به گزارش خبرگزاری حوزه، محمدرضا کائینی روزنامهنگار حوزه تاریخ به مناسبت سالگرد مرحوم آیتالله مهدویکنی با انتشار تصویری از آن مرحوم، نوشته است:
این قلم بر آن است تا هم اینک به شما آدرس عالمی را بدهد که عملا نشان داد هم میتوان سنتی و پایبند به مبانی بود، هم سیاسی و مبارز. هم حامی نظام اسلامی بود و هم مستقل و حتی برخوردار از دیدگاههایی کاملا متفاوت با گفتمان رسمی.
نگارنده نمیخواهد بر تمامی آنچه از زنده یاد آیتالله محمدرضا مهدوی کنی نقل میکند صحه بگذارد، اما قطعا میتواند آن را نمادی از حریّت یک عالم شیعی بداند. از پیش از انقلابش در میگذرم و به چند نمونه از واکنشهایش به وقایع پس از انقلاب اشاره میکنم:
در دورهای که رئیس کمیتههای انقلاب بود، به برخی فعالان این نهاد از جمله عزت شاهی گفته بود: درست است که مجاهدین انگیزه رو در رویی با نظام را دارند، اما شما نیز با تندرویهای خود، آنها را به تقابل کشاندهاید!/علاوه بر تاملاتش در اصل رویداد تسخیر سفارت آمریکا، با گروگانگیری چهارصد و چهل و چهار روزه علنا مخالفت کرد و بیش از آن با قرارداد الجزایر با امضای بهزاد نبوی/به رغم سابقه دوستی با آیت الله منتظری، نه او را برای رهبری نظام صالح میدید و نه نزدیکیاش با باند مهدی هاشمی و خط سه اصفهان را برمیتافت/به رغم تصور جامعه از نزدیکی مواضع او به آیتالله آذری قمی و روزنامه رسالت، با مشاهده برخی تندرویهای وی در دهه شصت گفته بود: ایشان آینده خوبی پیدا نخواهد کرد!/در فاصله دور اول و دوم انتخابات سومین دوره از مجلس، نزد امام خمینی رفت و گلایه کرد: جامعه، ما را مصداق اسلام آمریکاییِ مورد تاکید شما میبیند، در حالی که ما اسلام را از شما آموختهایم! امام این انتساب را انکار کرد، اما مهدوی پاسخ داد: معنای سخن افراد آن است که مردم میفهمند نه آنکه گوینده قصد میکند!/پیشنهاد میکرد: به جای ولایت مطلقه، ولایت عامه را به کار ببرید تا از وبال تفاسیر غلط در این باره برهید/به هنگامی که تریبونهای نظام، جمهوری اسلامی را به مردمسالاری دینی ترجمه میکردند، گفت: من دین سالاری مردمی را توصیه میکنم، چون در این صورت دیگر برخی جریانات نمیتوانند از امکان مردمسالاری غیر دینی نیز سخن بگویند و سرانجام در دوران ریاست بر مجلس خبرگان، به جای نظارت بر رهبری از صیانت از این جایگاه گفت که در ذات خود بر نظارت هم دلالت دارد، اما بدان منحصر نیست و... .
آنچه در فوق بدان اشارت رفت، نمایانگر آن است که نه تنها انقلابیگری به هویت کلیشهای و قالبی نیست، بل مستلزم نوعی اندیشهورزی و اجتهاد مداوم و آزاد است. خدایش در جوار رحمت خویش جای دهد.