جمعه ۲ آذر ۱۴۰۳ |۲۰ جمادی‌الاول ۱۴۴۶ | Nov 22, 2024
ولادت حضرت زهرا

حوزه/ شیعه به عصمت همه اهل­بیت (ع) قائل است که براساس آیات و روایات متواتر که مورد اتفاق شیعه و اهل­‌تسنن هستند، قابل اثبات است. در کتاب‌های اهل تسنّن از رسول خدا (ص) نقل گردیده است که پس از قرائت آیه تطهیر(احزاب/۳۳) فرمودند: «پس من و اهل بیت‌ام از گناه پیراسته‌ایم». بی تردید، فاطمه زهرا (س) جزء اهل بیت پیامبر(ص) است.

خبرگزاری حوزه | حضرت فاطمه زهرا (س) دختر پیامبراکرم (ص) و جزو چهارده معصوم (ع) از ابتدای تولد از جایگاه خاصی در نزد پدر بزرگوار و نیز عموم مسلمین داشته و دارد. در منابع حدیثی شیعه و اهل تسنن هم فضایل زیادی در شأن ایشان نقل شده است.

مقال حاضر مجالی است که برخی از مقامات و شؤون آن حضرت مورد مطالعه و کاوش قرار گیرند.

   

خلقت فاطمه (س)

خلقت اهل بیت (ع) دارای مختصاتی است که همانند تفاوت منزلت معنوی آنان نسبت به تمام انسانها، در این مورد هم از امتیازات خاصی برخوردارند. وجود مادی و جسمانی اهل بیت (ع) مسبوق به وجود نورانی ایشان می باشد. مجموعه احادیث، خلقت نوری اهل بیت (ع) را اشاره کننده به آفرینش نوری و پیشینی پیامبر(ص)، امام علی (ع) و اهل بیت (ع) دانسته اند. طبق این روایات خداوند هزاران سال قبل از خلقت حضرت آدم (ع) و آسمان ها و زمین، نور اهل بیت (ع) را از نور خودش آفرید و ایشان را در عرش خود قرار داد تا مشغول حمد و تسبیح خداوند شوند. خداوند پس از خلقت حضرت آدم (ع)، انوار اهل بیت (ع) را در صلب آدم(ع) قرار داد و نسل به نسل در اصلاب و ارحام پاک منتقل شد تا اینکه به دنیا آمدند.

موضوع خلقت نوری اهل بیت (ع) در روایات متعددی ذکر شده است:

خداوند متعال، نور پیامبر برگزیده خود محمد صلی الله علیه و آله را از نور عظمت و جلال بی مثال خویش آفرید و در پی آن، نور فاطمه (س) را از نور محمد (ص) برگرفت.[۱]

رسول خدا (ص) فرمود: «هنگامی که خداوند متعال خواست بهشت را بیافریند آن را از نور وجه خویش خلق کرد، سپس آن را گرفته به سوی ما افکند. یک سوم آن نور به من رسید و یک سوم آن به فاطمه (س) و یک سوم دیگر به علی (ع) و خاندانش اصابت کرد. از آن نور به هر کسی که چیزی تابیده شده باشد به ولایت آل محمد (ص) راه پیدا می­کند و هر کس از آن نور چیزی به او نرسیده باشد، از ولایت خاندان محمد (ص) منحرف و گمراه می شود».[۲]

خداوند نور پنج تن را از نور عظمتش آفرید، و آسمان و زمین را از نور پیامبر اکرم صلی اللَّه علیه و آله و عرش و کرسی را از نور علی علیه ‏السلام و لوح و قلم را از نور حسن علیه‏ السلام و حورالعین را از نور حسین علیه‏ السلام آفرید. مشرق و مغرب عالم در ظلمت و تاریکی بود. فرشتگان از این ظلمت به خدا شکایت کردند و خدا را به این انوار قسم دادند که ظلمت را بردارد. این بود که خداوند روح و نور فاطمه علیه االسلام را آفرید، و مشرق و مغرب آفرینش روشن شد.[۳]

علت غایی خلقت

اساس خلقت عالم، وجود مقدس حضرات معصومین علیهم السلام به ویژه حضرت زهرا سلام الله علیها هستند. در روایات از انسان کامل به عنوان فلسفه یا غایت خلقت تعبیر شده است. در حدیث قدسی خداوند به پیامبراکرم (ص) خطاب می­کند: «تو بهترین خلق من هستی. به عزت و جلالم قسم اگر تو نبودی افلاک را خلق نمی کردم و نه دنیا و نه زمین را».[۴]

درحدیثی دیگر به خلقت علی (ع) بعنوان علت آفرینش بهشت اشاره شده است: «ای محمد(ص)! به عزت و جلالم سوگند اگر تو نبودی آدم را نمی آفریدم و اگر علی (ع) نبود بهشت را خلق نمی کردم».[۵]

اما حدیث قدسی دیگر خلقت حضرت زهرا (س) را علت خلقت آندو بزرگوار بیان کرده است: «ای احمد! اگر تو نبودی افلاک را خلق نمی کردم و اگر علی نبود تو را خلق نمی کردم و اگر فاطمه نبود شما دو نفر را خلق نمی کردم».[۶]

آیت ­الله شبیری زنجانی در مورد حدیث مزبور می­ فرماید: «اگر چه ایراداتی به سند این روایت وارد است اما از نظر متن قابل دفاع است. اینها واسطه هدایت و فیض الهی هستند. اگر حضرت زهرا (س) و اولاد ایشان نبودند نور هدایت الهی به بشر نمی رسید. دنیا خلق شده است که مردم به خداوند متعال روی بیاورند و لذا باید همه مقدمات آن طی بشود. باید پیامبری بیاید و یک شخصیتی مانند حضرت فاطمه زهرا (س) بیاید که از او نسل معصومین به وجود بیاید و همه اینها به هم وابسته است».[۷]

آیت ­الله سبحانی در توجیه این احادیث می­ نویسد: «از این روایات به دست می آید که «سرنوشت زندگی انسان و سایر جانداران در زمین به وجود امام بستگی دارد؛ یعنی از زمانی که در زمین حیات وجود داشته، امام نیز بوده است و تا هنگامی که زندگی جریان دارد، امام نیز وجود خواهد داشت. بر این اساس، امام درنظام خلقت نقش علیت دارد. این علیت به دوگونه فاعلی و غایی امکان­پذیر است؛ یعنی وجود امام در سلسله علل فاعلی و غایی جهان قرار دارد، هرچند علة­العلل در هردو سلسله خداوند متعال است».[۸]

البته نباید از این روایات شائبه برتری علی(ع) بر پیامبر اسلام (ص) و همچنین برتری فاطمه (س) بر پیامبر و علی بوجود بیاید چرا که «اگر امامت و ولایت نبود نبوت هم پدید نمی آمد؛[۹] زیرا نبوت بیان قانون است و قانون بدون اجرا هیچ فایده ای ندارد و اجرای قانون نبوت با امامت امکان پذیر است؛ بنابراین امامت از نبوت مهمتر است. همچنین نباید گفت حضرت علی (ع) از پیامبر (ص) والاتر است؛ زیرا پیامبر اسلام (ص) دو منصب نبوت و امامت را دارا بود و امام علی (ع) فقط منصب امامت را برعهده داشت. بر این اساس امامان حافظان دین هستند واگر پس از رحلت پیامبر امامت نبود دین به انحراف کشیده می شد؛ بنابراین دین خاتم از طریق امامت حفظ می شود و امامان به جز حضرت علی (ع) همه از فرزندان فاطمه (س) هستند».[۱۰]

مقام عصمت

شیعه به عصمت همه اهل­بیت (ع) قائل است که براساس آیات و روایات متواتر که مورد اتفاق شیعه واهل­ تسنن هستند، قابل اثبات است. در کتاب های اهل تسنّن از رسول خدا (ص) نقل گردیده است که پس از قرائت آیه تطهیر(احزاب/۳۳) فرمودند: «پس من و اهل بیت ام از گناه پیراسته ایم».[۱۱] بی تردید، فاطمه زهرا (س) جزء اهل بیت پیامبر(ص) است.

در خصوص حضرت زهرا (س) هم روایات زیادی از محدّثین شیعه و سنّی نقل شده مانند: «همانا خداوند بلند مرتبه با غضب فاطمه (س) غضبناک و با رضایت او خشنود می شود».[۱۲]

طبق این حدیث تمام رفتارها و خواسته ­ها و کنش و واکنش های ایشان بطور مطلق مورد رضایت الهی است. از طرف دیگر آنچه که غضب خداوندی را برمی ­انگیزد؛ معصیت و خلاف دستورات اوست. حال سوال این است آیا اگر از جانب حضرت فاطمه (ع) حتی یک خلاف شرع و یا عمل مکروهی که خلاف رضایت الهی است، سر می­زد، این اطلاق صادق بود؟ پس طبق این روایت ایشان معصومه هستند.

مقام ولایت

روایات بسیاری[۱۳] ولایت را از اساسی ترین و مهم ترین پایه ها و ارکان دین اسلام برشمرده اند؛[۱۴] زیرا شامل مساله سرپرستی و زمامداری امور دینی اعم از ظاهری و باطنی، جسمی و روحی، دنیوی و اخروی، مادی و معنوی، عبادی و اجتماعی می شود؛ مسائلی که همه از شئون دین اسلام هستند و از اموری اند که رسول الله(ص) بر آن ولایت داشته است.[۱۵]

ولایت در اندیشه شیعه بسیار مهم است؛ چرا که در برخی از روایات،[۱۶] ولایت شرط قبول دیگر اعمال عنوان شده است.[۱۷] دلیل دیگر در اهمیت آن اینکه پیامبر اکرم (ص) به اندازه آن به چیز دیگر سفارش نکرده‌­اند.[۱۸]

ولایت ذاتاً و اصالتاً از آن خداوند است. آیات متعددی در قرآن کریم به سرپرستی و متولی بودن خداوند در جهان اشاره  کرده اند[۱۹] و اگر برای دیگری بخواهیم آن را تعمیم دهیم، نیاز به اذن الهی دارد.

به عقیده برخی بین ولایت معصومین (ع) و ولایت خداوند جدایی و فاصله ای نیست و در واقع ولایت آنها، همان ولایت خداست.[۲۰] این ولایت به معنای واگذاری و استقلال نیست بلکه ولایت آنها از نوع ظهور و تجلی است. یعنی ولایت معصومین همان ولایت خداوند است که در آنها ظهور و جلوه کرده است.[۲۱] ولایت آنها به اذن و فرمان خداوند است.[۲۲] لذا پیروی از آنها بر اساس آیه اولی­ الامر و همچنین آیه ولایت همانند ولایت خداوند بر همه لازم است.[۲۳] با توجه به اینکه حضرت زهرا (س) یکی از معصومین و اهل­بیت (ع) هستند، بنابراین ایشان هم بر همگان ولایت دارند.

مقام شفاعت

منظور از شفاعت، شفاعت تشریعی نسبت به خطاها و گناهان بندگان خداست. پس از این رهگذر آن نقص­‌ها و سستی‌هایی که بندگان خدا نسبت به وظیفه خود دچار آن گشته اند، رفع می­شود.

شفاعت درقیامت، از ضروریات تمامی مذاهب اسلامی است که آیات بسیاری در قرآن­کریم[۲۴] و روایات متواتر از منابع روائی شیعه[۲۵] و اهل تسنن[۲۶] آن را تایید می کنند.

بعنوان نمونه تمامی مفسرین شیعه و سنّی در تفسیر آیه {وَمِنَ اللَّیْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نَافِلَةً لَکَ عَسَی اَنْ یَبْعَثَکَ رَبُّکَ مَقَامًا مَحْمُودًا}[۲۷] نوشته ­اند که منظور از مقام محمود در آیه همان مقام شفاعت است.

    

مهدی جبرائیلی تبریزی

    

پی نوشت ها:


[۱] . بحار الانوار، ج ۳۵، ص ۲۸، ح ۲۴.

[۲] . فاطمه زهرا ÷، شادمانی دل پیامبر’، ص ۷۹، به نقل از بحارالانوار، ج ۴۳، ص ۴۴.

[۳] . بحارالانوار، ج ۴۰، ص ۴۴.

[۴] . بحارالأنوار، ج۱۵، ص۲۸.

[۵] . ابن طاووس، الیقین، ۱۴۱۳ق، ص۴۲۶؛ بحارالأنوار، ۱۴۰۳ق، ج۱۸، ص۴۰۰.

[۶] . میرجهانی، جنة العاصمة، ص۲۸۳-۲۸۳؛ بحرانی اصفهانی، عوالم العلوم، ج۱۱، ص۴۳؛ انصاری زنجانی، الموسوعة الکبری عن فاطمة الزهراء، ج ۲۰، ص ۵۱۶.

[۷] . https://www.jamaran.news.

[۸] . دانشنامه کلام اسلامی، سبحانی‌تبریزی، ج۱، ص۶۹.

[۹] . فاضل مسعودی، اسرار الفاطمیه، ص۲۳۳.

[۱۰] . گرامی، درباره حدیث لولا، ص۳۷.

[۱۱] . جلال‌الدین سیوطی، الدرالمنثور، ج۶، ص۶۰۶.   

[۱۲] . المستدرک علی الصحیحین، ج۳، ص۱۶۷.  الصواعق المحرقه، ص۱۷۵.  ابن حجر عسقلانی، الاصابة، ج۸، ص۲۶۶.   

[۱۳] . کافی، ج۲، ص۲۴-۱۸.

[۱۴] . طاهری خرم آبادی، ولایت و رهبری در اسلام،‌ ص۱۲۶.

[۱۵] . حسینی تهرانی، ولایت فقیه در حکومت اسلام، ج۲، ص۲۰۶.

[۱۶] . کافی، ج۱، ص۱۸۳،‌ ح۸  و ج۲، ص۱۸و۱۹،‌ ح۵.

[۱۷] . مکارم شیرازی، آیات ولایت در قرآن، ص۷۰.

[۱۸] . حسینی تهرانی، همان، ج۲، ص۲۰۶.

[۱۹] . بقره/۲۵۷؛ اعراف/۷؛ آل عمران/۶۸؛ محمد’/۱۱؛ انفال/۴۰؛ حج/۲۲/؛ تحریم/۴.

[۲۰] . حسینی تهرانی، همان، ص۹۳؛ حسینی، ولایت علوی از دیدگاه علامه امینی، ص۹۸.

[۲۱] . حسینی تهرانی، همان ص۹۴؛ جوادی آملی، ولایت فقیه، ص۱۳۳.

[۲۲] . جوادی آملی، ولایت فقیه، ص۱۳۴.

[۲۳] . حسینی، ولایت علوی از دیدگاه علامه امینی، ص۹۸.

[۲۴] . ضحی/ ۵؛ إسراء/ ۷۹.

[۲۵] . ابن شهرآشوب، مناقب آل ابیطالب علیهم‌السّلام، ج۲، ص۱۵؛ شیخ صدوق، التوحید، ج۱، ص۲۴۱-۲۴۰.

[۲۶] . ابن حنبل، ‌ مسند الإمام أحمد بن حنبل، ج۳۲، ص۵۱۲؛ بخاری، صحیح البخاری، ‌ج۱، ص۹۵.

[۲۷] . (و پاسی از شب را زنده بدار، تا برای تو (به منزله) نافله‌ای باشد، امید که پروردگارت تو را به مقامی ستوده برساند).

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha