به گزارش خبرگزاری حوزه، در صفحه مجازی مؤسسه «شهرستان ادب» آمده است:
بخشی از یک قصیده ناصرخسرو در پرونده ادبیات عاشورایی
️«...کهربای دین شدهستی، دانه را رد کردهای
کاه بربائی همی از دین به سان کهربا
مبتلای درد عصیانی به طاعت باز گرد
درد عصیان را جز از طاعت نیابد کس دوا
گر تو را باید که مجروح جفا بهتر شود
مرهمی باید نهادن بر سرش نرم از وفا
راست گوی و راه جوی و از هوا پرهیز کن
کز هوا چیزی نژاد و هم نزاید جز عنا
گر براندیشی بریدهستی رهی دور و دراز
چون نیندیشی که این رفتن بر این سان تا کجا؟
بیعصا رفتن نیابد چون همی بینی که سگ
مر غریبان را همی جامه به درد بیعصا
پاره کردهستند جامهٔ دین بر تو بر، لاجرم
آن سگان مست گشته روز حرب کربلا
آن سگان کز خون فرزندانش میجویند جاه
روز محشر سوی آن میمون و بیهمتا نیا
آن سگان کهت جان نگردد بیعوار از عیبشان
تا نشوئی تن به آب دوستیی اهل عبا
چون به حب آلزهرا روی شستی روز حشر
نشنود گوشت ز رضوان جز سلام و مرحبا».
نظر شما