دوشنبه ۲۴ شهریور ۱۳۹۹ - ۱۰:۲۷
تحلیل دکتر ادریس هانی در خصوص پایان تاریخ

حوزه/ اندیشمند برجسته مغرب در نشست بین‌المللی چالش کرونا و زندگی مؤمنانه به نقد و بررسی نظریه « پایان تاریخ» پرداخت.

به گزارش خبرگزاری حوزه، دکتر ادریس هانی محقق و متفکر اهل مراکش، از فعالان عرصه تقریب مذاهب اسلامی و از جمله رهبران شیعیان غرب است. وی همچنین صاحب کتاب «لقد شیعنی الحسین (بی شک حسین مرا شیعه گردانید)» می‌باشد.

وی در شصت و سومین جلسه این نشست به میزبانی مجموعه پردیس فارابی دانشگاه تهران و جهاد دانشگاهی استان قم ضمن عرض تسلیت به خانواده‌های قربانیان ویروس کرونا بیان کرد: با وجود این که قربانیان ویروس کرونا از گروه‌ها و اشخاص مختلف در تمام نقاط جهان هستند اما شاهد نگاه‌های تند و ستیزانه دشمنان ایران به این کشور بودیم.

این استاد دانشگاه در ادامه گفت: دشمنان ایران سعی در مقصر جلوه دادن این کشور در انتشار ویروس کرونا داشتند که حاصل این تلاش ها تنها آشکاری بیشتر عداوتشان با ایران بود.

وی با اشاره به این که از ابتدای ارائه نظریه « پایان تاریخ» به طور مستمر پیگیر آن بوده اظهار کرد: با توجه به شرایط کنونی که در جهان به وجود آمده می‌توان گفت که دو نظریه پایان تاریخ از فرانسیس فوکویاما و ساموئل هانتینگتون نتوانستند قرائت هایی در خصوص جو حاکم بر دوران پس از کرونا ارائه دهند که این امر سبب شد بنده نظریاتی را اعلام کنم.

محقق و پژوهشگر جهان عرب با اشاره به نظریه اخیر مبنی بر اینکه توطئه جهانی پشت پرده کرونا است توضیح داد: در رابطه با مسئله کرونا نظریات مختلفی در جهان مطرح شد از جمله آن ها نظریه توطئه جهانی پشت پرده کرونا است که بر پایه نظریه مالتوس به آن دامن زده شده است بنابراین باید با ادله علمی این موضوع را تحلیل کرد.

دکتر هانی ضمن تشریح نظریه مالتوس ابراز کرد: مالتوس اقتصاددانی است که طبق نظریه آن جمعیت زیاد راه حلی برای پیشرفت نیست و متأسفانه چون این نظریه دقیق بررسی نشده چالش هایی به وجود آورده که باید از بیشتر دامن زدن به آن‌ها جلوگیری کرد.

وی یکی از اصلی ترین موضوعاتی که در مورد نظریه پایان تاریخ مطرح می‌شود را بحث توطئه جهانی دانست و گفت: نظریه توطئه جهانی مبنی بر این است که براساس سیاست دولتی باید فقرای کشورها به خصوص کشورهای جهان سوم از ازدواج بازدارنده شوند تا جمعیت فقرا کاهش یافته و کنترل شود.

دکتر هانی افزود: حال با توجه به تحلیلی که بنده از نظریه مالتوس داشته‌ام این مسئله هیچ ارتباطی با کرونا ندارد و این توطئه به سیاست های دولت‌ها در کنترل جمعیت به خصوص در فقرا برمیگردد بنابراین این مورد نیازمند پژوهش‌های دقیق‌تری است و نگاه سطحی به آن باعث تحلیل‌های ناقص و ناکارآمد می‌شود.

این اندیشمند مغرب با توجه به اینکه نمی‌توان پایانی برای ویروس کرونا در نظر گرفت یادآور شد: نقش ویروس ها در تمام طول تاریخ ستیز بین سلول‌های مورد هجوم و ذهن شخص در حال مقابله است که خودش به نوعی می‌تواند ایمنی حاصل کند و در خلاصی از این ویروس مؤثر باشد.

وی در ادامه سخنانش گفت: علی رغم اینکه خیلی‌ها بر این مطلب تاکید دارند که ویروس کرونا و امثال آن مختص کشورهای عقب افتاده جهان سوم و آسیایی است اما دیدیم که این ویروس علاوه بر اینکه این معادله را برهم زد حتی کشورهای به ظاهر قدرتمند را در تهیه اقلام بهداشتی نیز با مشکل مواجه ساخت.

رهبر شیعیان غرب همچنین بیان کرد: در واقع ما با بررسی نظریه پایان تاریخ و چالشی که بر اثر کرونا در غرب شاهد آن بودیم به اشتباه بودن نظریه فوکویاما رسیدیم  بنابراین نظریه هگل نیز زیر سوال می‌رود و اگر ما نتوانیم در خصوص این نظریه‌ها و تحلیل‌های ضعیف توضیح و اصلاحیه‌ای بیان کنیم شاهد افزایش آن‌ها خواهیم بود.

وی افزود: در همین زمان هم متأسفانه در غرب شاهد سیاستمدارانی هستیم که سیاستشان بدون پایه های علمی و فلسفی است و تنها براساس افکار شخصیشان پیش می‌روند. سیطره و چیرگی سیاستمداران بدون در نظر گرفتن مبانی فکری و فرهنگی واقعیتی تلخ در جهان است.

این استاد دانشگاه علت به وجود آمدن نظریه ستیز تمدن‌ها یا چالش تمدن‌ها و از این قبیل نظریات را تحلیل‌هایی برا اثر عدم درک ربط نظریه پایان تاریخ با سیاست‌های جهانی را دانست و گفت: در صورتی که ما بدون فهم نظریه پایان تاریخ و ربط آن به سیاست جهان پیش برویم خیلی از موضوعات را به غلط تحلیل میکنیم. اگر بخواهیم سقوط نظریه پایان فوکویاما رو تحلیل کنیم باید بگوییم که یک اتفاق ناگهانی نبود و براساس نقض‌های زیاد طی سال های متمادی در آمریکا اتفاق افتاد زیرا اصلا از پایه که به فلسفه هگل و استاد کوزف برمیگردد ایراد داشت.

وی در خصوص تاریخچه و شرح نظریه کوزف توضیح داد: پس از اشغال جزایر توسط فرانسه و اختلافی که با آلمان سر فلسفه سیاسی پیدا کردند شاهد فلسفه‌های جدیدی مانند نظریه کوزف روسی بودیم که بر اساس آن باید فرمانبرداری بی قید و شرط برده از برده‌دار را شاهد باشیم که خودش نوعی خشونت است.

دکتر هانی اظهار کرد: بر اساس نظریه کوزف که نتیجه گیری نظریه هگل است، یک میل درونی در برده ها برای فرمانبرداری از کارفرما وجود دارد که اگر ما این نظریه را قبول کنیم با وجود آن هیچگاه نمی‌توان شاهد قدرت ریسک و مخاطره فرمانبردار در مقابل کارفرما بود.

انتهای پیام

اخبار مرتبط

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha