به گزارش خبرگزاری حوزه، حجت الاسلام علیرضا سبحانی در نوشتاری آورده است:
در کتابهای روایی حدیثی از پیامبر خاتم(ص) نقل شده و اینکه آن حضرت فرمود در «حُبِّب إلیّ من الدنیا ثلاث: النساء، والطیب، و قرة عینی الصلاة». «از دنیای شما برای من سه چیز دوست داشتنی شده است: ۱. زنان بوی خوش، نور چشم من نماز است».
سؤال از این حیث است که چگونه از میان امور دنیا زنان برای پیامبر(ص) دوست داشتنی شده است.
در این مورد توضیح دهید که مبادا گروهی آن را به صورت ناصحیح تفسیر کنند.
پاسخ: توضیح حدیث و بیان مقصود واقعی گوینده آن در گرو بیان چند مطلب است که ذیلاً از نظر خوانندگان عزیز میگذرد.
۱. لفظ ثلاث در منابع نیست.
مدرک واقعی این حدیث خصال صدوق است در عنوان هر چه کلمه ثلاث آمده ولی در متن روایت کلمه ثلاث نیست. طبعاً عنوان از ناسخ بوده است؛ ولی در وسائل الشیعه ج ۲، ص ۱۴۴ ب ۸۹ از ابواب حمام از خصال نقل شده با لفظ ثلاث در حالیکه در خصال این حدیث فاقد کلمه «ثلاث» است.
شاهد این مطلب اینکه اگر حدیث با لفظ ثلاث همراه بود باید در بیان امر سوم بفرماید: «الصلاة» تا هماهنگ با آن دو تای قبلی (النساء، الطیب) باشد در حالی که میبینیم آهنگ سخن در امر سوم دگرگون شده و با دو امر قبلی فرق پیدا کرده و فرموده «و قرة عینی الصلاة».
۲. فعل حبّب: فعل مجهول است.
اصولاً باید در متن حدیث دقت کرد و میان دو نوع گفتار فرق نهاد.
الف. «حبّب إلَیَّ یا أحبّ دنیاکم» در اولی، عامل حب خود پیامبر نیست، عاملی از خارج در داشتن این سه چیز را در قلب پیامبر نهادینه کرده است به خلاف اینکه بگوید: «أحبّ من دنیاکم» در این تعبیر اخذ عامل محبت خود پیامبر خواهد بود.
آنچه سؤال برانگیز است این است که پیامبر (ص) بفرماید من سه چیز از دنیای شما را دوست دارم در حالی که معنی سخن غیر این است و آن اینکه محبت این امور از مقام دیگر بر قلب من وارد شده است.
مسلماً آن عامل، مقام ربوبی است و برای این تحبیب مصلحتی است که در ذیل بیان میشود:
۳. فلسفه القاء حبّ به قلب پیامبر(ص)
در اینجا این سؤال مطرح است که چرا حبّ چنین امور بر پیامبر(ص) نهادینه شده است، جهت آن روشن است؛ اما "طیب" بوی خوش جهت آن روشن است، زیرا که سبب میشود دیگران به پیامبر گرایش پیدا کنند و طبعاً سخنان او را بشنوند و هدایت پیدا کنند.
اما دربارۀ نساء نکته آن این است که عرب جاهلی دختر کشی میکرد و با زنان مانند کالا رفتار میکرد، و مسیحیان بالاخص راهبههای آنان مردم را به رهبانیت و زندگی تجرد دعوت میکردند، پیامبر با این جمله در صدد نقد این امور است که زن، دوست داشتنی است، نباید مانند کالا با آنان رفتار و زندگی مجرد را برگزید. حتّی یهود نیز در ایام عادت زن، با او رفتار بدی داشتند.
غرض اینکه هدف از سخن ابطال سنتهای عرب جاهلی و اهل کتاب است نه دعوت به مسائل جنسی.
آخرین سخن اینکه پیامبر(ص) در بیان امر سوم آهنگ را عوض میکند و میگوید: «و قرة عینی الصلاة» تو گویی این را میرساند دوست داشتن دو امر پیشین معلول عامل خارجی بود اما گرایش ذاتی من به نماز و پرستش خدا است و لذا آیات قرآنی حاکی است که خدا پیامبر را (ص) به خواندن نماز نوافل دعوت کرده و در سوره مزمل میفرماید: «قم اللیل الاّ قلیلا» «شب را، جز کمی، بپاخیز! ».