جمعه ۲ آذر ۱۴۰۳ |۲۰ جمادی‌الاول ۱۴۴۶ | Nov 22, 2024
کد خبر: 931310
۱۶ آذر ۱۳۹۹ - ۰۹:۴۲
سردار سلیمانی

حوزه/ جریان های فکری که مدت مدیدی در نقش حکمران سیاسی به ایفای نقش پرداخته اند؛ به جاست به جای فرو رفتن در لاک…اپوزیسیونی و ایفای نقش روشنفکری، اکنون کمی خلوت کنند و در این خلوت به مطالعه رفتار خویشتن در کسوت کارگزاری انقلاب بپردازند. الگوهایی مثل شهیدان رجایی، باکری، سلیمانی، فخری زاده و... ملاک مطمئنی در سنجش میزان أهلیت آنها در زمان کارگزاری است.

 به گزارش خبرنگار خبرگزاری «حوزه» از ارومیه،  حجت الاسلام سید محمد سعید آزادموسوی، معاون فرهنگی دفتر نهاد نمایندگی رهبری در دانشگاه ارومیه در یادداشتی آورده است: در شرایط کنونی کشور، جریان های مختلف فکری، روش های متفاوتی جهت برون رفت از مشکلات ارائه می دهند.

در این میان برخی با شعار تنش زدایی، راهکار حل مشکلات را خروج ایران از مسیر تنش با آمریکا عنوان می کنند و این گروه برای اثبات پذیری سخن خود برخی نمونه های خارجی مثل آلمان، ژاپن، یتنام، و... را به عنوان مثال های موفقی از رفع تنش معرفی می کنند.

اصلی ترین ریشه تنش ایران و آمریکا از نظر آن ها، مواضع ایران علیه اسرائیل است که به زعم شان رابطه عاشقانه واری بین آمریکا با اسرائیل در جریان است رابطه ای خارج از تعهدات دیپلماتیک عرفی و ناشی از یک شیفتگی بین دولت های آمریکا و اسرائیل.

اما باید دانست؛ در سیاست خارجی هیچ دولت هوشمندی، هیچ امری از دایره تدبیر خارج نیست! رابطه عشق وار و شیفته گونه دولت های آمریکا و اسرائیل ریشه در وحدت ایدوئولژیکی صهیونیسمی واحد آن ها دارد و شاهد آن اعلام وفاداری تمام روئسای جمهور آمریکا به تفکر صهیونیسمی است. تفکری که به دنبال ایجاد حاکمیت این جریان از مسیر لیبرال دموکراسی است.

از این رو شاهد هستیم همواره امکانات آمریکا در راستای منافع صهیونیسم به کار گرفته می شود و حتی اگر لازمه آن قربانی شدن منافع ملی آمریکا در راستای تحقق منافع صهیونیسم جهانی باشد، نمونه ای از این به کارگیری و فدا شدن، هزینه هشت تریلیون دلاری آمریکا در کشورهای همسایه با اسرائیل برای ایجاد خاورمیانه مورد پسند صهیونیسم است.

جریان صهیونیسم همواره با هر جریانی که تفاوت ماهوی یا عملی با این حاکمیت دارد، رابطه ای پدرکشتگی دارد و تمام تلاش خود را برای ایجاد فشار حداکثری تا مرحله شنیدن خرد شدگی استخوان های جریان های رقیب به کار می گیرد و تاریخ نیز گواه این موضوع است تلاش برای فروپاشی عثمانی مسلمان، شکست آلمان و ژاپنِ نژاد گرا، و تجزیه شوروی کمونیست از نمونه های آن است. کشورهایی که بعد شکست، هویت و استقلال  فکری و فرهنگی خود را کنار نهادند و پذیرای اندیشه لیبرال دموکراسی شدند و در دهکده جهانی صهیونیسم به عنوان مستعمره فکری ادامه حیات یافته و از امکانات آنها در راستای تقویت نظم نوین جهانی ادعایی شان بهره گیری شد.

با نابودی این قدرت های تمدنی، جریان صهیونیسم جهانی، خود را قدرت بلامنازع جهت اعمال سیطره جهانی می دید ولی با شکل گیری انقلاب اسلامی ایران، این اعمال سیطره با مخاطراتی مواجه شد. این انقلاب با هدف ایجاد تمدن اسلامی جهت مقدمه سازی ظهور آخرین منجی الهی به پیروزی رسید.

انقلابی که جریان صهیونیسم جهانی آن را بزرگترین تهدید جهت نابودی فرهنگی و ایدئولوژی خود دانست لذا از قبل پیروزی انقلاب، تلاش خود را برای شکست آن بکار گرفت و در واقع اولین تهاجم را او آغاز کرد و در ادامه نیز تهاجم های خود را در روش های مختلف شدت بخشید.

در مقابل، انقلاب اسلامی ایران مسیر صدور فرهنگی انقلاب را در پیش گرفت و لزوم استقلال فرهنگی و اجتماعی و.... خویش و سایر ملت ها را سرداد، اما باید دانست پیروزی در این مواجهه، نیازمند کارگزارانی خردمند، شجاع، پرکار و خلاقی است که از سویی زمینه رفاه و پیشرفت و آبادانی کشور را فراهم کنند و از سویی دیگر به معنای واقعی کلمه استقلال ملی را در تمام زمینه های سیاسی، اجتماعی،علمی و فرهنگی به بار بیاورند و همین ها باید از سویی دیگر زمینه خودباوری ملی و دینی را فراهم سازند و به عبارت دیگر رسالت ماهوی کارگزاران انقلاب اسلامی پایبندی به اندیشه تمدن سازی اسلامی و ایجاد رفاه و استقلال کشور و تعمیق خودباوری است تا از پس این تمدن سازی، امکان ارائه الگوی کار آمد جهت تشکیل حکومت جهانی اسلام و زمینه سازی برای ظهور حضرت حجت (عج) فراهم گردد.

سرّ جمله نورانی حضرت امام راحل که فرمود: «نگذارید این انقلاب به دست نا اهلان بیفتد» همین است؛ نا اهل گاه معتقد به تمدن سازی نیست بلکه معتقد در هضم شدگی در نظم جهانی است!

 نا اهل، گاه غیر متخصص در کارگزاری است و گاه غیر متعهدِ  کم فروش است، نمونه یاران دارای أهلیت را در امثال شهیدان رجایی ها، باکری ها، سلیمانی ها و فخری زاده ها می توان جست که هم تولید استقلال کردند هم زمینه ساز رفاه و آسایش و خودباوری مردمانشان بودند و سایر مدعیان کارگزاری در انقلاب اسلامی مادامی که انقلابی عمل کردند ایران را در مسیر استقلال و پیشرفت غرور مندانه، پیش راندند، اما وقتی کوتاهی کردند ایران را با ضعف و آسیب مواجه نمودند.

جریان های فکری که مدت مدیدی در نقش حکمران سیاسی به ایفای نقش پرداخته اند؛ به جاست به جای فرو رفتن در لاک…اپوزیسیونی و ایفای نقش روشنفکری، اکنون کمی خلوت کنند و در این خلوت به مطالعه رفتار خویشتن در کسوت کارگزاری انقلاب بپردازند. الگوهایی مثل شهیدان رجایی، باکری، سلیمانی، فخری زاده و... ملاک مطمئنی در سنجش میزان أهلیت آنها در زمان کارگزاری است.

برای مردم ایران اسلامی نیز این شهدای گرانقدر شاخص خوبی برای یافتن ریشه های نواقص و مشکلات پیش آمده هستند  شاخصی که مطالعه هر چه بیشتر عمر کارگزاری آنها مؤید این فرمایش مقام معظم رهبری خواهد بود که فرمودند: «هر جا انقلابی عمل کردیم پیش رفتیم و هر جا از انقلابی‌گری و حرکت جهادی غفلت کردیم عقب ماندیم» و نیکوست دعای عملی ما مردم، این باشد اللهم ارزقنا شهید رجایی ها، باکری ها، سلیمانی ها، فخری زاده ها.


انتهای پیام

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha