به گزارش خبرگزاری حوزه، در ادامه سلسله جلسات تخصصی و به همت معاونت پژوهش و گروه فقه هنر؛ نشست علمی «نظریه فقهی هنر و میزان حجیّت آن» با حضور حجت الاسلام والمسلمین احمد مبلغی و دکتر مهدی امینی به عنوان دبیرعلمی برگزار شد.
حجت الاسلام والمسلمین مبلغی در این جلسه با تأکید بر ابعاد گسترده این موضوع و ضرورت صرف زمان بیشتری در جهت بررسی و تفصیل آن، تأکید کرد: در این جلسه لازم است ابتدا گامهای لازم جهت تبیین نظریه فقهی و ترتّب آن تبیین شود. سپس برخی مسائل که میتوان در خصوص هنر مطرح کرد را عرضه نمود تا در جلسات آینده با تفصیلی بیشتر و به قدر وسع به تشریح بیشتری از ابعاد موضوع پرداخت.
وی هر مطالعهای را ناظر بر هر موضوعی در عرصه فقه ترجیحاً در سه مرحله دانست: نخست استخراج نظریه کلامی موضوع؛ سپس استحصال نظریه فقهی و در نهایت استنباطات فقهی نسبت به آن مقوله.
این استاد درس خارج فقهالاجتماع در زمینه استخراج نظریه کلامی اظهار داشت: ما قبل از ورود فقهی به موضوعی خاص، باید در پی این باشیم تا خصائص وجودی و تکوینی نسبت به موضوعی؛ جزء من الفطره باشد یا حاصل من الخصائصالفطریه و گرایشات فطری باشد را استخراج کنیم، این اوصاف وجودی و تکوینی موضوع بعدها در عرصه تشریع ردیابی میشود و در فهم روشن از نصّ و فعال شدن مشاعر اجتهادی و استنباط مداخل یا نقاط عزیمت در احکام، کمک شایانی میکند.
حجت الاسلام والمسلمین مبلغی در ادامه به فرق میان نظریه کلامی و مبانی کلامی پرداخت و در ادامه نگاهی اجمالی به معنای مختار خود از نظریه فقهی و تقسیمات آن داشت: نظریه فقهی دو قسم دارد. نخست «نظریه پیشافقهی» است که به کمک دانشهای پیرامونی آن مانند؛ خصائصالتشریع، مقاصدالشریعه، روحالتشریع و غیره غنی میشود، بر این اساس نظریه پیشافقهی رو به سمت شریعت دارد و در پی این است که کشف کند؛ شارع در نظام تشریعی خود چه اعتباراتی را در ورای این نظام تشریعی یا عمل قانونگذاری خود داشته است. قانونگذار بشری هم همینطور است و هماره یک سلسله اهدافی دارد، این اهداف معتبرات اوست که در مرحله قبل از قانونگذاری است که حکایت از یک منطق دارد که در این مواد بگنجاند و لزومی ندارد به آن تصریح کند؛ لذا دیگران باید در پی کشف این معتبرات و اهداف باشند. در مرحله دوم نظریه پسافقهی قرار دارد. این مرحله هم شامل نظریه است و هم احکام و استنباطات فقهی که در امتداد نظریه پیشافقهی طرح میشود که خروجی آن سبب ارائه احکام کارآمد، شفاف، پردامنه و اثرگذار خواهد بود.
حجت الاسلام والمسلمین مبلغی در ادامه با اشاره به تعریف مختار از هنر البته نه به صورت پیشفرض؛ بلکه با هدفِ تعیین مبنایی برای گفتگو و طرح مسئله گفت: جایگاه تثبیت هنر بعد از نظریه کلامی و فقهی است و تعریف هنر باید مبتنی بر این نظریه باشد. اما عجالتاً هنر در یک فرض، آفرینشی است که دارای دو ویژگی اعجابانگیزی و بازنمایی است.
وی با توجه به تعریف ارائه شده از هنر سه مسئله مهم که قبل از «نظریه فقه هنر» بلکه در «نظریه کلامی هنر» مورد بحث و بررسی قرار بگیرد را طرح نمود: پرسش نخست این است که آیا هنر در ذات انسان، پایگاه یا خاستگاههایی دارد یا خیر؟
وی احتمالاتی را متناظر با سه مفهوم محوری لحاظ شده در تعریف هنر ذکر کرد: به نظر میرسد مقوله «اعجاب و شگفتی» در فاعل باشد یا مخاطب یک پایگاه انسانشناختی و فطری در انسان دارد. مقوله «بازنمایی» هم همینطور و در واقع انسان به دنبال کشف و حکایت یا گزارشگری از آن و همچنین میل به ابتکار و آفرینش نیز در درون انسان پایگاه و جایگاه دارد که باید مورد مطالعه و بررسی کلامی قرار گیرد.
استاد درس خارج حوزه افزود: پرسش دیگر این است که آیا هنر امری انسانیِ محض است و به اصطلاح پدیدهای صرفاً انسانی است یا اینکه خداوند نیز هنر دارد؟ برخی از صفات انسانی هستند و امکان اتصاف آن به خداوند وجود ندارد، اما برخی دیگر از اوصاف مانند؛ اراده اینطور نیست حال این پرسش در خصوص وصف هنر و اطلاق آن به خداوند از حیث کلامی مطرح است و باید پاسخ داده شود. پرسش سوم این است؛ آیا هنر که حاصل چند صفت فطری در انسان است؛ آیا اعتبار ذاتی دارد یا ابزاری؟ برخی از صفات در انسان اعتبار ذاتی و همیشگی دارند؛ هر چند اگر استفاده ابزاری بر اساس شریعت هم داشته باشیم. به نظر میرسد هنر مانند لذت در انسان، اعتبار ذاتی دارد. در واقع انسان باید فَرَح داشته باشد و امور ملائم با نفس انسان، امری است که اعتبار ذاتی دارد و اگر هنر با اصل لذت نه انواع گناه آن، پیوند داشته باشد؛ پس به تبع آن، اعتبار ذاتی پیدا خواهد کرد.
آقای امینی دبیر علمی گروه فقه هنر نیز در این جلسه، ضمن اشاره به ضرورت بازخوانی و بازیابی معنای هنر در این روزگار اظهار داشت: تعریف کلیّت هنر بما هو هنر در نزد قدما، امری چندان ضروری نبوده ولو اینکه در مقاطعی در نزد متفکران ما مانند؛ فارابی، ابنسینا و صدرا، صریح و یا ضمنی این اتفاق افتاده باشد، بخشی از این نوع رویکرد به روشن بودنِ معنای هنر و صناعت بازمیگردد لذا به همین دلیل بود که اگر قرار بود «فقیهی» سراغ معناشناسی در عرصه هنر برود، آنچه در کانون توجه وی قرار میگرفت یک گونه و رشته خاص مانند موسیقی، نقاشی یا پیکرهتراشی بود نه خود هنر و صناعت. اما امروزه تعریف و فهم هنر امری حیاتی است؛ زیرا تلقی گذشته از هنر به طور کلّی دگرگون شده است.
وی گفت: امروزه هنر دستِکم در رویکرد رایج علم یا معرفت تلقی نمیشود؛ همچنین خلاقیّت فرمال در هنر اصالت پیدا کرده و مهارت صناعی امری فرعی محسوب میشود حتی پدیده هنر لزوماً با فرم زیبا یا جنبه زیباییشناختی، درک نمیشود لذا اطلاق چنین وصفی، مستلزم مطالعه و بررسی خاستگاه هنر است به ویژه اعتبارات انسانی در فرم و محتوای هنر باید مورد ملاحظه قرار بگیرد تا هم خود هنر و هم کاربریهای امروزی آن را به خوبی شناخت.
امینی اضافه کرد: در صورتی که در یک فهم کلّی، نظریه فقهی را مجموعه احکام متقارب حول یک موضوع با مبنای خاص و هدفی مشخص بدانیم، شاید بشود گفت؛ خروجی مطالعات پیشانظریه فقهی هنر باید متمرکز بر مطالعه چند بعد از هنر باشد تا با برقراری رابطه فقهی میان این ابعاد، بتوان یک خرده نظام اولیه از احکام فقهی هنر ارائه کرد و مقدمه دستیابی به نظریه را فراهم نمود.
دکتر امینی در انتهای صحبت خود به تبیین اجمالی از ابعاد چهارگانه علت مادی، صوری، فاعلی و غایی در هنر و ناظر بر عرصه فقه پرداخت.
در انتهای این جلسه، حجت الاسلام والمسلمین مبلغی بیش از یک ساعت به پرسشهای حضار در جلسه، پاسخ گفت و مقرر شد که ادامه این نشست با عنوان «نظریه کلامی هنر» در جلسه مستقلی تدارک دیده شود که در کانال ایتای فتوح اطلاع رسانی خواهد شد.