به گزارش خبرگزاری حوزه، نشر ستارهها وابسته به سپاه امام رضا (ع) در ادامه فعالیتهای خود کتاب «بابارجب» نوشته «نسرین رجبپور» را منتشر کرده است.
این کتاب شرح زندگی «طوبی زرندی» همسر جانباز شهید «رجب محمدزاده» معروف به بابارجب است که در ۳۴ فصل سامان یافته است.
خواستگاری، خانه ما، مادر رجب، خداحافظی، بیخبری، دیدار رجب، دیگر صورتی نمانده، فکر آینده، ازدواج، دیدار پدر، اعزام به آلمان، بازگشت به خانه، زن همسایه، صورت جدید، هوس بیرون رفتن، نفس کشیدن، چه زود پیر شدم، خانه جدید و... از فصلهای «بابا رجب» است.
نویسنده در مقدمه کتاب خود آورده است:
«وقتی اواخر ۱۳۹۶، نگارش زندگینامه شهید رجب محمدزاده یا همان بابارجب به من سپرده شد، هنوز نمیدانستم جانبازی که حدود چهار سال پیش توسط رسانهها به مردم معرفی شد و من هم مثل بسیاری از مردم ایران او را به نام بابارجب میشناختم همان کسی بود که روزهای زیادی از کنارش میگذشتم و هرگز فکر نمیکردم وضعیت صورتش حاصل دفاع از هزاران نفر مثل من باشد.
خانم زرندی در خلال مصاحبه از خاطرات تلخ و ناراحت کنندهای درباره برخورد بعضی مردم ناآگاه صحبت کردند که به دلیل ملاحظات اجتماعی با چاپ آنها موافقت نکردند.»
قسمتی از متن کتاب:
«یاد پسر جوانی افتادم که همان شب از وحید، دستمال زیر چانه رجب را برای تبرک خواسته بود. هنوز هم وقتی یاد آن ماجرا میافتم برایم عجیب است. شاید هنوز نسل جوان را نشناخته بودم. وحید که درخواست پسر را مطرح کرد، نتوانستم خودم را راضی کنم و دستمال را به او بدهم؛ با اینکه دستمال را شستم و اتو زدم. اما اگر اصرارهای وحید نبود، حاضر به چنین کاری نمیشدم.
وحید صبح روز بعد، جلوی حرم امام رضا علیه السلام، دستمال را به پسر جوان داده بود، ولی او از اینکه دستمال را شسته بودیم، ناراحت شد. هنوز صدای پسر جوان وقتی بعد از گرفتن دستمال از وحید، برای رجب پیغام صوتی گذاشته بود، توی گوشم بود: بابارجب، نسل ما نسلی نیست که از صورت شما بترسن. ما دستمال صورتتون رو به عنوان تبرک به صورتمون میکشیم.»
«بابارجب» در ۲۴۰ صفحه مصور به قلم «نسرین رجبپور» به نگارش درآمده و در ۱۰۰۰ نسخه توسط نشر ستارهها منتشر شده است.