به گزارش خبرنگار خبرگزاری حوزه، حجت الاسلام ایمان شکیبایی در نشست علمی پژوهشی مبلّغان گروه فرهنگی تبلیغی نسیم کرامت قم که بطور مجازی برگزار شد، در تعریف انگیزه سازی گفت: به آن دسته از روش ها در کلاسداری یا سخنرانی که باعث همراهی و جذب مخاطب به استاد یا سخنران از ابتدا و در طول سخنرانی می شود، انگیزه سازی می گویند.
وی در ادامه اشاره نمود که ایجاد انگیزه موجب حضور و مشارکت در بحث و استماع دقیق و نیز بالابردن آستانه تحمل و همچنین پیگیر شدن مخاطب در کلاس یا جلسه سخنرانی می شود.
استاد علوم حدیث حوزه، گفت :معتقدیم که کتاب قرآن کریم و نهج البلاغه الگوهای مکتوب آموزشی ما در جامعه امروز هستند که علاوه بر ارائه محتواهای غنی آموزشی، روش های آموزش برتر را هم به تصویر کشیده اند.
حجت الاسلام شکیبایی در ادامه ده مورد از شیوه های ایجاد انگیزه را با محوریت الگوگیری از کتاب نهجالبلاغه مورد بررسی قرار داد که بطور خلاصه آن شیوه ها در ذیل مورد اشاره قرار می گیرند :
١.بیان أفضل تفضیل
نمونه : حکمت /٢۴٩
افضل الاعمال ما اکرهتَ نفسک علیه.
برترین اعمال آن است که خود را (به زحمت) بر آن وادار کنی.
٢.استفاده از تبشیر و انذار (وعده و وعید)
نمونه : خطبه /١۵٨
احذروا یوماً تفحصُ فیه الاعمال و یکثر فیه الزلزال و تشیب فیه الاطفال.
بندگان خدا! از روزی بترسید که اعمال و رفتار انسان وارسی می شود، روزی که پر از تشویش و اضطراب است و کودکان در آن روز پیر می گردند.
٣.بیان سنّت ها و قواعد الهی
نمونه : حکمت /١١۶
سنّت امهال : کم من مستدرج بالاحسان الیه و مغرور بالستر علیه و مفتون بحسن القول فیه و ما ابتلی الله سبحانه احدا بمثل الاملاء له.
بسا کسی که با احسان و نعمت خداوندی کم کم به عذاب او نزدیک شود. با پوشیده داشتن گناهش فریب می خورد و از این که، مردم او را به نیکی یاد می کنند، فریفته گردد. خداوند، هیچکس را به چیزی چون مهلت دادن به او، نیازموده است.
۴.استفاده از واژه ها و کلمات تاثیرگذار
نمونه : حکمت /٢٧۶
اللهم إنی اعوذبک من أن تحسن فی لامعه العیون علانیتی و تقبح فیما ابطن لک سریرتی محافظا علی رثاء الناس من نفسی...
بار پروردگارا! به تو پناه می برم از اینکه ظاهرم را در چشمها نیکو جلوه دهی وباطنم را در پیشگاهت زشت سازی؛ (به تو پناه می برم از این که) بخواهم به وسیله اعمالی که تو از آن خوب آگاهی، خوش بینی و احترام مردم را برای خویش حفظ کنم.
۵.تعریف و تمجید
نمونه : خطبه /١١٧
أَنْتُمُ الْأَنْصارُ عَلَی الْحَقِّ، وَ الْإِخوانُ فِی الدِّینِ، وَ الْجُنَنُ یَوْمَ الْبَأْسِ، وَ الْبِطانَةُ دُونَ النّاسِ، بِکُمْ أَضْرِبُ الْمُدْبِرَ، وَ أَرْجُو طاعَةَ الْمُقْبِلِ، فَأَعِینُونِی بِمُناصَحَةٍ خَلِیَّةٍ مِنَ الْغِشِّ، سَلِیمَةٍ مِنَ الرَّیْبِ...
ستودن یاران نیکوکار
شما یاران حق و برادران دینی من می باشید، در روز جنگ چون سپر محافظ دورکننده ضربتها، و در خلوتها محرم اسرار منید، با کمک شما پشت کنندگان به حق را می کوبم و به راه می آورم، و فرمانبرداری استقبال کنندگان را امیدوارم، پس مرا، با خیرخواهی خالصانه، و سالم از هر گونه شک و تردید، یاری کنید.
۶.روش توصیفی
نمونه : حکمت/٣٣٣
فِی صِفَةِ الْمُؤْمِنِ الْمُؤْمِنُ بِشْرُهُ فِی وَجْهِهِ وَ حُزْنُهُ فِی قَلْبِهِ أَوْسَعُ شَیْءٍ صَدْراً وَ أَذَلُّ شَیْءٍ نَفْساً یَکْرَهُ الرِّفْعَةَ وَ یَشْنَأُ السُّمْعَةَ طَوِیلٌ غَمُّهُ بَعِیدٌ هَمُّهُ کَثِیرٌ صَمْتُهُ مَشْغُولٌ وَقْتُهُ شَکُورٌ صَبُورٌ مَغْمُورٌ بِفِکْرَتِهِ ضَنِینٌ بِخَلَّتِهِ سَهْلُ الْخَلِیقَةِ لَیِّنُ الْعَرِیکَةِ نَفْسُهُ أَصْلَبُ مِنَ الصَّلْدِ وَ هُوَ أَذَلُّ مِنَ الْعَبْدِ.
شادی مؤمن در چهره او، و اندوه وی در دلش پنهان است، سینه اش از هر چیزی فراخ تر، و نفس او از هر چیزی خوارتر است. برتری جویی را زشت، و ریاکاری را دشمن می شمارد، اندوه او طولانی، و همّت او بلند است، سکوتش فراوان، و وقت او با کار گرفته است، شکرگزار و شکیبا و ژرف اندیش است. از کسی درخواست ندارد و نرم خو و فروتن است، نفس او از سنگ خارا سخت تر امّا در دینداری از بنده خوارتر است.
٧.تقسیم بندی های عددی
نمونه : حکمت/٣١
سُئِلَ امیر المؤمنین عَنِ الْإِیمَانِ فَقَالَ امیر المؤمنین:
الْإِیمَانُ عَلَی أَرْبَعِ دَعَائِمَ عَلَی الصَّبْرِ وَ الْیَقِینِ وَ الْعَدْلِ وَ الْجِهَادِ وَ الصَّبْرُ مِنْهَا عَلَی أَرْبَعِ شُعَبٍ عَلَی الشَّوْقِ وَ الشَّفَقِ وَ الزُّهْدِ وَ التَّرَقُّبِ فَمَنِ اشْتَاقَ إِلَی الْجَنَّةِ سَلَا عَنِ الشَّهَوَاتِ وَ مَنْ أَشْفَقَ مِنَ النَّارِ اجْتَنَبَ الْمُحَرَّمَاتِ وَ مَنْ زَهِدَ فِی الدُّنْیَا اسْتَهَانَ بِالْمُصِیبَاتِ وَ مَنِ ارْتَقَبَ الْمَوْتَ سَارَعَ إِلَی الْخَیْرَاتِ...
٨. طرح پرسش و مسأله و معمّا
نمونه : خطبه/١١٢
هَلْ تُحِسُّ [یُحَسُ] بِهِ إِذَا دَخَلَ مَنْزِلًا، أَمْ هَلْ تَرَاهُ إِذَا تَوَفَّی أَحَداً؟ بَلْ کَیْفَ یَتَوَفَّی الْجَنِینَ فِی بَطْنِ أُمِّهِ؟ أَ یَلِجُ عَلَیْهِ مِنْ بَعْضِ جَوَارِحِهَا، أَمْ الرُّوحُ أَجَابَتْهُ بِإِذْنِ رَبِّهَا، أَمْ هُوَ سَاکِنٌ مَعَهُ فِی أَحْشَائِهَا؟ کَیْفَ یَصِفُ إِلَهَهُ مَنْ یَعْجَزُ عَنْ صِفَةِ مَخْلُوقٍ مِثْلِهِ؟
آیا وقتی که (ملک الموت) به خانه ای داخل می شود، از او آگاه می شوی؟ یا هنگامی که جان یکی را می ستاند او را می بینی؟ چگونه جنین را در رحم مادر می میراند؟ ملک الموت از کدام عضو مادر به درون می رود؟ آیا روح به فرمان پروردگارش به او پاسخ می دهد یا با کودک در درون شکم مادر جای گرفته؟ کسی که از وصف مخلوقی چون خود عاجز است خدای خود را چگونه وصف تواند کرد؟
٩.بیان داستان
نمونه : خطبه /٢٩
ضحّاک بن قیس از یاران نزدیک معاویه، و از شکمبارگان خون آشام درباری بود، پس از ماجرای حَکَمَین و نابودی خوارج، معاویه اطلاع یافت که امیرمؤمنان علی (علیه السلام) سپاه خود را برای جنگ با او آماده می سازد، به وحشت افتاد و مردم دمشق و اطراف را دعوت کرد که همه در بیرون از شهر دمشق، اجتماع کنند و برای جنگ با سپاه علی حرکت نمایند.
یک سپاه صد و چهار هزار نفری تشکیل شد، معاویه «ضحّاک بن قیس» را فرمانده لشکر کرد و همه گونه اختیارات را به او سپرد، و او را به حمله و قتل و غارت دستور داد.
ضحّاک با سپاه خود به سوی کوفه روانه شد، در مسیر راه به قتل و غارت پرداخت، تا وقتی که به «ثعلبیّه» رسید، به کاروانی که به سوی مکّه برای انجام مراسم حج می رفتند حمله کرد، و وسائل و زاد و توشه آنها را گرفت و «عمرو بن عمیس» برادرزاده عبدالله بن مسعود، صحابی پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم ) را با جمعی از همسفرانش کشت.
این خبر به حضرت علی (علیه السلام) رسید، آن حضرت مردم عراق را اکیداً دعوت کرد که حرکت کنند و از هجوم و غارت ضحّاک جلوگیری نمایند.
حضرت علی (علیه السلام) دید، مردم سستی می کنند، شخصاً از کوفه خارج شد و خود را به سرزمین «غرَبَّین» رساند و حجر بن عدی (یار مخلص و دلاورش) را طلبید و او را همراه چهار هزار نفر به سوی جبهه فرستاد.
حجر بن عدی همراه سپاه حرکت کردند و در سرزمین «تدمر» با لشکر ضحّاک برخورد نمودند، و جنگ درگرفت، و نوزده نفر از سپاه ضحّاک به هلاکت رسیدند و دو نفر از سپاه حجر به شهادت نائل شدند، شب فرا رسید، و ضحّاک از تاریکی شب استفاده کرده و از منطقه گریخت، وقتی صبح شد، حجر بن عدی اثری از او ندید.
در آن هنگام که خبر غارت و چپاول سربازان ضحّاک به خصوص خبر حمله کاروان زائران بیت الله الحرام به امیرمؤمنان علی (علیه السلام) رسید، آن حضرت برای آماده کردن سپاه خود برای جلوگیری از ادامه کار اشرار، خطبه ای خواند که در نهج البلاغه (خطبه ٢٩) آمده است.
در این خطبه آن حضرت افراد سست عنصر را سخت توبیخ کرده و بر سر آنها فریاد کشید که: «هان ای مردمی که پیکرهایتان کنار هم است، ولی دلهایتان از هم جدا است، در سخن گفتن، آن چنان داغ هستید که سنگ ها را می شکند ولی در عمل سست می باشید... بدانید که افراد ضعیف و ناتوان هرگز نمی توانند از ظلم و ستم جلوگیری کنند، مرد عمل باشید نه مرد حرف... .
کار شما به جایی رسیده که پیروزی شما، بی نتیجه است و همچون کسانی هستید که تیرهایشان بی پیکان است... .
«و الله لا اصدّق قولکم ولا اطمع فی نصرکم؛ سوگند به خدا، گفتارتان را تصدیق نمی کنم و امیدی به پیروزی شما ندارم».
شما چه دردی دارید؟ و درمان شما چیست؟ و بیماری شما کدام است؟ آنها (دشمنان شما) افرادی مثل شما می باشند، چرا آنها پایدارند ولی شما ضعیف! چرا باید چنین باشد؟!... .
همان گونه که بیان شد، سرانجام علی (علیه السلام) جبهه را فراموش نکرد، و خود حرکت نمود و حجر بن عدی را با چهار هزار نفر به سوی ضحاک فرستاد، و حجر قهرمان به سوی جبهه رفت و با کمال پیروزی، بازگشت.
١٠.کلّی گویی
نمونه : خطبه همام /١٩٣
یا همّام اتّق اللّه و احسِن فانَّ اللّه مع الَّذین اتَّقوا و الّذینَ هم مُحسِنون... فلم یَقنع همّام بهذاالکلام...
وقتی همّام از حضرت ویژگی های متّقین را سوال کرد، امام بطور کلّی به او پاسخ دادند که خودِ همین کلّی گویی اشتیاق همّام را به پاسخ تفصیلی بیشتر کرد و حضرت به طور تفصیلی به ١١٠ مورد از صفات متّقین اشاره فرمودند.
این استاد حوزه یادآوری کرد : ایجاد انگیزه در مخاطب از مهمترین شاخصه های کلاسداری و سخنرانی است ولی از آن مهمتر نحوه ایجاد انگیزه مطلوب است که می توان شیوه های مطلوبی را از قرآن کریم و نهج البلاغه به دست آورد و مورد استفاده قرار داد.