خبرگزاری حوزه، | قلب انسان همواره خاصیت تحول پذیری دارد، حال ممکن است این تغییر و تحول در جهتی صحیح بوده و یا بالعکس متحول شدن قلب در جهتی نامطلوب صورت پذیرد؛ لذا هر تحولی، تحول مثبت تلقی نمی گردد.
یدک کشیدن عنوان مسلمان، یک مسلمان حقیقی نمی سازد؛ بلکه باید دید میزان تغییرپذیری و تحول انسانها در مواجهه ی با حق چگونه است. انسان متناسب با میزان انعطاف پذیریاش در برابر حق، دارای ارزش است، بنابراین فرقی نمی کند که در جمع مسلمانان باشد یا در گروه غیر مسلمانان.
برخی از منافقین با وجودی که در جمع مسلمانان بودند و همچون سایر مسلمانان به انجام امور عبادی اهتمام میورزیدند؛ اما در عین حال زمانی که آیات قرآن بر وجود مقدس پیامبر نازل میشد این افراد شروع به تمسخر و استهزاء آیات الهی مینمودند.
به عنوان مثال خداوند در قرآن میفرماید:
إِنَّ اللَّهَ لَا یَسْتَحْیِی أَنْ یَضْرِبَ مَثَلًا مَا بَعُوضَةً فَمَا فَوْقَهَا ۚ فَأَمَّا الَّذِینَ آمَنُوا فَیَعْلَمُونَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّهِمْ ۖ وَأَمَّا الَّذِینَ کَفَرُوا فَیَقُولُونَ مَاذَا أَرَادَ اللَّهُ بِهَٰذَا مَثَلًا (۱)
خداوند از این که (به موجودات ظاهرا کوچکی مانند) پشه، و حتی کمتر از آن، مثال بزند شرم نمیکند. (در این میان) آنان که ایمان آوردهاند، میدانند که آن، حقیقتی است از طرف پروردگارشان؛ و اما آنها که راه کفر را پیمودهاند، (این موضوع را بهانه کرده) میگویند: «منظور خداوند از این مثل چه بوده است!؟»
در واقع منافقان مثال زدن خداوند را مورد طعنه و تمسخر قرار دادند و از این طریق به استهزاء رسول خدا پرداختند.
اما از آن طرف باز در قرآن میخوانیم که خداوند میفرماید:
وَإِذَا سَمِعُوا مَا أُنْزِلَ إِلَی الرَّسُولِ تَرَیٰ أَعْیُنَهُمْ تَفِیضُ مِنَ الدَّمْعِ مِمَّا عَرَفُوا مِنَ الْحَقِّ ۖ یَقُولُونَ رَبَّنَا آمَنَّا فَاکْتُبْنَا مَعَ الشَّاهِدِینَ(۲)
و هر زمان آیاتی را که بر پیامبر (اسلام) نازل شده بشنوند، چشمهای آنها را میبینی که (از شوق)، اشک میریزد، بخاطر حقیقتی که دریافتهاند؛ آنها میگویند: «پروردگارا! ایمان آوردیم؛ پس ما را با گواهان (و شاهدان حق، در زمره یاران محمد) بنویس!
این آیه بیانگر این است که مسیحیانی که در جمع مسلمانان هم نبودند اما وقتی آیات الهی را شنیدند منقلب شده و اشک از چشمانشان جاری شد و ایمان آوردند.
اما حقیقتا چه چیزی باعث میشود که انسان قلبش در مقابل حق سخت شده و یا دچار انعطاف گردد؟
اجازه دهید تا پاسخ این سوال را نیز از زبان قرآن بگوییم. خداوند در قرآن می فرماید:
وَلَتَجِدَنَّ أَقْرَبَهُمْ مَوَدَّةً لِلَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ قَالُوا إِنَّا نَصَارَیٰ ۚ ذَٰلِکَ بِأَنَّ مِنْهُمْ قِسِّیسِینَ وَرُهْبَانًا وَأَنَّهُمْ لَا یَسْتَکْبِرُونَ(۳)
و نزدیکترین دوستان به مؤمنان را کسانی مییابی که میگویند: «ما نصاری هستیم»؛ این بخاطر آن است که در میان آنها، افرادی عالم و تارک دنیا هستند؛ و آنها (در برابر حق) تکبّر نمیورزند.
در تفسیر این آیه آمده است:
مسیحیان معاصر پیامبر صلّی اللّه علیه و آله امتیازاتی داشتند که در یهود نبود. نخست این که: «در میان آنها جمعی دانشمند بودند که به اندازه دانشمندان دنیاپرست یهود در کتمان حقیقت کوشش نداشتند» (ذلِکَ بِأَنَّ مِنهُم قِسِّیسِینَ).
و نیز در میان آنها جمعی «تارک دنیا بودند» که درست در نقطه مقابل حریصان یهود گام برمی داشتند (وَ رُهباناً). «و بسیاری از آنها در برابر پذیرش حق خاضع بودند، و تکبری از خودشان نمی دادند» (وَ أَنَّهُم لا یستَکبِرُونَ).
در حالی که اکثریت یهود به خاطر این که خود را نژاد برتر می دانستند، از قبول آیین اسلام که از نژاد یهود برنخاسته بود سر باز می زدند. (۴)
طبق این آیه اهل علم بودن، حریص نبودن نسبت به دنیا و نداشتن روحیّهی استکباری سه ویژگی مهمی است که میتواند در تحول قلوب مؤثر باشد.
ما نیز اگر در زندگی خود کمی دقیقتر و عمیقتر نگاه کنیم به خوبی در می یابیم که هرجا در مقابل حق سرتعظیم فرود نیاوردهایم به یک یا برخی از این ویژگی های بد روحی و اخلاقی مبتلا بوده ایم.
زهرا ابراهیمی، عضو گروه نویسندگی صریر وابسته به دفتر تبلیغات اسلامی اصفهان
پی نوشت ها:
۱. سوره بقره، آیه ۲۶
۲. سوره مائده، آیه ۸۳
۳. سوره مائده، آیه ۸۲
۴. تفسیر نمونه ذیل آیه ۸۲ سوره مائده