به گزارش خبرنگار خبرگزاری حوزه، دکتر زهره کاظمی در نشست علمی که بهصورت مجازی و به همت موسسه مردمنهاد خاتم با موضوع بلوغ عاطفی برگزار شد، اظهار داشت: بلوغ عاطفی یک مسئلهای است که در نظام آموزشی و تربیت خانوادهها کم مورد توجه قرارگرفته و بهطورکلی مسئلهای است که مغفول واقعشده است هرچند که آثار بسیار تأثیرگذاری را در زندگی فردی و اجتماعی افراد از خود باقی میگذارد.
وی ادامه داد: اگر بخواهیم یک تعریف اجمالی از بلوغ عاطفی داشته باشیم در هر دوره از چرخه زندگی انسان، فرد درگیر روابط با دیگران است و به عبارت بهتر بهطورکلی زندگی انسان از روابط تشکیل میشود.
کارشناس خانواده شبکه قرآن سیما افزود: در دوران کودکی روابط با والدین، مراقبین و پرستار کودک. در مدرسه با معلمین و ...، در دانشگاه با اساتید و در محل کار و بعد در زندگی زناشویی با همسر و فرزندان و.. این روابط ادامه دارد.
وی ادامه داد: در مورد روابط آنچه که ما بیشتر توجه داریم و تأکیدداریم بیشتر رشد جسمانی، رشد اخلاقی انسانها است و درواقع در
بخشی از زندگی، فرد میتواند احساسات خود را کنترل کند، بشناسد و توانایی دریافت و انتقال احساسات خود را به دیگران پیدا کند.
کاظمی بیان داشت: در مرحله بلوغ عاطفی فرد باید به یک مرحلهای برسد که توانایی برقراری روابط اجتماعی و مسئولیت را داشته باشد و درنهایت تعامل با دیگران را بیاموزد.
در خانوادههای ایرانی بلوغ عاطفی با تأخیر ایجاد میشود
وی ادامه داد: در خانوادهای ایرانی بلوغ عاطفی با تأخیر ایجاد میشود که حتی بالای ۳۰ سال و گاهی شاید در سن ۶۰ سالگی هنوز بلوغ عاطفی را کسب نکردند.
کارشناس مسائل خانواده به علائم عدم بلوغ عاطفی اشاره کرد و گفت: هیجانات شدید، ناسزاگویی، سرزنش و.. ازجمله علائم عدم بلوغ عاطفی است.
وی تأکید کرد: فردی که به بلوغ عاطفی رسیده دیگران را مذمت و سرزنش نمیکند و علاوه بر این، این درک را دارد که خودش همه چیز را نمیداند و باید از افراد متخصص کمک بگیرد.
کاظمی تأکید کرد: این فرد والدین خودش را میبخشد اگر کاستی در شرایطی وجود داشته یک فرد بالغ از نظر فکری میتواند شرایط والدین خود را درک کند و خودش را به خاطر گذشتهها سرزنش نمیکند.
وی ابراز داشت: اصراری ندارد که انتظارات همه را پاسخگو باشد و بر اساس دیدگاهها و هدف خودش حرکت میکند و در اینجا دیگر نظرات دیگران اولویت ندارد هرچند که میتواند بهعنوان یک نظر روی آن فکر کند و یک فردی که به بلوغ عاطفی رسیده متعادلتر و صبورتر است.
کاظمی در بخش دیگریای صحبتهای خود بیان داشت: هرگونه تغییری که در زندگی ایجاد میشود این تغییرات و تحولات زیادی ایجاد میشود گاهی خوشایند و گاهی ناخوشایند است، بنابراین هر تغییری که در زندگی انسان ایجاد میشود مستلزم یک سازگاری مجدد است یعنی نیاز دارید که مجدداً خودتان را با شرایط جدید هرچند خوشایند شما نباشد سازگار کنید.
۷ مؤلفه بلوغ عاطفی
وی ادامه داد: در بحث بلوغ عاطفی ۷ مؤلفه وجود دارد: ۱- صمیمیت، درک کند و همزادپنداری کند ۲- ابراز وجود کند مزیتها و تواناییهایی را که دارد ابراز کند و واهمهای ندارد ۴- ثبات روانی دارد (یک روز یک تصمیمی بگیریم و فردا صرفنظر میکنیم) ۵- مستقل است و استقلال در تصمیمگیری دارد ۶- تعادل روانی دارد در روشها و برخوردها افراطوتفریط ندارد ۷- توانایی تحمل تنش رادارند.
کاظمی تأکید کرد: بهطور مثال در خیابان ترافیک است و کسی راه شما را بسته فردی که توانایی تحمل ندارد رفتار ناشایستی نشان میدهند که نشاندهنده این است که فرد به بلوغ عاطفی نرسیده است.
وی در بخش دیگری از صحبتهای خود به اهمیت بلوغ عاطفی اشاره کرد و گفت: آنچه که جوانان در مورد ازدواج تصور میکنند این است که علاقه و عشق است یعنی عشق باید در کنار بلوغ عاطفی قرار بگیرد که یک ازدواج پایدار میکند.
این استاد دانشگاه افزود: در این زمینه سن بسیار تعیینکننده است، ازدواجهایی که در ابتدای دهه ۲۰ زندگی اتفاق افتاده به دلیل فقدان بلوغ عاطفی معمولاً ازدواج پایداری نیست و قبل از سن ۲۵ سالگی شکل نمیگیرد و بعد از آن سن نیز بستگی به شرایط خانوادگی و محیطی و اجتماعی افراد که در آن رشد کردهاند.
وی ادامه داد: زوجهایی که فاقد بلوغ عاطفی هستند تکانههای عاطفی را نمیتوانند کنترل کنند و طغیان عاطفی دارند و سریع عصبانی میشوند و دشنام میدهند و مشاجره و خشونت را در رابطه با این همسران میبینیم
کاظمی بیان داشت: درحالیکه زوجهایی که به بلوغ عاطفی رسیده اند صبور، مهربان و دلسوز هستند و حمایت عاطفی از همسر و خانوادهدارند.
حمایت عاطفی بسیار پایین است
وی افزود: چیزی که در خانوادههای ایرانی میبینیم حمایت عاطفی بسیار پایین است معمولاً حمایتها ابزاری است تا حمایت عاطفی بهطوریکه در کارها بیشتر کمک میکنند تا در زمینههای عاطفی.
کارشناس مسائل خانواده افزود: درحالیکه تحقیقات نشان میدهد که حمایت ابزاری خیلی در سلامت روان افراد تعیینکننده نیست و آنچه که خیلی تأثیرگذار است، حمایت عاطفی است. اینکه ما بتوانیم فرد را ازنظر روانی حمایت کنیم و تشویقش کنیم کاری که انجام می د هد مورد تحسین قرار دهیم اما در بعضی از خانوادهها میبینیم که حتی یک تشکر ساده را هم از همسران نداریم.
کاظمی بیان داشت: افرادی که به بلوغ عاطفی رسیدهاند اگر مرتکب خطایی شدند بهاشتباه خود اعتراف کنند. سبکهای زندگیشان معمول سبک ارتباطی است و معمولاً راهحلهای مناسبی را با کمک به یکدیگر ...
وی خاطرنشان کرد: معمولاً فردی که به بلوغ عاطفی رسیده یک فرد متعهد است چون خودش میخواهد متعهد باشد نه به خاطر عرف و قانون.
کاظمی به مشکلات کنونی زوجها اشاره کرد و بیان داشت: متأسفانه مشکلی که الآن باهمسران مواجه هستیم بحث روابط فرا زناشویی است، زنان و مردانی که درعینحال که متأهل هستند اما ارتباطات خارج از چارچوب هم دارند چرا این ارتباط وجود دارد یکی از دلایل آن فقدان بلوغ عاطفی است یعنی افراد فکر می کنند که قانون چه پیشبینی کرده برای همسری که خیانت کرده درحالیکه از طریق الزام و اجبار قانونی نمیشود که فرد را پایبند به زندگی خانوادگی کرد. مگر اینکه خودش این اتفاق برایش افتاده که به بلوغ عاطفی برسد.
وی خاطرنشان کرد: درنهایت افرادی که رضایت بیشتری در زندگی دارد سبکهای مقابلهای مؤثرتر دارند در مواجهه با مشکلات. عواطف و احساسات بهتری از خودشان بروز میدهند.
کاظمی خاطرنشان کرد: بلوغ عاطفی را خانوادهها و دوستان باید موردتوجه قرار بدهند که متأسفانه در جامعه ما سطحش خیلی ضعیف است ما متأسفانه در خانواده، جامعه، آموزشوپرورش و یا در نظام آموزش عالی به آن نمیپردازیم و چیزی که بیشتر موردنظر است بیشتر رشد جسمی فرزندان است و در مهرومومهای بزرگسالی رشد اقتصادی فرزندان است ولی آمار فزاینده طلاق و اختلافات خانوادگی حتی در خانوادههایی که ازنظر مالی مشکلی نداشته باشند شاید ازنظر جسمی هم سالم باشند، بالا است.
سیستم خانواده ایرانی باید رویکرد تربیتی قدیمی را تغییر دهد
وی بیان داشت: سیستم خانواده ایرانی باید رویکرد تربیتی قدیمی که دارد را باید تغییر دهد چراکه سیستم ظاهری ما مدرن شده اما سبک تفکر ما سبکهای ذهنی ما به سبکهای دهه ۴۰ و ۵۰ برمیگردد.
کاظمی تأکید کرد: درحالیکه جامعه امروز و زندگی امروز اقتضائات خودش را میطلبد و مشکل عمده دیگری که ما در نظام آموزشی داریم و در نظام تربیت خانوادهداریم تمایزی بین تربیت دختر و پسر و تربیتی که لازمه یک جنس است و مثلاً این دختر فردا میخواهد مادر خانواده باشد تربیتی که لازمه یک پسربچه باشد و طبق قانون ما میخواهد پدر خانواده و سرپرست خانواده باشد این تفکیکها وجود ندارد و تازه ترغیب میکنیم فرزندانمان را به برادری و میگوییم شما چه تفاوتی داری با برادرت و باید مثل اوباشی و یا به پسر خانواده میگوییم شما چه تفاوتی با خواهرت داری درحالیکه اینها در آینده میخواهند نقشهای متفاوتی را داشته باشند پسری که قرار است سرپرست خانواده باشد از ابتدا باید مسئولیتهای خارج از خانه را حتی در سطح کوچک خرید مایحتاج اولیه و دختری که باید ملاطفتها را دریافت کند که در آینده بتواند آن را به همسر و فرزندان منتقل کند.
وی در پایان خاطرنشان کرد: متأسفانه ما این ویژگیها را نداریم و تبعات آن را در بزرگسالی و درزمانی که بهخصوص وارد زندگی مشترک میشوند میبینیم که آنجا دخترخانم ملاطفت، مهرورزی و محبت را بلد نیست و آقاپسری که مسئولیتپذیری را بلد نیست و انتظار دارد که همسر نیز مانند مادرش او را تر و خشک کند و پاسخگوی نیازهای جسمی او باشد.
نظر شما