خبرگزاری حوزه،| در راستای تبیین ضرورت و آثار ورود طلاب به سطح خارج و اهتمام آنها نسبت به این عرصه، گفت و گویی با حجت الاسلام محسن کوهستانی انجام داده ایم . آنچه می خوانید ما حصل این گفت و گو است .
س) در ابتدا از خود و انگیزه ورود به حوزه بگویید.
در سال۱۳۸۰ وارد حوزه شدم و نزدیک به ۲۰ سال مشغول تحصیل هستم. یکی از انگیزه های بنده برای ورود به حوزه، برادرم بود که وی در حوزه بود و همین مسئله من را نیز به این مسئله تشویق کرد. مسئله دیگر این بود که وقتی در دوران نوجوانی بودم، در روستایمان مشغول کارهای کشاورزی بودم و از دین تنها نماز و روزه را می دانستم و پدر و مادرم هم در این حد به ما آموخته بودند، تا این که در جایی، یک رساله عملیه به دست من رسید و مشاهده کردم که احکام دین با جزئیات مختلف را در فصل های گوناگون عرضه کرده است. دیدم که تنها جایی که می شود از لحاظ دینی و اخروی مصون ماند، حوزه است که جایگاهی مطمئن در این عرصه است. البته مسائل دنیوی شاید در این عرصه مطرح شود، ولی برای من اینها موضوعیت نداشت.
بیان این نکته نیز ضروری است که در خانواده مادری ما، روحانی وجود داشت و از این رو مادرم هم خیلی علاقه داشت از میان پسرانش، حداقل یکی از آنها در این عرصه ورود یابد و وارد حوزه شود و این نسل طلبه قطع نشود. تحصیل خود را در قوچان آغاز کردم ولی بعد از مدتی احساس کردم آنچه دنبالش هستم، در این جا پیدا نمی شود. از این رو به حوزه علمیه فیضیه مازندران رفتم و مقدمات را نزد مرحوم آیت الله فاضل گذراندم. با توجه به این که من با مدرک سیکل وارد این حوزه شدم، غربت ما را خیلی اذیت می کرد، در حالی که گریه می کردیم و حتی خواستیم به قوچان برگردیم. مرحوم فاضل نگذاشت که بازگردم و من نیز مقاومت کردم و تحصیل خود را در این حوزه ادامه دادم. دروس سطح را در قم گذراندم و در مرکز فقهی امامین عسکریین علیهماالسلام، تحت مدیریت حجت الاسلام والمسلمین واحدی بودم. بعد از ورود به درس خارج، دنبال استادی بودم که آنچه به دنبالش هستم، پیدا کنم.
چند تن از اساتید را مفتخر به تلمذ در درسشان شده بودم، ولی هنوز گمشده خود را پیدا نکرده بودم، از این رو با یکی از هم بحث هایمان که صحبت می کردم، متوجه شدم ایشان نیز مانند من دنبال یک استاد خوب است، پرس و جو کردم و بالاخره سال ۹۴، در ماه مبارک رمضان که توفیق تبلیغ نصیبمان نشد، متوجه تدریس آیت الله محمد جواد فاضل در این ماه شدیم، از این رو تصمیم گرفتیم در درس او حاضر شویم و متوجه ورود عمیق درسی وی و تتبع در مباحث شدیم.
س) در صحبت های خود گفتید همواره دنبال استادی می گشتید که به خواسته های خود برسید، دنبال چه چیزی بودید؟
به نظر من، در بحث تحصیل، روایتی وجود دارد که استاد، به عنوان سرپرست علمی طلبه او را هدایت می کند. از این رو دنبال استادی بودیم که این سرپرستی در هدایت علمی را در آن بیابیم. درست است که ۷۰ درصد تلاش طلبه برای رشد علمی لازم است، ولی استاد خوب داشتن هم در رشد علمی طلبه اهمیت بسزایی دارد، از این رو هر استادی در این مسیر نمی تواند پاسخگوی نیازهای طلبه باشد. یک طلبه باید در این مسیر که چطور با متون درگیر و مسائل را از هم تفکیک بدهد و احکام را چطور استخراج کند، نیاز به هدایت دارد.
با توجه به این که در سطوح، خط به خط عبارت ها توسط استاد خوانده می شود، طلبه نیز گام به گام با استاد پیش می رود، ولی در درس خارج اینگونه نیست، یک استاد می تواند بدون این که متنی بخواند، نظرات علما را مطرح کند. در محضر برخی از اساتید در سطح خارج، برخی اساتید اینگونه بودند، ولی در محضر آیت الله فاضل، به متن توجه دارد و طلبه را با متن درگیر و طلاب را وارد بحث می کند که این مسئله به طلاب جرأت ورود و درگیر شدن در مباحث را می کرد که این مسئله در رشد علمی طلبه اهمیت زیادی دارد.
س) برخی از طلاب زمانی که سطح را تمام می کنند، شاید انگیزه ای برای ورود به سطح خارج نداشته باشند؛ به نظر شما ضرورت ورود طلاب در این عرصه چیست و ورود به این عرصه چه نقشی می تواند در مسیر طلبگی افراد داشته باشد؟
به نظر من اگر طلبه در همان سطح و مقدمات درس را خوب خوانده و متوجه شده باشد، انگیزه اش بیشتر می شود. در سطح بر اساس یک مبنا پیش می رود، و فقط با یک مبنا آشنا می شود. اگر همان را در همان سطح خوب فهمیده باشد، سؤالات زیادی برایش ایجاد می شود که اقوال دیگر چطور است، در سطح خارج که اقوال مختلف مطرح می شود، این برای طلبه انگیزه ایجاد می کند.
اگر طلبه تنها به تلخیص مباحث اکتفا کند، بدون این که عمیقا مباحثه کرده و وارد بحث شود، این انگیزه برای ادامه تحصیل در سطح خارج برایش ایجاد نمی شود. چنین طلبه ای سؤالات و انگیزه ها برایش پیش نمی آید و از این رو علاقه ای هم برای تحمل سختی های تحصیل را ندارد.
س) شاید برای بسیاری از مردم این سؤال پیش آید که طلبه ها در حوزه مشغول چه کاری هستند، ضرورت تحصیل دینی و رسالت یک طلبه و مشکلاتی که طلبه در عرصه تبلیغی و مشاوره ای بر عهده دارد، چیست؟
ارگان های دیگر، جنبه دنیوی و مادی دارند و اگر فعالیتی انجام می دهند، خود را نشان می دهد، لذا وقتی مشغول می شود و به هدف دنیایی خود می رسد، می تواند هدف و نتیجه کارش را ابراز کند، ولی چون در حوزه جنبه مادی وجود ندارد و کارهایی که در این عرصه انجام می شود، به سادگی قابلیت اندازه گیری ندارد. شاید خیلی طول بکشد که اثرگذار باشد و مردم آن را مشاهده کنند. لذا از این جهت مردم این که طلاب در حوزه چه می کنند، به خاطر دیده نشدن کارهایی است که با رویکرد معنوی است.
س) اگر حوزه و روحانیت به رسالت خود عمل کند، شاید بسیاری از معضلات اجتماعی مانند اعتیاد، طلاق و... وجود نداشت و اگر مبانی اسلامی در این عرصه ها به خوبی تبیین شود، شاید وضعیت امروز به گونه دیگری بود.
فعالیت های حوزه در این عرصه در حال انجام است، ولی هجمه دشمنان نسبت به دین نیز بسیار است. نهاد حوزه نسبت به کشور، بسیار کوچک است؛ بودجه ای که برای این نهاد تعیین می شود، با آنچه در کشور هزینه می شود، بسیار ناچیز است. به اندازه ای که به حوزه اختصاص داده می شود، به همان اندازه کارآیی دارد، ولی در مسائل فرهنگی و دینی باید سرمایه گذاری بیشتری شود و توجه نمود.
طلبه در جامعه امروزی، از نظر مادی تحت فشار اقتصادی زیادی است. طلبه باید به دنبال تحصیل و علم اندوزی خود در کنار کارهای تبلیغی باشد، در کنار این ها، مسائل اقتصادی گسترده ای است که بخش زیادی از وقت طلاب را به خود اختصاص می دهد. بسیاری از طلبه ها به دلیل تأمین معاش خود، وارد عرصه هایی غیر از طلبگی شدند.
س) آسیب های اجتماعی و مسائلی که در جامعه مشکلاتی را ایجاد کرده است، چه وظیفه ای بر دوش طلاب گذاشته و طلاب در مقابل این آسیب های اجتماعی چه کارهایی باید بکنند.
به نظرم تنها راه در این عرصه این است که اعتقادات مردم را نسبت به مسائل دینی بیشتر کرد. به نظرم مردم از نظر اعتقادی با مشکلات زیادی روبرو هستند. مردم حلال و حرام را خوب می دانند، ولی آنچه که باعث می شود انگیزه ایجاد کند، باطن دین است و حوزه باید اعتقادات مردم را بالاتر بیاورد.
س) حوزه چطور می تواند این کار را انجام دهد؟
به نظرم تنها راه این است که مردم را نسبت به مسائل اخروی و معاد متوجه کرد. معاد اعتقاد را بالا می برد. اگر مردم حقیقت معاد را بدانند و این که تمام اعمال و رفتار ما چطور بر معاد ما اثر می گذارد، اهمیت زیادی دارد. این راه اصلی است و باید برای آن برنامه ریزی کرد. مردم ظواهر دین را خوب می دانند، ولی در مباحث اعتقادی به این نیاز دارند که باید خوب مطرح و خوب بازبینی شود.
ارتباط با قرآن در این میان اهمیت بسیاری دارد. زمانی که در درس تفسیر آیت الله فاضل حضور می یافتم، مشاهده می کردم، چون قرآن معدنی از همین مسائلی است که انسان را از نظر اعتقادی تقویت می کند. علت این که جامعه به این ناهنجاری ها گرفتار شده، این است که از معنویت ها و قرآن دور شده است.
س) استاد باید چه نقش و ویژگی در تدریس و برخورد با شاگرد داشته باشد؟
امام معصوم علیه السلام از ویژگی های استاد بیان می دارد که خوب درس دهد و مطالب را بیان کند. دیگر این که می فرماید استاد باید سعه صدر داشته باشد و عصبانی نشود و حوصله و نشاط علمی داشته باشد. این ویژگی ها در استاد ما دیده می شود. شاگردان در کلاس اشکالات زیادی می کنند، که سعه صدر کرده و هیچگاه اظهار تندخویی نمی کند و با آرامش مطالب را گوش و پاسخ می دهد. نشاط علمی استاد هم برای ما مشهود است که تمامی اقوال را می داند و مطرح می کند و صاحب مبناست و طلبه ها را هم تشویق می کند که به مبنایی درست دست یابد. به طلاب جرأت می دهد که در مباحث علمی ورود یابند و اقوال را نقد کنند.
مرکز فقهی به این سمت حرکت می کند که پژوهش محور باشد. تقریر نویسی دیگر پاسخ نمی دهد، ولی کارهای پژوهشی نقش اثرگذاری دارد. استاد در جلسات پرسش و پاسخ گروه بندی کرده و برای هر کدام کتابی معرفی می کند.
قبل از این که وارد مرکز شوم، از مطالعه آثار علمای سلف هراس داشتم ولی در این مرکز به دلیل نحوه ورودمان به این کتاب ها، بسیار موفق و با انگیزه عمل می کنیم.
ویژگی دیگر، ویژگی اجتماعی استاد است که مردم داری است و موضع سیاسی ایشان دقیقا موضع رهبری باشد.