌ها و ابزارهای مشروع با توجه به مبانی و اهداف تبلیغی همان دین تعریف کرده‌اند. برخلاف نظر برخی محققان، که ادیان را به دو دسته‌ی تبلیغی و غیر تبلیغی تقسیم می‌کنند، همه‌ی ادیان دارای جوهره‌ی تبلیغی‌اند، و دین اسلام به ‌عنوان دین خاتم نیز اهتمامی جدی به تبلیغ دارد. اما وضعیت تبلیغ در جهان تشیع با توجه به سرعت تحولات جهان و در قیاس با وضعیت تبلیغ در ادیان دیگر بخصوص مسیحیت، به نظر فاقد وضعیتی رضایت بخش است. خداوند در سوره توبه آیه ۱۲۲ می‌فرمایند: 

«وَ ما کانَ الْمُؤْمِنُونَ لِیَنْفِرُوا کَافَّةً فَلَوْ لا نَفَرَ مِنْ کُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طائِفَةٌ لِیَتَفَقَّهُوا فِی الدِّینِ وَ لِیُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذا رَجَعُوا إِلَیْهِمْ لَعَلَّهُمْ یَحْذَرُونَ، و شایسته نیست مؤمنان، همگی (برای جهاد) کوچ کنند. پس چرا از هر فرقه‏ای از آنان، دسته‏ای کوچ نمی‌‏کنند تا در دین، آگاهی پیدا کنند و قوم خود را وقتی به سوی آنان بازگشتند، بیم دهند، باشد که آنان (از کیفر الهی‏) بترسند؟»

در همین راستا برای ارزیابی وضعیت موجود و مطلوب تبلیغ دین به سراغ  حسین شیخیان، از پژوهشگران در این زمینه رفته ایم که در ادامه مشروح آنرا می خوانید:

لطفا خودتان را معرفی نمایید و از سابقه خود در امر تبلیغ برای مخاطبان بگویید؟

سلام علیکم بنده حسین شیخیان هستم کارشناس ارشد رشته ی عرفان و تصوف، پژوهشگر و فعال فرهنگی. سابقه بنده در امر تبلیغ غیر از سفرهای فرهنگی تبلیغی که به نقاط مختلف کشور و کشورهای مختلف داشته ام بیشتر به پژوهش و تحقیقاتی برمیگردد که در این مورد داشته ام. خصوصا روشهای تبلیغی که ادیان و فرق دیگر در جهان برای معرفی مکتب و آیین خود استفاده می کنند. در واقع این مطالعات پراکنده ی حقیر از جایی جدی تر شد که با تغییر و تحولاتی که در چهل سالگی انقلاب اسلامی در سازمان تبلیغات اتفاق افتاد ضرورت بازنگری و "بازتعریف روش های تبلیغی مبلغین جهان تشیع" به پیشنهاد حقیر موضوع یکی از کارگروههای پژوهشکده سازمان تبلیغات قرار داده شد. به هرحال این از مسائل کلانی بود که با توجه به ماموریت ذاتی سازمان تبلیغات اسلامی در نهاد پژوهشی آن شایسته توجه و عنایتی ویژه بود. بدیهی است پرداختن به چنین کلان مساله ای نیاز به مطالعه پیشینی داشت که به مطالعه و بررسی روش های تبلیغی در ادیان و فرق دیگر و همچنین روش های جذب و دعوت سازمان ها و جریانهای بزرگ مردمی در دنیا منجر میشد؛ لذا  بر همین اساس کارگروهی در پژوهشکده تبلیغ و مطالعات اسلامی باقرالعلوم (ع ) با عنوان "کارگروه مطالعه روش های تبلیغی" در سال ۱۳۹۸ تاسیس شد.

۱- ارزیابی حضرتعالی از فضای موجود تبلیغ دین در جامعه چیست؟

اگر ابتدائا بخواهیم تبلیغ را به معنی مصطلح آن تعریف کنیم در واقع تبلیغ دینی را انتقال مکرر و تدریجی‌ اندیشه‌ی‌ روشن دینی، برای تاثیرگذاری بر افکار و اعمال انسان‌ها با مؤثرترین شیوه‌ها و ابزارهای مشروع با توجه به مبانی و اهداف تبلیغی همان دین تعریف کرده‌اند. برخلاف نظر برخی محققان، که ادیان را به دو دسته‌ی تبلیغی و غیر تبلیغی تقسیم می‌کنند. به نظر بنده همه‌ی ادیان دارای جوهره‌ی تبلیغی‌اند، و دین اسلام به ‌عنوان دین خاتم نیز اهتمامی جدی به تبلیغ دارد. اما وضعیت تبلیغ در جهان تشیع با توجه به سرعت تحولات جهان و در قیاس با وضعیت تبلیغ در ادیان دیگر بخصوص مسیحیت، به نظر فاقد وضعیتی رضایت بخش است. باید بپذیریم که تبلیغ سنتی شیعه با روش ها و فنون خاص خود علاوه بر وابستگی بسیار به توانمندی ها و مهارت های فردی در عین این که سیاق و مدل خاص خود را داراست، از مدل و الگوی سازماندهی شده ی خاصی نیز پیروی نمی کند. حال آنکه در ادیان و فرق مختلفی که به امر تبلیغ در دین خود اهتمام ویژه ای دارند گاهی ابتکارات و شیوه هایی در امر تبلیغ مورد استفاده قرار گرفته است که به نظر حقیر حداقل مطالعه و بررسی آنها برای جامعه تبلیغی کشور می تواند مفید فایده باشد. گاهی بیان یک تجربه موفق از یک مبلغ مسیحی در جهت نشر افکار و تحقق اهدافش می تواند در بطن خود مدلی را ارائه دهد که برای مبلغ مسلمان الگو دهنده و در بسیاری موارد حتی صرفا انگیزه بخش باشد. از سوی دیگر رصد و مطالعه مجاهدت های مبلغان ادیان مختلف در راه نشر افکار و عقایدشان و حتی مبلغان افکار کاملا باطل و غیر وحیانی؛ ذهن محصور و بسته ی مبلغ شیعه را که تمام دنیایش شهر و روستای محل زندگی و تبلیغش است را می تواند باز نموده و جنگ عقیده ها را در کارزار شلوغ و پرتراکم جهان ادیان و عقاید به او بنمایاند.

۲- به نظر حضرتعالی کنشگران سازمانی در عرصه تبلیغ تا چه حد موفق عمل کرده اند؟

بارها در بیان رهبر معظم انقلاب این مضمون خیلی شیواتر آمده است که هر جا در تاریخ انقلاب مردم پای کاری آمده اند آن کار و آن امر به ثمر نشسته و اصلا حماسه ای آفریده شده است که در تاریخ انقلاب ماندگار شده. امر تبلیغ هم همین است. مادامی که ما امر دین را و متغیرهای وابسته به آن را امری سازمانی و حکومتی ببینیم عمده ی انرژی و کار در راهروهای همین سازمان به هدر خواهد رفت. البته این صحبت دال بر نفی کامل سازمان ها نیست. بلکه همواره این تولی گری و تصدی گری سازمانها به جای تسهیل گری برای مردم بوده است که عملا کار را به محاق برده است.

۳- به طور کلی تبلیغ دین در شرایط کنونی می بایست دارای چه شاخصه ای باشد تا کارآمد باشد و چه شاخصه هایی آنرا ناکارآمد می کند؟

همانطور که عرض شد مهم ترین شاخصه ی تبلیغ به نظر حقیر مردمی بودن آن است. تبلیغ مردمی یعنی تبلیغی که آحاد جامعه را درگیر خود کند و نه فقط یک قشر خاص مثل روحانیت و آن هم نه همه ی طلاب بلکه فقط طلاب معمم را.  تبلیغی که این شاخصه را داشته باشد یعنی تبدیل به گفتمان شده است. یک وقتی در دهه هفتاد همه ی در و دیوار شهرها را نوشته بودند "شهرما خانه ما" حتما خاطرتان هست. این جمله تبدیل به یک گفتمان شد و شما می توانستید ببینید که اگر یک نفر هم در خیابان زباله ای می ریزد خود مردم و رهگذران به او تذکر می دادند و نهی از منکر می کردند. شعائر الله هم می تواند یک به یک گفتمان غالب جامعه شوند. اگر درست تبیین شوند.  پس شاخصه ی دوم تبیین درست و باوراندن انتفاع مردم از تحقق و تعظیم این شعائر است. در همین مثال مردم خودشان را منتفع از تمیزی و زیبایی شهر می دیدند فلذا پای کار آن می آمدند. ما هنوز فواید جامعه ای که در آن زن و مرد با وقار و وزین در محیط عمومی لباس می پوشند را نتوانسته ایم تبیین کنیم. لذا مردم انتفاعی از پوشش درست دیگران و از آن سو ضرری از پوشش نادرست دیگران را متوجه خودشان نمی بینند در نتیجه درگیر تبلیغ حجاب هم نمی شوند. در صورتی که از سمت دشمنان پوشش های مبتذل با عناوین زیبایی مثل آزادی و راحتی و انرژی مثبت و امثالهم معرفی شده است و مخاطبین این تبلیغ ها هم حس می کنند که با مبتذل نپوشیدن واقعا دارند موهبتی را از دست می دهند لذا بعضی از این افراد با عقیده و باور راسخ برای آنچه آزادی می نامند دارند تلاش و مبارزه می کنند. البته این بحث خیلی مطول است و میشود شاخصه هایی زیادی را بر شمرد اما به یک شاخصه ی دیگر اشاره می کنم و وقت مخاطبین شما را نمی گیرم و آن روحیه ی خیرخواهی است که اگر در مبلغین وجود داشته باشد تاثیر تبلیغ شان را چندین برابر می نماید. حتما شنیده اید تبشیری های مسیحی هرجا اراده کرده اند ورود کنند در کنار تبلیغ لسانی خود حتما تبلیغ عملی هم داشته اند. تبلیغ عملی بدین معنی که خدمتی را به مخاطبین خود به نام دین انجام می دهند. امروز تقریبا می توان گفت که نقطه ای از عالم نیست که اتفاقی از جنس بلایای طبیعی رخ دهد و تبشیری های کاتولیک و پروتستان اولین گروههایی نباشند که برای نجات جان انسانها در آن نقطه حضور پیدا نکنند. در جنگ سوریه نیروهای مقاومت شهید می دادند و جان فدا می کردند اما بهره برداری و جنگ روانی را در میدان تبشیری ها با انجام کمک های بشردوستانه به جنگ زده ها رقم می زدند. در سیل پاکستان در مساله ی آوارگان روهینگیا در کمپ های آوارگان فلسطینی و بعد از حضور نظامی امریکا در عراق و دهها نمونه ی دیگر اینها حضور داشتند و بعضا وقیحانه نان  را در ازای تغییر مذهب به گرسنگان تعارف می کردند. این نشان از تیغ برنده ی خدمت و عمل در تبلیغ است. در همین سیل اخیر خوزستان و لرستان شما دیدید بازخورد مردم بلا دیده از حضور روحانیون و طلاب چقدر بازخورد خوب و مثبتی بود بسیاری با دین بر سر همین حضور صادقانه ی طلاب آشتی کردند و شاید همین حضور چند روزه ی گروههای جهادی طلاب به اندازه ی سالها منبر وعظ و خطابه کار کرد.

۴- گاهی تبلیغ را از منظر روشی به دو گونه سنتی و جدید تقسیم می کنند؛ این تقسیم بندی تا چه حد درست است  و دلالت های این تقسیم در سازماندهی تبلیغ و نیز الزاماتی که بر یک مبلغ بار می شود چیست؟

ما تبلیغ را به دو صورت کلی لسانی و عملی تقسیم می کنیم. در واقع در صورت کلی تبلیغ به نظر حقیر تقسیم سنتی و مدرن تقسیم درستی نیست چراکه از زمان آدم علیه السلام تا کنون روش تبلیغ همین بوده است. اما لایه های دیگری را نیز برای تبلیغ متصوریم یعنی اگر از کل به جزء سیر کنیم در لایه پایین تر از صورت کلی، لایه تاکتیک ها را داریم. یعنی استراتژی های مختلفی که زیر مجموعه صورت های لسانی و عملی قرار می گیرند که البته در این حوزه نیز تعدد و تکثر زیادی وجود ندارد و ابتکار عمل و اختلاف زیادی با آنچه در میان جوامع تبلیغی جهان تشیع در حال رخداد است نیز در آن ها دیده نمی شود. به طور مثال در تاریخ صدر اسلام می توان نمونه هایی بی بدیل و درس آموز از تاکتیک های تبلیغی رسول خدا ص را در مقابله با کفار یا منافقان و یا یهودیان مشاهده نمود که استراتژی کلان آن حضرت در باره گسترش اسلام به حساب می آید. به عنوان نمونه می توان به اتخاذ تاکتیک مقابله با منافقان به مثابه یک پدیده روانی و اجتماعی در جامعه آن زمان اشاره نمود. یا اینکه مثلا استراتژی اصلی پیامبر در برابر منافقان، عفو و مدارا بود که به شکلهای گوناگون تجلّی می یافت; هرچند ایشان در مواقع خاص، از خشونت نیز بهره میگرفتند اما پیامبر با منافقان، که دشمنان داخلی حکومت و جامعه اسلامی بودند، به عنوان یک پدیده روانی و اجتماعی برخورد کردند و موضع سیاسی و نظامی در برابر آنان نگرفتند. آن حضرت تدابیری اندیشیدند که آنان در جامعه اسلامی منزوی و کم تأثیر شوند و در نتیجه، مسلمانان از خیانتها و نیرنگهای آنان مصون بمانند. و لایه سوم لایه تکنیک ها یا جزییات روشی هستند. که در این لایه شاید بتوان گفت که تبلیغ سنتی و مدرن داریم. و این همان لایه ای است که تنوع در گونه های مختلف تبلیغ دارد درش اتفاق می افتد. و از فرقه های نوپدید در مسیحیت و در آیین های هندویسم و بودیسم تا اسلام سنی و شیعه و صوفی و غیره را در بر میگیرد. که جای بحث زیادی دارد.

 ۵. برخی پیشنهاد می دهند که تبلیغ جمعی و گروهی هم باید در تبلیغ به رسمیت شناخته شود و حتی جایگزین تبلیغ فردی شود. اولا این تأکید تا چه میزان رواست ؛ نظر شما در این خصوص چیست ؟ ثانیا آیا فراتر از تبلیغ گروهی و جمعی می توان از تبلیغ سیستمی سخن گفت یا خیر؟

تبلیغ جمعی و گروهی که به رسمیت شناخته شده است. ودر جای خودش در کنار تبلیغ فردی مغتنم است. اما در درباره تبلیغ سیستمی نکته ای که هست این است که با در معنای تبلیغ اگر کمی دامنه را باز تر کنیم معانی بلند تری از تبلیغ را می توانیم اعتبار کنیم و به نتایج با برد وسیع تری نیز دست پیدا کنیم. در لسان عرب تبلیغ به معنای رساندن پیام یا خبر یا مطلبی به دیگر یا دیگران آمده است. و در زبان فارسی هم این واژه به معنای "رساندن" استعمال شده است. و دعوت نیز در فرهنگ معین به خواندن و راه نمودن و راهنمایی و رهبری کردن معنا شده است. آنچنان که رسالت تمام انبیاء از آدم تا خاتم همین دو کلام بوده است. اما ما قائلیم که اتفاقی که در عمده ی تبلیغ های موفق دارد می افتد فراتر از صرف دعوت یک فرد ییا یک گروه به عقیده مند شدن و باورمند شدن به یک فکر و آیین و تقید است. ماجرا این است که مراحلی نیز پس از این پیوستن به یک مکتب فکری وجود دارد که رها کردن آنها و فکر نکردن به آنها ظلم در حق معنای بلند تبلیغ است. ما قائلیم به این که پس از پیوستن فرد و افراد به یک مکتب می بایست سازماندهی این هسته ی شکل گرفته اتفاق بیفتد. یعنی افراد از حالت سیال و بی شکل به یک هسته ی مستحکم و با صلابت تبدیل شوند همانند آن کاری که پیامبر اکرم قبل از علنی کردن رسالت خود با عمار یاسر و دیگر اصحاب انجام دادند و هسته ی نخستین اسلام را شکل دادند. در مرحله ی بعد تبدیل نمودن این هسته به یک جماعت بزرگتری است که دارای رتبه و سامان باشد و به اصطلاح کار تشکیلاتی را بتواند آغاز کند همانند آن کاری که امام خمینی در دهه های چهل و پنجاه قبل از پیروزی انقلاب با شاگردان حلقه اول خود آغاز کرد و و حلقه های بعدی مردم توسط این شاگردان با امام و افکار ایشان آشنا شدند. در مرحله بعد علنی کردن این جریان توسط این حلقه های مرکزی و همراه نمودن آحاد مردم با این تفکر است. که این خود همچنان نیاز به یک نظم و سیستم و سامانه ای بزرگتر دارد که توسط هسته ی مرکزی که حالا قدرتمند تر شده و ورودی های نخبه تری را نیز از مردم دارد به خود راه می دهد سامان می پذیرد. این حرکت در مکتبی که بن مایه ی قوی و جهانی داشته باشد تا جهانی شدن آن تفکر پیش خواهد رفت. و مثلا اسلام از این جنس است. و هدفش برپا نمودن توحید در کل جهان است. لیظهره علی الدین کله. لذا خلاصه عرض کنم که تبلیغ برای ما همه ی این مراحل و سیر از هر مرحله به مرحله ی دیگر است. تبلیغ یعنی دعوت از افراد برای تبدیل شدن به هسته ی مستحکم و تبلیغ یعنی دعوت نمودن از هسته برای بزرگ تر شدن و بعد دعوت برای مردمی تر شدن و بعد دعوت برای تشکیل دولت و بعد تشکیل امت و بعد جهان شدن. دعوت از هر مرحله به مرحله ی بعد دعوت و تبلیغ است. این منظومه را ما یک سیستم واحد و منسجم می دانیم که البته در فرازهایی از تاریخ اسلام تا کنون محقق شده و در فرازهایی هم ناکام مانده است و ظیفه ی نسل حاضر است که آن را محقق کند.

۶-اگر بخواهیم در میان شخصیتهای حوزوی به نمونه های موفق تبلیغی اشاره کنیم شما کدام شخصیت ها را می توانید ذکر کنید و فکر می کنید کدام شاخص ها در کار ایشان هم اکنون هم برای مبلغان قابل توصیه و تأکید و الهام‌گیری است.

در میان شخصیتهای معاصر و حوزوی یگانه مبلغی که در همه ی امور می شود ایشان را مثال زد امام خمینی رحمة الله علیه است. و این را شعاری عرض نمی کنم بلکه با تعریفی که از تبلیغ عرض کردم میشود سیر حرکت ایشان را تحلیل کرد و این خود نیاز به مجال دیگری دارد.

اخبار مرتبط

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha