به گزارش خبرگزاری حوزه، حجت الاسلام والمسلمین قاسم ترخان در نشست علمی مجازی «نقش پژوهش در علوم انسانی عطف به کارنامه چهل ساله انقلاب اسلامی» از سلسله نشست های همایش مجازی «علوم انسانی- اسلامی، پژوهش و فناوری» که عصر امروز(یکشنبه ۲۳ آذر) از سوی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی برگزار شد، اظهار داشت: ما سخن امروز را باید در دو محور پیگیری کنیم، محور اول بحث علوم انسانی فارغ از این که بخواهد اسلامی باشد یا نباشد و پس از آن علوم انسانی اسلامی چون خیلی از منتقدانی که آثاری از آنها تولید شده به وضعیت علوم انسانی فارغ از این که اسلامی باشد انتقاداتی دارند و مشکلاتی را مطرح میکنند.
عضو هیأت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی در بخش دیگری از سخنان خود ابراز داشت: پس از آن باید ببینیم پژوهش در حوزه علوم انسانی اسلامی در چهل سال گذشته چگونه است و نکته دیگر فرایند پژوهش و چارچوب نظری خود این موضوع نه صرفا در علوم انسانی مورد بحث و بررسی قرار بدهیم.
وی یادآور شد: مدنظر من این است که اگر بخواهیم پژوهش در علوم انسانی را عطف به کارکرد چهل ساله انقلاب محور قرار بدهیم، این سؤال مطرح میشود که از چه شیوه ای باید استفاده کنیم که به نظر می رسد شیوه باید از دو جهت کمی و کیفی به صورت آماری و میدانی اطلاعاتی را پژوهشگر کسب کند و بر اساس آن تحلیلی ارائه بدهد و به نتیجه برسد که پژوهش در حوزه علوم انسانی چگونه بوده است و چگونه باید باشد؟
حجت الاسلام والمسلمین ترخان عنوان کرد: در حوزه بررسی های کمی شما باید شاخص هایی نظیر آثار علمی تولید شده کتاب و مقالات و شاخص نیروی انسانی تربیت شده، گفتمان ارائه شده و خدمات ارائه شده و در بررسی های کیفی باید دنبال میزان اثر گذاری باشید تا به جمع بندی برسید مثل این که میزان ارجاعات در نمایه استنادی علوم ایران، تعداد مراجعه به کتابخانه حوزوی و دانشگاهی در حوزه علوم انسانی یا ارزیابی کیفی نخبگان این حوزه میتواند به عنوان شاخص مطرح شود تا با برایند اطلاعات این دو شاخص به جمع بندی برسید و وضعیت علوم انسانی را روشن کنید.
وی با بیان این که تا از اهمیت پژوهش در علوم انسانی تصویر درستی نداشته باشیم طرح مباحث بعدی شاید جایگاه مناسبی نداشته باشد، گفت: علوم انسانی تعاریف مختلفی دارد؛ اگر معنای عام مدنظر باشد، مقصود از علوم انسانی دانش هایی است که شامل قضایای تبیینی، تکلیفی و ترجیحی میشود که البته معطوف به بینش ها، منش ها و کنش های فردی و اجتماعی میشود و معنای خاصی هم شاید برای آن طرح شود که مقصود علومی است که صرفا از روش تجربی بهره می برد و معنای اخص از علوم انسانی رفتاری اجتماعی است که دایره محدودتری دارد.
استاد حوزه و دانشگاه در ادامه عنوان کرد: آنچه که معرکه آراء در حوزه اسلامی سازی یا تولید علوم انسانی اسلامی است، بیشتر حول معنای اخص است و معنای عام محل نزاع نیست، علوم انسانی اسلامی یعنی علومی که به گونه ای مرتبط با دین باشد و از آنجایی که علم نیز عناصر و متغیرهای رکنی و غیررکنی دارد به هر میزان که این عناصر از دین بهره ببرد، علم ما دینی خواهد شد و به صورت تشکیکی تصویر میشود.
وی با اشاره به اهمیت پژوهش در حوزه علوم انسانی اولا و علوم انسانی اسلامی ثانیا خاطرنشان کرد: اهمیت پژوهش به این دلیل است که علوم انسانی رایج وضعیت موجود را توصیف کرده و به مطلوب رهنمون می سازد وحتی توسعه و سیاست گذاری هم دارد و تمام برنامه ریزی ها و جهت گیری های کشور در گرو علوم انسانی است.
حجت الاسلام والمسلمین ترخان با تأکید بر این که تمدن اساسا مبتنی بر علوم انسانی است، گفت: اگر نقدی به علوم انسانی رایج داشتیم و دنبال این نکته بودیم که علوم انسانی رایج تمدن نوین اسلامی را به وجود نخواهد آورد، آن وقت باید به دنبال علوم انسانی اسلامی باشیم چراکه این علوم میتواند مقدمه ساز برای شکل گیری تمدن نوین اسلامی باشد.
وی با اشاره به کارنامه پژوهش در علوم انسانی پس از انقلاب بیان داشت: پس از انقلاب کارهای مؤثری انجام شده که تأسیس و تقویت پژوهشگاه های علوم انسانی، راه اندازی مجلات متنوع و مقالات فراوانی که نشر پیدا کرده است و فراوانی اعضای هیأت علمی و پژوهشگران توانمند در این حوزه بخشی از آن است و همچنین از حیث مالی کارهای خوبی صورت گرفته مثل کاری که صندوق حمایت از پژوهشگران انجام می دهد.
عضو هیأت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی در بخش دیگری از سخنان خود تصریح کرد: در حوزه علوم انسانی اشکالات متعددی از سوی پژوهشگران به وضعیت علوم انسانی گرفته شده است؛ از جمله گفته میشود، علومی که الان در کشور هست بومی نیست بلکه ترجمه ای نیست یا این علوم ترجمه ای مشکلات کشور را حل نمیکند و آثاری که جنبه تولیدی دارد ناظر به نیاز جامعه نیست و به نیاز جامعه وصل نشده است.
وی با بیان این که تصمیم گیری های کلان کشور بر اساس پژوهش های انجام شده در حوزه علوم انسانی نیست، خاطرنشان ساخت: یکی دیگر از اشکالاتی که مطرح میشود این است که اقبالی از سوی نخبگان به علوم انسانی نمیشود و بازار کاری برای همه رشته های علوم انسانی فراهم نیست و همچنین بحث سطحی بودن آموزش و افت کیفیت در مقابل افزایش کمیت و از اشکالات مهمی به وضعیت علوم انسانی است همچنانکه آمیختگی علوم انسانی با سیاست است و موارد دیگر از جمله اشکالاتی است که هرچند همه آن ها وارد نیست، ولی باید پاسخ داده شود.
حجت الاسلام والمسلمین ترخان در ادامه سخنان خود خاطرنشان ساخت: یکی از اشکالات دیگر عدم استقلال دانشگاه است که ذیل بحث سیاست میشود مطرح شود و در نقطه مقابل یکی از ضعف های جدی علوم انسانی که امروزه در کشورمان رایج است عدم پیوند با منابع دینی است و در نهایت می توان سه جهت ضعف معرفتی، اخلاق و کارکرد برای علوم انسانی مطرح کرد که اگر حل شود به نتایج بهتری می رسیم.
وی در پایان یادآور شد: به هرحال پس از انقلاب کارهای بزرگی در حوزه علوم انسانی انجام شده و ما فعلا در حال حرکت هستیم و موانع زیادی هم وجود دارد و اگر بتوانیم بر این موانع غلبه پیدا کنیم و می توانیم کارهای بزرگتری انجام بدهیم.