شنبه ۱۶ اسفند ۱۳۹۹ - ۲۲:۳۹
عدم پیگیری شأن حقیقت طلبی، ابزار نرسیدن به تصمیم درست نسبت به نظریات

حوزه/ استاد دانشگاه امام صادق(ع) گفت: اگر خودمان را به جملات عاطفی نویسندگان در کتاب هایشان محدود کنیم و دنبال شأن حقیقت طلبی نباشیم، طبیعی است که نمی توانیم تصمیم درستی در باب نظریات بگیریم.

به گزارش خبرگزاری حوزه، رضا اکبری در اختتامیه همایش بین المللی «جاودانگی نفس در اسلام و مسیحیت» که به همت پژوهشکده فلسفه و کلام اسلامی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی برگزار شد، اظهار داشت: پرایس نمونه مشابهی در الهیات مسیحی است که با بحث های ملاصدرا از منظر دیگر بسیار قرابت دارد؛ پرایس الگویی را مطرح می کند، الگویی است که در آن، ادعا به معقولیت زندگی پس از مرگ اشاره دارد و تلاش نمی کند که حتماً زندگی پس از مرگ را اثبات کند.

وی گفت: نکته دیگر مبتنی بر فهم خاصی از مفهوم حیات و زندگی است که لزوماً زندگی را به صورت مفهوم فیزیولوژی نمی داند، بلکه زندگی را با یک مفهوم روانشناختی پیوند می زند و مبتنی بر تمثیل خواب است، هنگامی که انسان می خوابد و اتفاقاتی که در خواب می افتد.

استاد دانشگاه امام صادق(ع) تصریح کرد: ملاصدرا دیدگاه خود را بر اساس وجود قرار می دهد، این که وجود ظاهر اللِذاته و مُظهر اللغیره هست و وجود دارای آثار است و آثاری که از وجود بروز پیدا می کند، متناسب با مرتبه وجود است و با توجه به این که اصل وجود شناسی را در مورد   همه عالم پیاده سازی می کند که عالم را وجود می دهد، این اصل در مورد انسان هم پیاده سازی می شود که انسان هم وجود است و مرتبه وجودی خاصی برای انسان ها وجود دارد و انسان ها از دسته موجوداتی هستند که در حرکت اشتدادی قرار دارند.

وی افزود: ملاصدرا معتقد است به این که حرکت اشتدادی (رسیدن به فعلیت های بالاتر و مراتب بالای وجودی) دست خود انسان است و خداوند انسان را به گونه ای آفریده که از اختیار خود بهره می گیرد و وجود خود را شکل دهی می کند؛ با توجه به این که آثار وجود متناسب با وجود است، ملاصدرا معتقد است هنگامی که انسان به مرتبه تجرد خیالی برسد، در این صورت انسان خالق صورت هایی می شود که این صورت ها، صورت هایی هستند که بسته به نوع انتخابی که انسان کرده تا در مسیر فضائل باشد یا در مسیر رذایل.

اکبری اظهار داشت: ملاصدرا سعی کرده که از جاهای مختلف ایده خود را تأیید کند و یک نگاه تأویل بسیار حداکثری نسبت به آیات قرآن دارد؛ پذیرش دیدگاه ملاصدرا به معنای پذیرش تأویل حداکثری نسبت به آیات قرآن است.

وی گفت: باید این توجه را داشت که ملاصدرا در دیدگاهی که مطرح کرده، بسیار مدیون ابن عربی است و البته توانمندی های بسیار بالای فلسفی او به وی اجازه داده که دیدگاه ابن عربی را در یک ساختار و دستگاه فلسفی به صورت منظم بیان و نظم دهی کند اما دیدگاه او متأثر از دیدگاه ابن عربی است و بخش های متعددی از جلد نهم اسفار تکرار مطالبی است که ابن عربی در فتوحات مکیه دارد.

استاد دانشگاه امام صادق(ع) تصریح کرد: ملاصدرا در دیدگاهی که مطرح می کند، نگاهش از منظر وجود شناختی است و دیدگاهش این است که «دیدگاهی را که مطرح می کنم، صادق است» و به حدی بر روی صدق دیدگاه خود تأکید می کند که دیدگاه متکلمان(قائل بودند که همین بدن عنصری در عالم ماده، در قیامت تحقق پیدا خواهد کرد) را به عنوان دیدگاه غلط معرفی می کند و آنها را به ندانستن متهم می کند که اینها نمی توانند مطالب را فهم کنند.

وی با بیان این که ملاصدرا نگاه وجود شناختی دارد و نظریات خود را صادق و نظرات دیگران را غلط می داند، افزود: این طبیعی است که افراد نسبت به نظریاتی که خودشان مطرح می کنند، نگاه عاطفی قوی تری داشته باشند و نسبت به نظرات رقیب، نگاه عاطفی ضعیف تری و یا حتی منفی داشته باشند.

اکبری اظهار داشت: فردی که طالب حقیقت است و نظریات را از بالا رصد می کند، باید برای یک لحظه این نظریات عاطفی را در پرانتز بگذارد و با نگاه حقیقت یاب بررسی کند که دیدگاه ملاصدرا و متکلمان، هر کدام چه میزان حقیقت را واجد است و سپس انتخاب گری کند؛ اگر خودمان را به جملات عاطفی نویسندگان در کتاب هایشان محدود کنیم و دنبال شأن حقیقت طلبی نباشیم، طبیعی است که نمی توانیم تصمیم درستی در باب نظریات بگیریم.

وی گفت: ملاصدرا برای صدق دیدگاه خود، یک نگاه تأویلی حداکثری به آیات قرآن دارد تا نشان دهد که لزومی ندارد این بدن عنصری در عالم بیاید؛ وی بیان می کند که بدن بودن بدن به صورت آن است؛ بنابراین، بدنی که مرتبه وجودی انسان در مرتبه تجرد خیالی می آفرید، مرتبه ای از این وجود است، کما این که این بدن ناسوتی هم مرتبه ای از وجود انسان در عالم ناسوت است و بین اینها یک «این همانی» وجود دارد و تفاوت فقط در محدودیت های موجود است.

استاد دانشگاه امام صادق(ع) تصریح کرد: از منظر ملاصدرا، بدن و نعمت ها و عقاب ها، مرتبه ظهور وجود فرد در مرتبه تجرد خیالی اش است؛ اما پرایس معتقد است که زندگی پس از مرگ را در قالب زندگی روانشناختی انسان تحلیل کنیم، البته پرایس نمی گوید که دیدگاه من صادق است و می گوید به دنبال این هستم که بگویم اگر فردی به زندگی پس از مرگ قائل باشد، دیدگاه معقولی را انتخاب کرده است.

وی افزود: پرایس مخالفان دیدگاه خود را به نفهمی متهم نمی کند و می گوید که آنها دیدگاه خاص خود را دارند؛ در باب زندگی پس از مرگ، تصاویر متکثری وجود دارد و هر چقدر دانش ما نسبت به علوم جدید و جهان های موازی و حقیقت ماده و زمان معلوم تر می شود، زمینه برای پردازش و ارائه نظریات جدید فراهم خواهد شد.

اکبری اظهار داشت: دیدگاهی که ملاصدرا از آن زمان به عنوان یکی از اعزل شبهات مطرح کرده، مبتنی بر طبیعیات قدیمی است که الآن اصلی معنایی ندارد که ما به عنوان یک شبهه مطرح کنیم و می توان از جهان های موازی و عظمت عالم صحبت کرد.

وی گفت: پرایس می گوید محور خود را زندگی روانشناختی قرار می دهم و این زندگی روانشناختی مبتنی بر مفهوم نفس است؛ در دیدگاه پرایس، نفس موضوعیت دارد و تلقی وی از نفس، یک تلقی دکارتی است؛ به این معنا که ما نفس را یک حقیقتی بدانیم که تا حد زیادی جنبه عقلی است و اگر از بدن جدا شود، برخی از کارکردهای خود را از دست می دهد.

استاد دانشگاه امام صادق(ع) تصریح کرد: پرایس برای این که زندگی روانشناختی را تحلیل کند، از بحث خواب استفاده می کند و می گوید زمانی که در خواب هستید، قضیه به حدی پیچیده می شود که نمی دانید در خواب اتفاقی برای شما می افتد و گاهی اوقات در خواب، مرز میان واقعیت و خواب شکسته می شود و بر این اساس می گوید اگر ما زندگی پس از مرگ را اینگونه تلقی کنیم که نفس فعالیت هایی را دارد و این فعالیت ها، فعالیت های روانشناختی ادراکی است، یعنی نفس صورت  آفرینی درونی می کند، بدون این که در عالم خارج چیزی وجود داشته باشد، در این صورت ممکن است دقیقاً متوجه نشود که چه زمانی مرگ فرا می رسد و مثل کسی که خواب خود را در استمرار زندگی خود می بیند، مرگ را هم در استمرار زندگی خود می بیند.

وی افزود: پرایس معتقد است که ما می توانیم لذت ها و رنج هایی که انسان ها پس از مرگ دارند را بر اساس نوع رؤیاهای افراد تفسیر، تحلیل و قابل فهم کنیم.

اکبری اظهار داشت: پرایس می گوید پس از مرگ که نفس از بدن جدا می شود، می توانیم توضیح دهیم که افراد در خوابی که می بینند، آن ماده ای که بر اساس آن صورت سازی می کنند، به آشنایی های قبلی شان بر می گردد؛ لذا بسته به این که افراد چه حافظه هایی را از قبل دارند، آن چیزی که در خواب می بینیم، بسته به خاطرات قبلی ما است؛ پرایس می گوید این اتفاق، پس از مرگ هم وجود دارد و این ماده که چگونه شکل دهی شود و چگونه ببینیم، به خواسته های ما بر می گردد.

وی گفت: پرایس می گوید مسأله خوابی که ما در دنیا داریم، یک امر کاملاً شخصی است اما در خصوص پس از مرگ، از تله پاتی صحبت می کند و می گوید که ما در زندگی دنیوی حقیقت تله پاتی را داریم و افراد می توانند ذهن دیگران را بخوانند و این اتفاق می تواند در زندگی پس از مرگ هم رخ دهد؛ یعنی در زندگی پس از مرگ، ارتباط بین نفوس ارتباط تله پاتی است و افراد می توانند از طریق تله پاتی مفاهیم را به یکدیگر منتقل کنند.

استاد دانشگاه امام صادق(ع) تصریح کرد: پرایس برای این که این مطلب را روشن تر کند، مقداری در باب مفهوم دینی جهنم و بهشت هم توضیح می دهد و می گوید طبیعی است که افرادی که به لحاظ سابقه های ذهنی شان در دنیا، حافظه ها، تقاضاها و تمایل های خاصی داشتند، به هم نزدیک تر باشند نسبت به افرادی که تمایلاتشان متفاوت بود.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha