به گزارش خبرگزاری حوزه، حجت الاسلام محمد مهدی ابراهیم پور، مدیر مرکز تحقیقات و طرح های کاربردی حجاب ریحانة النبی علیها السلام در یادداشتی به اشکالات نوشتار عباس عبدی که در روزنامه اعتماد منتشر شده پرداخت که متن این یادداشت بدین شرح است:
عباس عبدی طی یادداشتی تحت عنوان "درباره حجاب" در روزنامه اعتماد، پیرامون موضوعاتی از قبیل تغایر قانون حجاب با شرع و فلسفه حجاب، متعارف نبودن، مقایسه برخی گناهان دیگر و چرایی اجرای حجاب برای غیرمسلمان در کشور، شبهاتی مطرح کرده که در این یادداشت به این مطلب پرداخته و به شبهاتی که ایشان مطرح کرده پاسخ داده می شود.
عباس عبدی در ابتدای مقاله به ماده ۶۳۸ قانون مجازات اشاره می کند و نتیجه می گیرد که:
- عبدی: «این متن ویژگی قانون را ندارد. زیرا نوشتن حجاب شرعی تعریف دقیقی را برای رعایت این ماده ارائه نمیکند و توضیح نمیدهد که حجاب شرعی واجد چه مشخصاتی است؟ به ویژه آنکه هر مرجعی ممکن است فتوای متفاوتی داشته باشد. یا آنکه مردم اطلاعی از این حدود نداشته باشند. اگر منظور فتوای رهبری است در این صورت به جای این کلمه باید بهطور دقیق آن فتوا را با ذکر جزییات مینوشتند. علت ننوشتن این فتوا و بیان کلی حجاب شرعی ایجاد ابهام و ایهام است تا عندالزوم از اجرای کامل آن پرهیز شود.»
با اجتهاد از متن قانون، قصد دارید این نکته را به مخاطبان القاء کنید که حاکمیت، تعمدا قانون را کلی، مبهم نوشته تا بتواند عندالزوم از اجرای آن شانه خالی کند.
اولا: این نسبت ناروایی است که به قانون گذار نسبت داده می شود و این اجتهاد و نظر شخصی ایشان است و برای همین نظر شخصی هم دلیلی نیاورده و صرف ادعا مطرح شده. ضمنا باید از ایشان سوال کرد، در هر بند و یا ماده قانونی ابهامی وجود داشت و یا نیاز به تبصره ای داشته باشد که به تفصیل در قانون بیان نشده، آیا می توان قانون گذار را متهم به فریبکاری کرد؟
ثانیا : «هر مرجعی ممکن است فتوایی متفاوتی داشته باشد»، درست نیست، و اینگونه نیست که همه فتاوای مراجع با هم اختلاف داشته باشند. نظر مراجع در بسیاری از مسائل واحد است، من جمله مساله حجاب، که نظر قاطبه مراجع از جمله امام و رهبری این است که زن باید پوشش کامل داشته باشد و به جز وجه، کفین، گردی صورت و دستها تا مچ. همین نظر نیز ملاک قانون گذاری است.
و از آنجا که فتوای رعایت حجاب شرعی مشهور و مبین بوده، به قانون ضمیمه نشده.
- عبدی: «۲- شرعی نیست؛ زیرا حکم را برای همه زنان نوشته است در حالی که برای زنان غیرمسلمان نه تنها چنین ضرورتی وجود ندارد بلکه عکس آن حکم میشود. همین نکته نشان میدهد که فلسفه حجاب متفاوت از چیزی است که گفته میشود»
اولا: خوب می دانید نوشتن قانون در هرکشوری مبتنی بر قانون اساسی آن کشور است، و قانون حجاب در جمهوری اسلامی نیز متخذ از قانون اساسی است، قانون اساسی هم بر مبنای دین مبین اسلام و مذهب حقه تشیع است.
ملاک شرعی بودن یک حکم تطبیقش به مبانی دین است، نه تطبیق به نظر و یا رفتار پیروان آن دین و یا ادیان و مذاهب دیگر.
چنانچه اقلیت غیر مسلمان در کشور شرب خمر و یا مفاسد دیگری که در شرع مقدس حرام است انجام دهند، قانون را باید غیر شرعی بدانیم!؟ این نظریه هیچ پایه و اساسی ندارد. آیا باید قانون را غیرشرعی بدانیم؟.
ثانیا: در حکومت اسلامی غیر مسلمانان و یا اقلیت ها تابع قانون اکثریت هستند، که امری عقلی است و البته این قانون اتفاقا شرعی نیز هست.
این سخن که «حجاب برای غیرمسلمانان ضروری نیست» نشانه ضعف دین شناسی است. اگر مقصود زنان غیر مسلمان پیرو ادیان الهی است (که اکثریت زنان غیر مسلمان در کشور ما این دسته از زنان می باشند)
قابل ذکر است که حکم حجاب، صرفا اختصاص به اسلام ندارد، بلکه حکم الهی برای همه ادیان الهی است. فی المثال در کشور ما، غیرمسلمانانی از پیروان دین زرتشت از اقلیت های دینی هستند که بنا بر دستور دین خود حجاب را رعایت می کنند.
ادعای عجیب تر آنکه آقای عبدی فتوا می دهد «برای زنان غیرمسلمان نه تنها چنین ضرورتی وجود ندارد "بلکه عکس آن حکم میشود» "عکس آن حکم می شود" یعنی حاکمیت، نه تنها نباید الزامی بر رعایت حجاب زنان غیر مسلمان داشته باشد بلکه حتی باید آنان را ملزم به کنار گذاشتن پوششان کند؟ با این نظریه اگر زن غیر مسلمانی در معابر عمومی حجاب اختیار کند، باید حجاب از سر او بردارند!؟
آنچه غیرقانونی و غیرشرعی است و حتی غیر انسانی، مدعای شماست.
- عبدی: «۳ـ اجرا نمیشود؛ چرا که با ارجاع به سن بلوغ، روشن است که بسیاری از دختران و نیز زنان این ماده را رعایت نمیکنند. حجاب مورد نظر این قانون فقط به انداختن یک پارچه روی سر محدود شده است ولی با بیرون بودن مو و حتی گردن و… عملا برخوردی نمیشود. زیرا که عملا چنین مواجههای غیرممکن است و اگر اجرا شود، روزانه دهها هزار پرونده قضایی در این زمینه باید گشوده شود...»
اگر قانونی اجرا نشود، ایراد لزوما از نفس قانون نیست. بلکه ممکن است از موانع دیگر باشد یا ترک فعلهای حاکمیتی. چرا که تکلیف حکومت نسبت به حجاب درجامعه، فقط قانونگذاری نیست. بلکه آموزش، تربیت، نصیحت، امر به معروف نهی از منکر و… نیز از تکالیف حکومت درکنار قانونگذاری است.
- عبدی «برخی افراد در دفاع یا رد این قانون به نظرات مردم استناد میکنند. اینکه اکثریت طرفدار قانون حجاب هستند یا نیستند. دو طرف هم ادعاهای یکدیگر را تخطئه میکنند. البته راهحل رفع این اختلاف ساده است»
آقای عبدی در ابتدا باید به این پرسش پاسخ دهید که آیا اصل حجاب را مساله شرعی و حکم خداوند می دانید یا خیر!؟ اگر آن را حکم خدا نمی دانید که منکر "ضروری دینی" هستید و صلاحیت اظهار نظر در این امر را ندارید.
اگر کسی ضروری دینی را منکر شود وانکارش "عن علمٍ و عن جهدٍ" و از روی عناد باشد، مرتد است البته بعید می دانم شما منکر این ضروری دینی باشید. اگر هم باشید مرتد نیستید. چرا که از مجموع اظهارت مشخص است که اظهارتتان"عن علم" و بینش صحیح و فهم درست از دین نیست. بلکه نشأت گرفته از جهل دینی است. هرچند گناه انحراف جامعه با ابزار دین در جای خود ثابت است.
لذا حجاب تکلیف شرعی فردی است بر تک تک افراد دیندارو مسلمان، و حکم اجتماعی اسلام نیز هست، و حاکم تکلیف شرعی دراجرای آن دارد همچون سایر احکام اجتماعی، که مردم نیز باید آن را رعایت و تبعیت نمایند.
اما اگر حجاب حکم الهی است، آیا می توان حکم خدا را به نظرسنجی گذاشت؟
این رای گیری نیست. دین فروشی هم نیست بلکه بازیچه قرار دادن دین خدا و فریب دادن مردم با ابزار دین برای مقاصد دنیوی است.
حجاب حکم خداست، همچون نماز، روزه و ...، آیا میشود احکام خدا را به نظرسنجی گذاشت!؟
- عبدی: «نکته جالب ماجرا مخالفت تعدادی از زنان محجبه با الزامی بودن حجاب است زیرا آنان حجاب را آگاهانه انتخاب کردهاند و دوست ندارند که حجاب به عنوان یک الزام و اجبار معرفی شود. حتی به دلیل امتیازهایی که برای افراد محجبه در نظر گرفته میشود از این وضعیت ناراضی هستند و این انتخاب را در ذهن دیگران با انگیزههای سودجویانه و غیرعقیدتی تلقی خواهد کرد. این وضعیت همچنین موجب رواج فرهنگ ریا و دورویی میشود»
اولا: حجاب واجب شرعی است اما همچون برخی واجباب شرعیِ تعبدی نیست که قصد قربت بخواهد. و اگر شخصی حجابش را رعایت کرد و قصد قربت نکرد حجابش در پیشگاه خدا مقبول نیافتد.
برخی از واجبات و مستحبات همچون حج و نماز جماعت، نماد دین اند، بخاطر آثار اجتماعیشان باید در مقابل چشم دیگران انجام گیرد و انجام شود و ماهیت شان نمایشی است (به تعبیر شما ریا کارانه)
در دین حج و نماز جماعت در پستو نداریم. حجاب هم نماد زن مسلمان است و باید در مقابل چشم نامحرم و حتی می تواند با غرور و تکبر، حجاب داشته باشد و در مقابل دشمن دین نیز به عنوان مجاهد ریا کار در میدان جامعه حضور داشته باشد و هیچ منع دینی ندارد. بلکه عین دینداری است و می تواند به این ریا کاری خود افتخار کند.
ثانیا: صرف اینکه عملی زمینه درورویی را فراهم می کند اصل عمل مشکل دارد و نامطلوب است، یا فاعلی که از آن سوء استفاده می کند مورد انتقاد است؟ هر کسی می تواند از تمامی مظاهر دین و دینداری چون نماز، روزه و پرداخت خمس، زکات، جهاد و…سوء استفاد کند. آیا این دلیل می شود که این اعمال و احکام الهی نعوذ بالله مشکلی دارند و باید حکم خدا و یا قانون را عوض کرد؟ یا باید شخص خاطی را تربیت و یا تنبیه کرد؟
ثالثا: اگر اختصاص امتیاز به محجبه ها، عده ای ناراحت هستند، حق این امتیاز از ایشان سلب نشده و می توانند با حفظ حجاب از آن امتیازات بهرمند شوند. مگر کسی مانع امتیاز گیری ایشان شده؟ اعتراض جایی است که تبیعض همراه با مانع و بی عدالتی باشد. در رعایت حجاب چنین موانعی وجود ندارد.
تحجاب کلیف شرعی فرد دیندار است و یک قانون کشوری است، اگر امتیازی به خاطر رعایت بیشتر از واجب شرعی مثل رعایت حجاب برتر وجود داشته باشد، از نظر شرع و قانون منعی ندارد. در ضمن هیچ امتیازی بر رعایت اصل حجاب به کسی داده نشده
چرا به امتیازات غیر شرعی و تبعیض آمیز و غیرعادلانه ای که به برخی مسئولین که آقازاده ها داد می شود اعتراض نمی کنید؟ آیا همان طور که درادامه خودتان برای اعتراض به وجود قانون حجاب و به علت عدم وجود قانون برای ریش تراشی را زور آقایان عنوان کردید، باید بگوییم آیا شما هم زورتان به آقایان نمی رسد که به قوانین نانونشته آقا زادگی اعتراض کنید و زورتان به قانون خدا رسیده؟
- عبدی: «ریشه این مشکل در فلسفه حقوق موجود در نظام قانونگذاری است. فلسفهای که معلوم نیست، فقه است یا حفظ نظم اجتماعی؟ اگر فقه است، میتوان دهها عمل دیگر را ذکر کرد که گناه آن بیشتر از بیحجابی است و شرع نیز به آن حساسیت دارد ولی مشمول ماده ۶۳۸ نشده است. یک مورد کوچک آن تراشیدن ریش آقایان است، احتمالا زور آقایان بیشتر است»
مگر هر گناهی که در شرع ذکر شده باید به قانون تبدیل شود؟
فقه در بر گیرنده ۵رابطه است: ۱- رابطه انسان با خالقش ۲- انسان با خودش ۳- انسان با هم نوعش ۴- انسان با محیط اطرافش ۵- انسان وحاکمیت
آنچه که قابلیت قانون گذاری دارد سه رابطه آخر است نه مورد اول و دوم.
مورد اول مثل نماز که رابطه انسان باخداست، حاکمیت نمی تواند برای این نوع مسائل فقهی قانون گذاری کند و یا رابطه انسان با خودش مثل همین مثال ریش تراشی که ایشان اشاره کرده اند.
لذا حاکمیت نمی تواند برای تهذیب نفس افراد جامعه قانون مجازات وضع کند. بله تکالیف دیگری از جمله تربیت و آموزش و... دارد.
پس اینکه ایشان ادعا دارد فقه باید برای همه گناهان قانونگذاری کند، فهم اشتباه شان از دین است؛ که البته ایشان سیاستمدار هستند، نه کارشناس دینی، توقعی بیش از این در فهم دین از ایشان نیست. هرچند که این دو قابل جمع است اما ایشان جامع آن نیستند
اما اینکه ریش تراشی را بدتر از بدحجاب می داند را با کدام معیار وخط کش اندازه گیری کرده اند؟ آیا ملاک را آب رفتن ریش نسبت به حجاب می دانید یا ملاک من درآوردی دیگری دارید؟
حجاب یک مساله اجتماعی است که در بحث روابط اجتماعی دارای آثار بسیاری است و به طبع بدحجابی آثار نامطلوب زیادی دارد. ریش کوتاه و ریش بلند، چه ناهنجاری اجتماعی را برای جامعه به بار می آورد که با حجاب مقایسه شود؟
ملاک این دو فرق دارند ... بدانید ملاک درقانون گذاری رعایت حقوق دیگران است نه صرفا گناه بودن بلکه حتی کبیره بودن وصغیره بودن گناه را نمی توان ملاک قانون گذاری قرار گیرد.
- عبدی: «اصل ماده نیز مصداق نقض قاعده عقاب بلابیان میشود زیرا ممکن است کسی امور حرام مذکور در ماده را نداند. به ویژه غیرمسلمانان چرا باید حرام و حلال ما را بدانند؟»
تصورم این است معنای" بیان" را متوجه نشده اید. قاعده ای در فقه داریم که اگر مثلا دین خدا و دستورات خدا به دست بنده ای نرسید، و طبیعتا آن بنده آن دستور خدا را عمل نکرد، اگر خداوند این بنده را در آخرت عذاب کند کار قبیحی است چون اطلاع نداشته.
این قاعده را می توانیم در مجازات دنیوی هم در نظر بگیریم. در قانونگذاری نیز مرحله اول باید قانون را تصویب کند در مرحله ثانی آن را ابلاغ واطلاع رسانی کند اما اگر کسی کوتاهی کرد وبه دنبال دریافت این ابلاغ نرفت مشکل از" بیان" نیست. مشکل از مکلف و شهروندی است که به دنبال دریافت "بیان" نرفته.
لذا ممکن است کسی این ماده مجازات را نداند این نقص همچنان که اشاره شد از مخاطبی است که به دنبال دریافت قانون نرفته؛ علاوه بر اینکه این علم نداشتن مردم به تعبیر وی، نرسیدن "بیان" به ایشان فقط در مورد این ماده قانونی نیست. هزاران قانون وجود دارد که مردم آن را نمی دانند مثل قوانین تضییع مال دیگری، قانون مجازات تجاوز به حریم دیگران و…آیا چون مردم نمی دانند نباید قانون اجرا شود؟
شاید هیچ قانونی به اندازه قانون حجاب ایران با قوی ترین وجه "بیان" نشده باشد. قریب به چهل سال است این قانون فقط درکشور فریاد زده می شود. بلکه دشمنان دین برای تخریب این قانون الهی با بودجه ها هنگفت و بوقهای رسانه های بین المللی این قانون را فریاد می زنند، چه کسی است که نداند حجاب در ایران قانون است؟ " بیان" ازاین قویتر که دشمن هم آن را فریاد زده؟ مگر اینکه کسی کر باشد یا نخواهد بفهمد که حجاب درایران قانون است.
چنانچه مقصودشان از "بیان" معتقد بودن به حکم شرعی از جانب زنان غیر مسلمان است که باید حلال و حرام ما را بدانند، پاسخش عرض شد که مقصود بلاغ است نه اعتقاد و یا اینکه ایشان گمان کرده بیان صرفا یاد گیری مسائل شرعی ست که این هم فقط مقصود نیست.
در اینجا باید توجه داشت که بحث قانون بود نه حکم شرعی مسلمانان، لذا اگر چیزی به عنوان قانون در کشوری وضع شد، مسلمان وغیر مسلمانان و حتی توریست و مسافرکه می خواهد در آن کشور حتی حضور موقت داشته باشد باید آن را بداند آن قانون چه متخذ از احکام دین باشد چه غیر دین فرقی نمی کند.
- عبدی: «دروغگویی، غیبت، ترک واجبات و انجام محرمات دیگر بسیار فراوان است ولی هیچ کدام مشمول این حکم نمیشوند یا در عمل کسی به آنها کاری ندارد و پلیس متعرض مرتکبین این گناهان نمیشود. اتفاقا در عرصه عمومی هم دروغ میگویند و نمونهاش فراوان است»
اگر حقوقی از کسی دراثر این گناهان ضایع شود و یا تشویش اذهان عمومی شود در قوانین دیگر لحاظ شده است.
این قانون شامل نسبت ناروایی که در ابتدای مطلبشان به قانونگذار داده اند؛ آنجا که گفته اند "تعمدا قانون را مبهم و کلی نگاشته تا عندالزوم از انجام آن پرهیز کند" اسمش هرچه باشد این نسبت ناروا گناه است. ولی این قانون برایش مجازاتی در نظر نگرفته است.
- عبدی: «به علاوه بیحجابی در منزل نزد افراد نامحرم نیز میتواند وب اید جرم تلقی شود تا این فلسفه رعایت شود. چرا باید گناه در داخل خانه جرم نباشد و در فضای عمومی باشد؟ آیا رابطه نامشروع هم میتواند مصداق چنین قاعدهای تلقی شود؟»
باید سوال کرد که غرض از بیان این سخن چیست؟
حجاب در حوزه خصوصی امری شخصی محسوب می شود و موضوع قانونگذاری برای حاکمیت نیست. لذا جرم محسوب نمی شود. چنانچه خانمی در منزلش حجاب شرعی مثل پوشیدن پا را در برابر فرد نامحرمی رعایت نکند، گناه کرده اما جرمی مرتکب نشده، لذا ربطی هم به حکومت ندارد.
چنانچه جناب عبدی با مجرم نبودن بدحجاب در منزل، نتیجه جرم نبودن این گناه را در فضای عمومی و رابطه نامشروع نتیجه گیری می کند، باید گفت که این موضوع جزو مبانی و مصادیق احکام فردی و اجتماعی است و اشاره کردیم چه روابطی قابلیت قانون گذاری دارد.
- عبدی: «اگر فلسفه این ماده نظم اجتماعی است که ظاهرا باید چنین باشد، زیرا رفتار حرام محدود به معابر و انظار عموم شده است، در این صورت باید قید حجاب شرعی که امری ثابت است، برداشته شود و مقید به پوششی شود که نظم اجتماعی را نقض و عفت عمومی را جریحهدار میکند. چون پوشش برحسب اینکه در چه وضعی باشیم، آثار متفاوتی بر جامعه دارد. همان طور که نمیتوان با لباس شنا یا ژیمناستیک در خیابان راه رفت در حالی که در استادیوم و استخر این لباس را میپوشند و امری عادی و حتی لازم است»
اولا: اگر هدف از تدوین این قانون نظم اجتماعی هم باشد برپایه فقه اسلامی است وهمانطور که قبلا بیان شد فقه هم تکلیف فردی وهم تکلیف حاکمیتی آن مبنی بر الزام مساله حجاب را روشن کرده است.
به خوبی تبیین شد که حکم خدا به رفراندوم، نظر سنجی و نظریه پردازی گره نمی خورد.
ثانیا: جناب عبدی، بر فرض پذیرش این نظر که عبارت "پوششی که نظم اجتماعی وعفت عمومی جریحه دارد کند" جایگزین شود، بفرمایید با این نظریه ابهام قانون برطرف می شود حجاب شرعی به اذعان خودتان طبق نظر مراجع حدود و قصوری دارد که شما اختلاف فتوی را زیاد تقلی کردید که اشاره کردیم چنین نیست و حتی ملاک نظر رهبری پیش نهاد دادید لذا معترف به ملاک قرار دادن نظر رهبری هستید.
باید سوال کرد: ملاک نظریه شما چیست؟ اگر ملاکتان نظر کارشناسان دینی است، که نظر کارشناسان دین همان نظر الهی است و حجاب به قول شما برای نظم اجتماعی است؛ حدود وقصورش را هم شرع مقدس مشخص کرده و معیار داده.
جناب عبدی، چنانچه ملاک را مردم وعرف مشخص می کنید، باید گفت که عرف ملاکی ندارد. با ملاک شما، هر کس می تواند با هر پوششی درانظار عمومی ظاهر شود و آن را خلاف عفت عمومی و نظم اجتماعی نداند.
همانگونه که خودتان برای بیان میزان بدحجابی درجامعه اشاره کردید اگر نگاهی به عرصه عمومی شود واقعیات عیان نیست؟ به انبوهی از مصادیق جریحه دارد شدن عفت عمومی برخورد نمی کنید؟ آیا برهنگی های افسار گسیخته که صدای گردشگران بی دین را هم در آورده را مصداق نظم اجتماعی می دانید؟
در شبکه های اجتماعی سری بزنید میبینید زنانی تصویر با برهنگی کامل خود را عرضه کرده و برای عمل نامشروع شماره تماس گذاشته و بصورت گسترده تبلیغ میکنند. آیا اینها مصداق جریحه دار کردن عمومی و بیعفتی نیست؟ اگر اینها مصداق پایمال شدن خون شهدایمان بویژه سردار سلیمانی عزیز نیست پس چیست؟
ملاک جریحه دار شدن عفت عمومی را چه می دانید؟ جهاد نکاح داعش؟
- عبدی: «بنابراین پیش از هر چیز باید فلسفه حقوق و قانونگذاری را در ایران مشخص کرد. اغلب تعارضاتی که در حقوق ایران وجود دارد ناشی از وجود دو سرچشمه متعارض یا حداقل ناهمساز در فلسفه حقوق و قانونگذاری است»
مبنای قانون گذاری فلسفه حقوق روشن است. اما این مبانی با نظرات غیرفقهی و غیرحقوقی آقای عبدی سازگار نیست، لذا واقعیت را این نوشتار ثابت می کند قضاوت با اهل عقل و انصاف و هر آزاداندیش نیک سرشت است.