به گزارش خبرگزاری «حوزه» از کهگیلویه و بویراحمد، طلبه شهید جاویدالاثر سیدخدایار دالهن ۹ اردیبهشت ۱۳۴۷ هجری شمسی، در روستای چغل از توابع شهرستان کهگیلویه دیده به جهان گشود و در خانوادهای رشد کرد که در عبادت و تقوا و پرهیزگاری زبانزد خاص و عام بود. در همان دوران کودکی از دست داد و از نعمت مهر پدری محروم گشت.
یکی از دوستان شهید می گوید: اولین معلم برای تعلیم و تربیت به عنوان سپاه دانش در سال ۱۳۵۳ هجری شمسی به روستا آمد. ما گروهی از بچه های روستا که شهید خدایار هم یکی از آنها بود برای دانش اندوزی روانه مدرسه شدیم. اولین روز مدرسه را خوب به یاد دارم که در زیر درخت کُناری حوالی روستا در فضای باز، اولین روزهای مهرماه را آغاز کردیم .
شهید دالهن دوران ابتدایی را تا کلاس چهارم در روستا گذراند و در کنار تحصیل برای امرار معاش و خرج زندگیش از کار و تلاش غافل نبود و همراه عمویش که سرپرستی او را بر عهده داشت به کار و تلاش می پرداخت و چون پایه پنجم در روستایمان وجود نداشت ،برای ادامه تحصیل به روستای همجوار «کوشک» آمد و این پایه را هم پشت سرگذاشت . دوران راهنمایی را باز در یکی از روستاهای همجوار «راک» آغاز نمود. سال اول راهنمایی و چندماهی از دوره دوم راهنمایی را در روستای راک گذراند.
او به سبب علاقه خود و خانواده به ائمه اطهار(ع) و عطش سرشار از معنویت و بهرهمندی از مکتب معارف ائمه اطهار(ع)، وارد حوزه علمیه مرتضوی بهبهان شد و با ورود به این حوزه، تحولات فکری و روحی در زندگیاش بیشتر شد.
شهید خدایار در راه تهذیب و تزکیه و صعود به سوی قله رفیع الهی به حوزه علمیه اکتفا ننمود و با توجه به جنگ تحمیلی رژیم بعث عراق علیه کشورمان تقاضای اعزام به جبهه کرد. دوران مقدمات آموزش نظامی را در پادگان شهید بخردیان بهبهان گذراند و با عده ای از دوستانش راهی جبهه ها شد و قبل از عملیات خیبر برای زیارت حضرت معصومه (س) و دیدار با یکی از دوستانش راهی قم می شود. بعد از پایان عملیات خیبر، خبر شهادت او به خانواده و دوستان رسید ولی پیکر مطهرش هیچ گاه پیدا نشد و جاویدالاثر ماند.
خدایار ۸ اسفند۱۳۶۲ در عملیات خیبر در منطقه طلائیه آسمانی شد.
نکته از زندگی شهید
در ماه مبارک رمضان، اهالی روستا با نوای دلنشین او روزه خود را افطار می کردند، به همین خاطر مورد احترام مردم منطقه بودند.
خاطراتی از همرزمان شهید
سید اصغر موسوی همرزم شهید دالهن می گوید: سال ۱۳۶۲ در منطقه جنگی آبادان، در تیررس دشمن و خمپاره و توپخانه و بمباران هوایی، در لشکر ولیعصر(عج) خوزستان تیپ امام حسن مجتبی(ع) که در منطقه مارد آبادان لشکرها و تیپ ها و گردان ها خود را برای عملیات خیبر آماده کرده بودند، با شهید سید خدایار دالهن هم صحبت شدم. نماز شبش ترک نمی شد و هنگامی که برای نماز عاشقانه قامت می بست، آنچنان در نماز غرق می شد که در دل می گفتیم شهادت برازنده او است.
گفتم: سید خدایار، اگر می شود در این عملیات شرکت نکنید. گفت: من خود را برای این عملیات آماده کرده ام و از این تصمیم بر نمی گردم. در عملیات شرکت کرد و به آرزوی دیرینه اش که شهادت بود، رسید.
سید خلیل توحیدی هم می گوید: سال ۱۳۶۲ در حوزه علمیه مرتضویه بهبهان، هم اتاق بودیم. بسیار اهل تواضع و تضرع و پرهیزگاری بود. به نماز اهمیت می داد و نماز شب می خواند. یک ساعت قبل از اذان صبح بیدار بود و در کتابخانه، نماز شب را می خواند. به او می گفتم: نمازت را در اتاق بخوان. می گفت: می ترسم شما را بیدار کنم. اسامی مومنان را که در قنوت نماز شب می خواند در پهنای دستش از آرنج تا مچ دست می نوشت و می گفت باید از یاد نروند رو به روی چشمم باشند تا مبادا فراموش شوند.
قطره ای از خصوصیات شهید
علاقه ای بسیار به امام خمینی( ره) داشت و ایشان را نائب برحق امام زمان(عج) میدانست. به اهل بیت علیهم السلام بالاخص مادر سادات حضرت فاطمه زهرا (س) عشق و علاقه خاصی داشت.
با قرآن مأنوس بود و سوز و گداز او در شب، هنگام نیایش همه را شیفته می کرد و مصلحت اسلام را به هر چیز دیگری ترجیح میداد.
بخشی از وصیت نامه شهید
من به این علت به جبهه آمدم که در عالم خواب و رویا، امام خمینی و دکتر بهشتی را نزد امام زمان (عج) دیدم. از همان زمان فهمیدم که این انقلاب بر حق است و ادامه دهنده راه اولیاء خداست.
روحش شاد و راهش پر رهرو باد.