به گزارش خبرگزاری حوزه، حجت الاسلام رسول رضایی از پژوهشگران حوزه علمیه اصفهان در نوشتاری به موضوع «راز نگرانی حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) پرداخت که متن این نوشتار بدین شرح است:
- چکیده
نگارنده به حول و قوه الهی درصدد است تا در این وجیزه به بررسی علت اهتمام حضرت فاطمه (س) برای بازپس گیری فدک اشاره ای کرده و در ادامه ثابت نماید که علت اصلی گریه ها و ندبه ها و دلشوره ها و فریاد اعتراض فاطمه (س) و مخفی بودن قبر ایشان، بیشتر ناظر به دشمن شناسی و اعتراض به «جریان تحریف و نفاق» و روشنگری بر علیه آن بود، نه بخاطر «غصب فدک».
به بیان دیگر آن چیزی که انقلاب عظیم پیامبر(ص) را دچار چالش و استحاله و مشکلات بسیار نمود، نفوذ و خرابکاری های «جریان تحریف» و «جریان نفاق» و «جریان خواص فریفته دنیا شده»، توأم با جهل و بی بصیرتی توده مردم بود و این همان چیزی است که حضرت فاطمه (س) را در تب و تاب و جوشش و حرکت و قیام روشنگرانه انداخته بود و این جریان «تحریف و نفاق»، همان چیزی است که انقلاب اسلامی ایران را نیز دچار چالش و نابسامانی های متعدد اقتصادی و فرهنگی ساخته است.
- وجوب احقاق حق و پرهیز از انظلام؛ راز اهتمام فاطمه در بازپس گیری فدک
تامل و تدقیق در آموزه های دینی گویای این مطلب است که ظاهرا علت اصلی اهتمام حضرت فاطمه(س) در تلاش برای بازپس گیری فدک، «حب دنیا» و علاقمندی به مایملک دنیوی نبوده، بلکه انگیزه و مسبب اصلی آنست که دین مبین اسلام احقاق حق و مبارزه با غاصب ظالم را واجب میداند و مسلمانان را نسبت به «انظلام»، «انفعال» و زیر بار زور رفتن و عقب نشینی در برابر دشمن، برحذر داشته است؛ و الّا سرزمین فدک چه ارزشی در نزد وارستگان، زاهدین حقیقی، پاکان و بی اعتنایان به دنیا همچون فاطمه (س) دارد!؟.
به بیان دیگر زهرا (س) از این جهت به دنبال پس گرفتن فدک غصب شده میرود که اگر به مطالبه فدک نمیرفت، معنایش این بود که تن به ظلم داده بود، انظلام و کوتاه آمدن در برابر دشمن متجاوز سلطه گر را جایز دانسته است!، در حالی که میدانیم در اسلام به هیچ وجه این گونه ذلتها و انفعالها در برابر دشمن جایز نیست؛ و الّا اموالی صد مثل فدک را آنها در راه خدا به فقیران و یتیمان انفاق مینمودند، و اصلا در غم از دست دادن مال و منال دنیا نبودند.
شهید مطهری در مذمت و ممنوعیت اصل "انظلام و استرحام" در اسلام چنین میفرمایند :
"اصل انظلام و استرحام از اصولی است که هرگز پیغمبر یا اوصیای پیغمبر از این اصل پیروی نکردند. یعنی آیا بوده در یک جایی که چون دشمن را قوی میدیدند، به یکی از این دو وسیله چنگ بزنند: یکی اینکه استرحام کنند یعنی گردنشان را کج کنند و شروع کنند به التماس کردن، ناله و زاری کردن که به ما رحم کن؟ ابداً. انظلام چطور؟ یعنی تن به ظلم دادن. این هم ابداً. اینها یک سلسله اصول است که هرگز پیغمبر اکرم و همچنین اوصیای بزرگوار او و بلکه همچنین تربیت شدگان مکتب او از این اصول استفاده نکردهاند. " (رک : مطهری، سیری در سیره نبوی، ص ۸۶)
مروری بر سیره زندگانی اهل البیت حاکی از آنست که فدک و مال و اموال دنیا به جان فاطمه بسته نشده بود که حالا در غم از دست دادن آن محزون و گریان و دلخور شود؛ بلکه زهرای مرضیه از آن جهت خواستار پس گرفتن فدک بود که از دیدگاه قرآن «انظلام» و انفعال در برابر متجاوز نباید داشت، فلذا زهرا (س) به دستور اسلام حق خودش را مطالبه میکند.
به تعبیر دقیقتر ارزش فدک برای حضرت زهرا از جنبه «حقوقی» بود نه از جنبه «حرص ورزی، آزمندی، بخل اقتصادی و منفعت مادی».
از جنبه اقتصادی و منافع مادی ارزش فدک فقط این قدر بود که اگر سرزمین فدک داشته باشم، این توفیق را خواهم داشت تا به فقیران و یتیمان و محرومان بتوانم رسیدگی و کمک بیشتری کنم. (رک : مجموعه آثار شهید مطهری (سیری در سیره نبوی)، ج۱۶، ص: ۹۴)
تاریخ صدر اسلام ثابت کرد که علی و زهرا یک زوجی هستند که از جنبه مادی و جمع ثروت، به دنیا و مافیهایش بیاعتنا هستند. کما اینکه امیرالمومنین (ع) فرمود : «وَ ما اصْنَعُ بِفَدَکٍ وَ غَیْرِ فَدَکٍ؟ وَ النَّفْسُ مَظانُّها فی غَدٍ جَدَثٌ»؛ و مرا با فدک و غیر فدک چه کار!؟ در حالی که فردا پس از مرگ جایگاه نفس گور است. (نهج البلاغه، نامه ۴۵). بنابراین تدقیق در سیره زندگانی علی و فاطمه نشان میدهد که آنها هیچ اعتنایی به فدک و ثروتهای دنیوی ندارند؛ غیر از اینکه آن را ابزاری برای تامین معاش و خدمت به فقرا و جامعه اسلامی میدانند. به قول شاعر : «آن که رست از جهان، فدک چه کند / آن که جَست از جهت، فلک چه کند»
مضافا اینکه یک انسان طمعکار و دنیا پرست اگر بداند و یقین داشته باشد که عن قریب رخت از این دنیا خواهد بست و به دیار باقی خواهد شتافت، انگیزه برای جمع مال و منال، و همت برای بازپس گیری اموال غصب شده اش را از دست خواهد داد، چه برسد به انسان کامل و به انسانیت رسیده ای در تراز حضرت فاطمه (س) که مفتخر به مقام «إِنَّما یُریدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهیراً» بوده، و شائبه هر گونه دنیا طلبی و آزمندی در ساحت مطهر آنها راه ندارد.
- مطالبه فدک، بهانه ای برای اعتراض و مقابله با جریان تحریف
و اما دلیل دومی که به نظر می رسد حضرت فاطمه (س) را بر آن داشت تا نسبت به غصب فدک حساس شوند و آن را مطالبه نمایند، این بود که این مطالبه، یک مطالبه سیاسی بود. بهانه ای بود تا فریاد اعتراضی خویش را نسبت به جریان "تحریف و نفاق" به گوش مردم رسانده، مردم جاهل و بی خبر و اغفال گشته را نسبت به نفوذ و اخلالگری و عملیات روانی «جریان تحریف» و «جریان نفاق» آگاه سازد، و پیامدهای تلخ بی اعتنایی به خلافت امیرالمومنین (ع) را به دیگران گوشزد نماید.
ما در این که فدک توسط جریان نفاق و جریان تحریف غصب شده بود سخنی نداریم ولی بدون کمترین تردیدی میتوان گفت نسبت دادن دلشوره و نگرانی فاطمه زهرا(س) به غصب فدک، نمیتواند ریشه و علت نگرانی دختر پیامبر خدا(ص) با آنهمه فضیلت بینظیر و جایگاه برجسته آن حضرت باشد.
نشان به آن نشان که در خبری موثق آمده است که هارونالرشید، خلیفه عباسی، یکی از نزدیکان خود را نزد امام موسی کاظم علیهالسلام فرستاد و از ایشان خواست محدوده «فدک» را مشخص کند تا آن را به فرزندان فاطمه سلامالله علیها بازگرداند و ماجرای نارضایتی دختر پیامبر خدا(ص) از حاکمان آن روز خاتمه یابد، آن امام بزرگوار در پاسخ خلیفه عباسی، حدود و مرزهای کشور اسلامی در آن روز را به عنوان حدود و مرزهای فدک یاد کرد.
به نظر میرسد که این سخن امام موسی کاظم علیهالسلام به هارون الرشید کنایه از این باشد که راز نارضایتی و دلشوره فاطمه (س) بخاطر غصب زمینی کوچک به نام فدک نبود، بلکه ریشه در بوجود آمدن انحرافی بزرگ و انصراف جامعه اسلامی از قبول ولایت و خلافت امیر المومنین (ع) داشت که موجب وارد آمدن ضربه ای بزرگ به ماهیت و اهداف انقلاب عظیم پیامبر(ص) گردید و موجب شد که حکومت به دست افراد نااهل و ناشایسته ای همچون تو برسد.
بنابراین امام موسی کاظم علیهالسلام در پاسخ هارون فرمودند : اگر میخواهی فدک را پس دهی و نارضایتی و دلشوره فاطمه (س) را برطرف کنی، می بایست حکومت تمام ممالک و اداره تمام سرزمینهای اسلامی را به ما اهل البیت واگذار کنی و این یعنی اینکه تا این تحریف بزرگ اصلاح نشود، و تا حکومت به دست صالحین نرسد، نارضایتی و دل نگرانی فاطمه به پایان نخواهد رسید و فدک به فاطمه بازنخواهد گشت.
- دفن شبانه و قبر مخفی فاطمه، نشانه اعتراض به جریان تحریف و نفاق
تاریخنویسان و وقایعنگاران در صدر اسلام برخی از کوچکترین و کماهمیتترین رخدادهای آن روزها را با دقت و شرح جزئیات آن ثبت کردهاند که امروزه در دست و قابل مراجعه است. مثلاً این که خانه فلان سردار اسلام در کدام نقطه قرار داشت و فلان شخصیت صدر اسلام در کدام جنگ و حتی در کدام نقطه از میدان جنگ کشته شد و یا به شهادت رسید و یا فلان شخص با نیزه حمله میکرد یا با شمشیر و...
بنابراین آیا تعجبآور نیست که تربت پاک دختر پیامبر خدا(ص) با آنهمه نقش برجستهای که در اسلام داشته است و آنهمه فضیلت و شأن والایی که از قول رسول خدا(ص) درباره آن حضرت نقل شده است «بینشان» باقی بماند!؟
چرا فاطمه را شبانه به خاک میسپارند؟ چرا آثار و نشانههای ظاهری قبر او را از میان برمیدارند؟ و چرا علی(ع) بر بینشانی تربت زهرای مرضیه(س) که سفارش خود او بود اصرار میورزد و در نجوای غمزده خویش با رسول خدا(ص) از این بینشانی خبر میدهد؟... در این ماجرا، «پرسش و پاسخ» به هم آمیخته و «جوابها» در متن «سؤالها» جای گرفتهاند... و بینشانی قبر فاطمه(س) یک «نشانه» است. زهرا(س) که پیامبر خدا(ص)، خشنودی او را خشنودی خدا دانسته بود، در بینشانی مدفن خود، از اعتراض به آنچه که آن روزها بعد از رحلت رسول خدا(ص) در مدینه، مرکز حکومت اسلامی در جریان بود، خبر میدهد. اعتراض فاطمه(س) چه بود؟...
چند ده سال بعد، آنچه فاطمه(س) در آن روز دیده بود، برخی دیگر و شاید همگان نیز به وضوح دیده و شاهد وقوع آن بودند ولی آن روز خیلی دیر شده بود.
- پیش بینی های فاطمه از پیامدهای تلخ «جریان تحریف و نفاق»
زهرای اطهر (س) میدانست که اگر مردم از ولایت علی(ع) دور شوند، بیتردید به پذیرش ولایت حاکمان جور و قبول حکومت ناصالحان و اصحاب «زر، زور، تزویر» مجبور خواهند شد. فاطمه(س) بخاطر این تحریف و بی اعتنایی بوجود آمده نسبت به توصیه های رسول الله مبنی بر ضرورت خلافت بلافصل امیرالمومنین ناراحت و محزون بود، چراکه پیامدهای تلخ و خسارت باری را در خشت خام میدید که دیگران در آینه نمیدیدند.
فاطمه (س) در سوگ محرومیت و عدم برخورداری جهان اسلام از برکات امامت علی(ع) به سوگ و ندبه نشسته بود، و گریه های بلند و اعتراض آمیز خود، خطرات بی اعتنایی به ولایت صالحان را گوشزد مینمود.
فاطمه (س) «فتنه جمل» را پیش بینی می نمود و آن را از پیامدهای تلخ بی اعتنایی به وصیت های رسول خدا (ص) مبنی بر امامت علی (ع) قلمداد میکرد، و لذا دست به جهاد روشنگری و بصیرت افزایی زده بود، تا بلکه جریان تحریف را با آگاهی بخشیهای خود خلع سلاح نماید.
فاطمه (س) نعره مستانه معاویه در فریب صفین را در آینده ای نه چندان دور پیش بینی میکرد و میشنید، فاطمه (س) جهالت خوارج را در «نهروان» پیش بینی میکرد و مینگریست. فاطمه (س) پیش بینی مینمود که بالاخره در سحرگاه خونین نوزدهم رمضان سال چهلم هجری در محراب مسجد کوفه، بر فرق علی(ع) شکاف خواهد آمد و لذا بر آن روز میگریست. فاطمه (س) پیش بینی مینمود که بار دیگر جریان تحریف به میدان خواهد آمد و خواص اهل حق را با درهم و دینارها مرعوب و مطیع خود خواهد ساخت، و آنها را از سپاه امام حسن جدا خواهد ساخت، و پشت امام حسن را در میدان مبارزه با معاویه خالی خواهد نمود.
فاطمه (س) از رهگذر این تحریف صورت گرفته در بی اعتنایی به ولایت علی، سر مطهر حسین(ع) را میدید که در هنگامه خون و فریب اشراف بر نیزه خواهد رفت، یزید را میدید که سر بریده فرزند رسول خدا(ص) را پیش روی خواهد نهاد، بر لب و دندان او خواهد زد، و اجداد به هلاکت رسیده خود در «بدر» و «حنین» را به تماشای انتقام خواهد خواند!
فاطمه (س) مردم مظلوم را که در چنگال خونریز «بنیامیه» و «بنیعباس» گرفتارند و جماعت مسلمانان را که انگشت پشیمانی به دندان میگزند و دست حسرت بر پیشانی میزنند که کاش ولایت علی(ع) آن دوستدار محرومان و حامی مظلومان را پاس میداشتند تا ولایت حجاج بن یوسفها و منصور دوانقیها که خونریز و انسانستیزند را به زور بر گرده خویش نمیداشتند.»
فاطمه(س)، اینهمه را میدید که آنهمه دلواپس بود.
واقعهای که آن روزها اتفاق افتاده بود، انحرافی بزرگ بود و بیراههای که برخی از خواص به هر علت - و از جمله قدرتطلبی، و آلودگی به چرب و شیرین دنیا و مخصوصاً تلاش برای بازگشت به زندگی اشرافی- در آن گام نهاده بودند، زاویهای ۱۸۰ درجه با صراط مستقیم الهی و نقشه راهی که رسول خدا(ص) به وضوح و با صراحت ترسیم کرده بودند، فاصله داشت... و این دلشوره واقعی زهرای ما- سلامالله علیها- بود. غیر از این چه نگرانی دیگری میتوانست زهرای مظلوم ما را تا آن اندازه به دلشوره اندازد؟
زهرای ما(س)، آن روزها، بعد از رحلت رسول خدا(ص) و پیش از آنکه، خود نیز چشم از جهان فرو بندد و در جوار قرب الهی به پدر چشم انتظار خویش بپیوندد، بارها با نگرانی و ناراحتی و دلشوره کوچههای مدینه را کاویده بود و به دیدن برخی از «خواص» ساکت و مرعوب دنیا گشته رفته بود، فاطمه(س) با دلواپسی سفارشهای رسول خدا(ص) را به آنان گوشزد کرده بود و عهدی که با خدا بسته و اکنون بیمحابا شکسته بودند را یادآور شده بود، و از اینکه با سکوت ذلت بارشان، امدادگر جریان نفاق و جریان تحریف شده بودند، سرزنش و ملامتشان میکرد.
اما، دلشوره فاطمه(س) که اصرار او را در پی داشت، پاسخی جز سکوت برخی از خواص، به دنبال نداشت و چنین بود که صدای فاطمه(س) در سکوت سنگین و سوالآفرین آن روزها گم شد.
دلشوره فاطمه از پیوند نامبارک «جریان تحریف» با «جهل و بی بصیرتی عوام الناس»
بحمدالله این روزها مراسمات روضه و عزاداری و سینه زنی برای شهادت حضرت فاطمه (س) بصورت پرشوری در سراسر کشور برپاست. مسلما این روضه ها و مراسمات نوحه سرایی فرصت بسیار مناسبی برای تقویت معنویت، بازگویی معارف دینی، انس و پیوند و توسل بیشتر مردم با اهل البیت، و ... است؛ اما به نظر می رسد که یک نکته بسیار مهم در غالب این عزاداریها و اشک ریختن ها مورد غفلت قرار می گیرد، و آن اینکه فریادها و گریه های فاطمه اعتراض به چه بود؟ قبر مخفی فاطمه علامت اعتراض به چه جریانی بود؟ دلشوره و نگرانی دختر گرانقدر پیامبر بیشتر معطوف به غصب فدک بود!، یا ناظر به دشمنیها و شیطنتها و اغواگریها و آدرسهای غلط «جریان تحریف و نفاق» بود!؟ تلاش و اهتمام اصلی حضرت فاطمه (س) بیشتر برای بازپس گیری فدک بود؛ یا برای روشنگری فکر مردم، ارتقاء بصیرت مردم جاهل و افشاگری اهداف پیدا و پنهان «جریان نفاق و تحریف» بود!؟ دلشوره فرزند دلبند رسول الله بخاطر غم از دست دادن ثروتی در تراز «فدک» بود!؛ یا بخاطر خیانت و همراهی خواص و اصحابی بود که طمع رسیدن به «نان و نام»، آنها را به سکوتی ننگین در برابر غصب خلافت، و طرفداری از «جریان تحریف و نفاق» واداشته بود؟
برخی از تحریفگران و مغرضان گفتهاند و هنوز هم میگویند که تمام دلشوره و دل نگرانی فاطمه (س) بخاطر غصب فدک بود!. منظورشان اینست که چنین القا نمایند که حضرت فاطمه (س) آنچنان دلبسته به دنیا و مال و منال آن بودند، که غم از دست دادن ثروتی همچون فدک، در بی تابی و محزون شدن و شهادت ایشان نقش داشت!!، و لذا حزن و اندوه ایشان هیچ ارتباطی با فتنه انگیزی «جریان تحریف» و نقش آنها در زیر پا گذاشتن توصیه های مکرر پیامبر(ص) مبنی بر جانشینی و خلافت علی (ع) نداشته است! .
اما این گزاره، دروغ و تحریفی بیش نیست، حقیقت ماجرا آنست که آن چیزی که انقلاب عظیم پیامبر(ص) را دچار چالش و استحاله و مشکلات بسیار نمود، عبارت بود از «نفوذ» و خرابکاریهای «جریان تحریف» و «جریان نفاق» و «جریان خواص فریفته دنیا» که متاسفانه این روند خطرناک با جهل و بی بصیرتی و بی خیالی و خوش باوری توده مردم، توأم و تسهیل شده بود.
آری پیوند نامبارک «جریان نفاق و تحریف» با «جهل و بی بصیرتی عوام الناس» ترکیبی نامقدس و ویرانگر بود، که انقلاب اسلامی پیامبر (ص) را دچار چالش و در معرض اضمحلال و استحاله و نابودی قرار داده بود، مساله خلافت و ولایت امیرالمومنین (ع) را به دست فراموشی سپرده بود، و این همان چیزی است که حضرت فاطمه (س) را در تب و تاب و جوشش و ندبه سرایی و حرکت و قیام روشنگرانه انداخته بود. امروز بعد از ۱۴۰۰ سال از آن واقعه تلخ، باز هم شاهد هستیم جریان «نفاق و تحریف» با جریان «جهل و بی بصیرتی عوام الناس و لغزش خواص دنیا زده» پیوندی نامبارک و ترکیبی نامقدس و ویرانگر ایجاد کرده، تا همانطور که انقلاب اسلامی پیامبر (ص) را دچار چالش کرده و از ریل اصلی خویش خارج نمود، انقلاب اسلامی ملت ایران را نیز دچار چالش کرده، و در معرض اضمحلال و استحاله و براندازی و نابودی قرار دهد، و زمینه سیطره مجدد استعمارگران متمدن نمای غربی را بر منابع نفتی و گازی ایران فراهم آورد.
آری، ترکیب خانمان سوز «جریان تحریف و نفاق» با «جهل و بی بصیرتی مردم»، خطر بزرگی است که فاطمه (س) آن را حس کرد، نسبت به آن حساس شد، بر علیه آن قیام و حرکت کرد، و در راه روشنگری فکر مردم و کنار زدن نقاب نفاق از چهره برخی به اصطلاح اصحاب، جان خود را فدا ساخت، تا پشتیبانی خود را در راه ولایت به اثبات رسانده، و انقلاب اسلامی پیامبر را تداوم بخشد. و این نکته بعضا مغفولی است که در روضه ها و مراسمات کمتر گفته و شنیده میشود، و کمتر از آن درس میگیریم.
توجه به این نکته مهم و درس آموزی از قیام و حرکت زهرا در مقابله با جریان «تحریف و نفاق»، و جریان «جهل و بی بصیرتی مردم»، آن چیزی است که مداحان و سخنرانان و منبری ها و اساتید دانشگاه و نخبگان جامعه باید نسبت به آن تاکید داشته باشند، و در روضه ها و مراسمات به آن توجه دهند. چرا که ترکیب ویرانگر «جریان تحریف و نفاق» با «جهل و بی بصیرتی مردم»، همان چیزی است که انقلاب اسلامی ایران را نیز دچار چالش و نابسامانیهای متعدد اقتصادی و فرهنگی ساخته است.
نفوذ جریان «تحریف و نفاق» در انقلاب اسلامی ایران
ملت شریف ایران و عزاداران واقعی حضرت فاطمه (سلام الله علیها) باید این نکته را مغفول نگذارند که : "جریان تحریف و نفاق" که سد راه انقلاب اسلامی پیامبر (صلی الله علیه و اله) شده بود، و با دامن زدن به اشرافیگری و تجملگرایی و افزایش فاصله های طبقاتی و... و. مردم را نسبت به انقلاب پیامبر دلزده و ناامید میکردند، امروز هم همچنان بعد از ۱۴۰۰ سال تداوم فعالیت داشته، و مشغول سنگ اندازی و چالش ایجاد کردن در مسیر انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام خمینی و امام خامنه ای هستند.
ملت فاطمی و عزاداران واقعی حضرت فاطمه (سلام الله علیها) باید دقت نمایند که "جریان تحریف و نفاق"، و جریان "گندم نمایان جو فروش" و اصحاب "زر و زور و تزویر" خطرشان محدود و منحصر به دوران زندگانی پیامبر و امام علی و حضرت فاطمه و سایر اهل بیت (علیهم السلام) نبوده است؛ بلکه امروز هم خطر نفوذ و فعالیت "جریان تحریف و نفاق" باقی است و وجود دارند و به شدت مشغول به کار هستند.
اگر بخواهیم صریح و شفاف صحبت کنیم، باید بگوییم که امروزه جریان تحریف و غربزدگان برجام زده نقش ستون پنجم دشمن را ایفا کرده، و با سوء مدیریت خود فاصله های طبقاتی را افزایش داده، تورم افسار گسیخته و بی عدالتی و نابسامانیهای اقتصادی را نهادینه کرده، و بدین ترتیب پاس گل به دشمن داده، و زمینه را برای سوء ظن مردم نسبت به کارآمدی انقلاب ایجاد میکنند.
در واقع "جریان تحریف" مکمل "جریان تحریم" بوده، با بزرگنمایی تحریم و ضریب دادن به آن، سوء مدیریت های خود را لاپوشانی کرده، و در ادامه با آدرس های غلطی که میدهد، دستگاه محاسبات مردم و مسئولین را دچار خطا کرده، کلید حل مشکلات اقتصادی را در سازش و تسلیم و کرنش کردن در برابر آمریکای رو به افول معرفی کرده، امضای جان کری را تضمین میپندارد، دیپلماسی "التماسی استرحامی انظلامی" را تبلیغ و ترویج کرده، مردم را از پیمودن راهبرد "مقاومت" ترسانده، عقب نشینی از حقوق هسته ای و امتیاز دادن یک طرفه به غربیها را حلال مشکلات عنوان کرده، سیاست ذلیلانه "انفعال و ظلم پذیری از کدخدا" را تحت عنوان زیبا و فریبکارانه " تنش زدایی و تعامل با غرب" تئوریزه نموده، و نهایتا با بی اعتنایی به جوانان و مهار نکردن واردات بی رویه و فعال نساختن ظرفیتهای عظیم داخلی و حمایت نکردن از تولید داخلی و کناره گیری از اجرای سیاستهای اقتصاد مقاومتی، روز به روز بر میزان تعطیلی کارخانجات و ورشکستگی صنایع تولید داخلی افزوده، به بیکاری جوانان دامن زده، فقر و فحشا و اعتیاد و بی دینی و بی اخلاقی را تعمیق کرده، و بدین وسیله عصا زیر بغل تحریمهای آمریکایی گذاشته، پازل نقشه دشمن در سیاست ناراضی تراشی و دلسرد کردن مردم نسبت به انقلاب و اسلام را تکمیل نموده و آرزوی استحاله و براندازی انقلاب اسلامی ایران را دارند.
هشدار امامین انقلاب نسبت به خطر نفوذ جریان «تحریف، نفاق و لیبرالهای غربگرا»
همانطور که حضرت فاطمه (سلام الله علیها) نگران تداوم انقلاب اسلامی پیامبر بود، و نسبت به خطر نفوذ منافقین و خطر آدرسهای غلط جریان تحریف هشدار میدادند، و خطر اصحاب دنیا زده و تشنه قدرت و شیفتگان "نان و نام" را گوشزد میکردند، و با قبر مخفی خویش به جریان "تحریف و نفاق" اعتراض مینمودند، فرزند صالح او، امام خمینی (ره) نیز ۱۴۰۰ سال بعد از این بانوی فداکار و روشنگر اسلام، نسبت به خطر انحراف از اهداف و ارمانهای انقلاب اسلامی هشدار دادند، نسبت به خطر نفوذ و رخنه جریان تحریف و روی کارآمدن مدیران لیبرال غربگرا هشدار و انذار دادند، و بارها با زبان و بیانهای مختلف فرمودند: "نگذارید انقلاب به دست نامحرمان و لیبرالها و غربگراها و غربزدگان و کاخ نشینان و مرفهین بی درد و کاسه لیسان آمریکایی بیفتد. چراکه اگر لیبرالها و شبه روشنفکران غربزده و خودباختگان و خودتحقیران و کاخ نشینان اوضاع مملکت را در دست بگیرند، زمینه را برای عقبگرد و وابستگی فراهم کرده، و خدای نکرده مجددا ایران را نوکر بیگانگان کرده، و راه تجاوزگری استعمارگران و سیطره نظام سلطه و رجوع جهانخوارنی همچون امریکا و انگلیس را بر منابع نفتی و گازی و سرمایه های انسانی این کشور باز مینمایند" . (نقل به مضمون)
رهبر معظم انقلاب اسلامی نیز در بیاناتی به مناسبت عید سعید قربان (۱۰/۵/۹۹) با تأکید بر اینکه «به موازات جریان تحریم، یک جریان تحریف حقایق و واژگون نشان دادن واقعیات هم وجود دارد»، فرمودند: «هدف این جریان، ضربه زدن به روحیه مردم و دادن آدرس غلط درباره علاج تحریم است». ایشان در ادامه خاطرنشان کردند: «در سال ۹۷ و بعد از خروج آمریکا از برجام، متأسفانه کشور ماهها معطل وعدههای اروپاییها باقی ماند و اقتصاد کشور شرطی شد در حالیکه معطل کردن اقتصاد به وعدههای دیگران بسیار مضر است».
به نظر میآید که حساس ترین قسمت بیانات رهبر انقلاب در سخنرانی ۱۰/۵/۹۹ آنجا بود که تأکید کردند؛ «اگر جریان تحریف شکست بخورد، قطعاً جریان تحریم هم شکست خواهد خورد، زیرا عرصه کنونی، میدان جنگ ارادهها است و اگر اراده ملت ایران مستحکم باقی بماند، بر اراده دشمن غلبه خواهد کرد».
لزوم توأمانی گریه بر فاطمه با دشمن شناسی و مبارزه با جریان تحریف
بنابراین ای کاش گریه و عزاداری و شرکت در مراسم نوحه سرایی برای حضرت فاطمه (سلام الله علیها)، توام و آغشته با دشمن شناسی و مبارزه با "جریان تحریف و نفاق" و تلاش برای ارتقاء سطح بصیرت مردم، و افشاگری نسبت به خیانتهای منافقین و بی تفاوتی خواص دنیازده و منفعت پرست باشد، که اگر چنین چیزی تحقق یابد، انقلاب اسلامی ایران به رشد و پویایی و حرکت رو به جلوی خود ادامه خواهد داد، خون شهیدان پایمال نخواهد شد، و مسلما قلب فاطمه زهرا (سلام الله علیها) از عزاداران و سینه زنان و ارادتمندان به ایشان، شاد و راضی خواهد شد. کما اینکه حضرت فاطمه (س) نیز با گریه های سیاسی خود، و با قبر مخفی خود، و با سخنرانیها و فریادهای اعتراض آمیز و روشنگرانه خود تلاش داشتند تا دست خیانت جریان تحریف و نفاق را افشا نموده، و مردم جاهل و بی بصیرت و از همه جا بیخبر را نسبت به فتنه انگیزیهای منافقین نقاب دار آگاه کرده، و نسبت به آدرسهای غلط "جریان تحریف"، پرهیز و تحذیر دهند.