شنبه ۱۲ آبان ۱۴۰۳ |۲۹ ربیع‌الثانی ۱۴۴۶ | Nov 2, 2024
حجت الاسلام  سید محمد کاظم طباطبایی

حوزه/ استاد دانشگاه قرآن و حدیث با اشاره به نقایص مسندنویسی اظهار کرد: مسندنویسی در میان حدیث‌نگاران کهن شیعه معمول نبوده است؛ زیرا نیازهای معرفتی شیعیان را تأمین نمی‌کند.

به گزارش خبرگزاری حوزه، حجت‌الاسلام والمسلمین سیدمحمدکاظم طباطبایی، رئیس پژوهشگاه علوم و معارف حدیث، شامگاه یکشنبه، ۲۰ مهرماه، در نشست علمی «مسندنویسی شیعی؛ چیستی و چرایی» از سلسله نشست‌های اولین سوگواره علمی فرهنگی امام رضا(ع) با بیان اینکه مسندنویسی تنوع زیادی دارد، گفت: موضوع‌نگاری شیوه رایج کتب حدیثی شیعه است، البته برخی تک‌نگاری هستند؛ اهل تسنن نیز برخی گونه‌ها مانند مصنف‌نگاری دارند، ولی ما به آنها کمتر توجه کرده‌ایم؛ امالی‌نگاری، جامع‌نگاری، مستخرج‌نگاری و ... هم از جمله روش‌های دیگر حدیث‌نویسی بوده است.

وی افزود: اصطلاح مسند به عنوان کتاب با روایت مسند متفاوت است؛ کتاب مسند مجموعه روایات یک صحابی را از معصوم(ع) نقل کرده است که مسانیدی مانند مسند امام علی(ع) و در اهل تسنن مسند ابوبکر و دیگران وجود دارد؛ مسند ابن حنبل مسندی است که ده‌ها مسند مرتبط با صحابه در آن وجود دارد، اما روایت مسند روایتی است که دارای سند معتبر است و به پیامبر(ص) می‌رسد.

مسندنویسی و جلوگیری از فراموشی روایات
حجت‌الاسلام والمسلمین طباطبایی تصریح کرد: هدف از نگارش مسند جمع‌آوری روایات یک راوی برای جلوگیری از فراموشی بوده است؛ مسندنگاری اهل تسنن مزایا و معایبی دارد؛ فایده آن این است که مجموعه روایات یک راوی کنار هم قرار گرفته و می‌توان دغدغه‌ها و طرز تفکر یک فرد و نیازهای معرفت او و دوره او را به دست آوریم؛ البته معایب فراوانی هم دارد از جمله اینکه در دوره کهن، امکان دستیابی به حدیث مورد نظر در مسند فراهم نبود و فرد باید از اول تا انتهای یک مسند را می‌خواند تا به یک روایت در باب صلاة برسد. مشکل دیگر آن جدایی میان روایات هم‌مضمون بود؛ یعنی اگر ده راوی یک روایت را از پیامبر(ص) نقل می‌کردند در ده جای یک مسند می‌آمد.

عضو هیئت علمی دانشگاه قرآن و حدیث تصریح کرد: تکرار فراوان یک مضمون از دیگر نقایص مسندنویسی است؛ مثلاً مسند حنبل ۳۰ هزار روایت دارد که سه چهارم روایات آن تکراری با تفاوت اندک است و سبب شده تا حجم کتاب بدون وجه زیاد شود؛ لذا مسندنویسی در میان حدیث‌نگاران کهن شیعه معمول نبوده است، ضمن اینکه نمی‌توانسته نیازهای معرفتی شیعیان را تأمین کند. از شش هزار و ۶۰۰ کتاب که تا قرن ششم نوشته شده کمتر از ۲۰ کتاب مسندنویسی تلقی شود که نشان می‌دهد مسندنویسی در بین شیعه مهجور بوده و رواج نداشته است.

چرا شیعیان به مسندنویسی علاقه نداشتند
طباطبایی بیان کرد: در ۵۰ سال اخیر مسندنویسی به عنوان کار پژوهشی قدری رواج یافت؛ به ویژه مرحوم عطاردی مسانید ائمه(ع) را در هفتاد جلد تألیف کردند. البته مسند را نمی‌توان جایگزین کتب موضوع‌نویسی کرد. آیت‌الله بروجردی در باب تجرید اساتید کتب اربعه را مطرح کردند که اگر بتوانیم روایات هر راوی را دسته‌بندی کنیم به تخصص آنها هم پی خواهیم برد؛ البته در دوره اخیر با توجه به نیازهای پژوهشی مسندنویسی قدری رایج‌تر شده است. خود اهل تسنن هم به تعریف خود از مسند پایبند نیستند از جمله احادیث زیادی از مسند ابن حنبل، مرفوع نیست و موقوف است و اقوال صحابه نقل شده است.

وی در پاسخ به این سؤال که مسند به روایات رسیده از پیامبر(ص) اطلاق می‌شود و نه دیگران ولی ما از مسانیدی مانند مسند ائمه(ع) نام می‌بریم، اظهار کرد: شخص پیامبر(ص) فارغ از عصمت‌، در اینجا موضوعیت ندارند، بلکه پیامبر اکرم(ص) به عنوان معصوم و کسی که سنت را بیان کرده و سخنش حجت است، برای ما اهمیت دارد؛ در نزد اهل تسنن تنها پیامبر حجةالله علی الخلق هستند، ولی در شیعه ما ائمه(ع) را هم حجةالله علی الخلق می‌دانیم؛ لذا نسبت دادن مسانید به آنان هم ایرادی نخواهد داشت.

استاد دانشگاه قرآن و حدیث با بیان اینکه مسند در اهل تسنن روایات رسیده به پیامبر(ص) است، ولی ما روایات صادره از پیامبر(ص) و ائمه(ع) را مسند می‌دانیم، اضافه کرد: مسند در میان قدما دقیقاً به معنای امروزی خود به کار نمی‌رود؛ مثلا ابن حنبل مقداری تخطی کرده و افزون بر روایات پیامبر(ص)، روایاتی از دیگران هم دارد؛ در مسند امام رضا(ع) هم چون نسخه اصلی به دست ما نرسیده نمی‌دانیم که منطبق بر معیار مسندنویسی اهل تسنن است یا خیر و قاطعانه نمی‌توانیم در این زمینه موضع بگیریم.

وی با بیان اینکه صدوق از نوابغ جهان اسلام است، افزود: او بیشتر نگارشات خود را مدیون مرحوم برقی است زیرا برقی مبدع نگارشات متعدد بوده و صدوق اصل ایده را از وی گرفته و خودش ابداعاتی به کار برده است؛ صدوق ۳۰۰ کتاب حدیثی نوشته و اصل و معیار را حدیث قرار می‌داده است. وی تنوع نگارشی مانند تک‌نگاری، جامع حدیثی، کتاب در مورد امامت و ... داشته است.

تمرکز بر مباحثات و مناظرات امام رضا(ع) در عیون
وی با بیان اینکه در عیون به جای تمرکز بر یک موضوع خاص بر امام خاص تمرکز کرده، لذا روایات از امام رضا(ع) و یا درباره امام(ع) را جمع‌آوری کرده است، افزود: عیون محصول ارادت خاص صدوق به امام رضا(ع) است؛ البته روایات فقهی، اخلاقی و تفسیری بماهو تفسیر در عیون کم است؛ صدوق این کتاب را با هدف نگارش زندگی امام(ع) و مباحث مرتبط با امامت، توحید، مباحثات و مناظرات امام تألیف کرده است و شاید گسترده‌ترین کتابی که به مناظرات امام(ع) پرداخته همین عیون است و وی تا ابد بر گردن شیعه حق دارد؛ زیرا اگر جمع‌آوری نکرده بود، بخش زیادی از آنها از دست رفته بود.

حجت‌الاسلام والمسلمین طباطبایی تصریح کرد: عیون گونه‌ای از مسندنویسی ابداعی شیعی است که بخشی از روایات امام رضا(ع) را در موضوعات خاص بیان کرده است؛ همچنین از ورود و خروج شیخ معلوم می‌شود صرفاً ناظر به روایات هم نبوده و زندگی‌نامه هم در آن وجود دارد؛ دغدغه صدوق مناظرات و مباحثات امام بوده که در آن زمان واقعاً رونق داشته و زمینه لازم را برای انتقال فرهنگ شیعه فراهم کرده است.

وی افزود: چون مباحث فقهی درون مذهبی بوده و یا مباحث اخلاقی عمدتاً انسانی و فراتر از حتی دین است صدوق به آنها نپرداخته و تمرکز وی بر بحث امامت با توجه به اقتضائات آن دوره است، عیون نوعی مسندنویسی خاص شیعی است که بنا بر جامعیت نداشته است؛ لذا از ابداعات وی محسوب می‌شود.

کاستی مجموعه‌های روایی در احادیث غیرفقهی است
حجت‌الاسلام والمسلمین طباطبایی با بیان اینکه روایات فقهی از دوره ائمه(ع) متولیان قوی و مقتدری داشته و به خوبی آنها را تألیف کرده‌اند و بهترین کتب حدیثی ما کتب فقهی هستند، اظهار کرد: کاستی‌هایی که در مجموعه‌های روایی ما به چشم می‌خورد در مباحث غیرفقهی است؛ بنابراین مؤسسه دارالحدیث در میزان‌الحکمه و دانشنامه قرآن و حدیث بنا را بر این گذاشت که روایات فقهی مورد توجه نباشد مگر آنکه یک مبحث حکمی و معرفتی در آنها وجود داشته باشد. در حکم‌نامه رضوی هم این مسئله رعایت شده است. همچنین در حکمت‌نامه امیرالمؤمنین(ع) روایات قضاوت حضرت نمی‌آید، مگر مطالب اجتماعی فرافقهی مانند نحوه برخورد قاضی و رعایت اصول اخلاقی مرتبط با قضاوت باشد.

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha