به گزارش خبرگزاری حوزه، حجت الاسلام ایمان شکیبایی در جمع طلاب با تبیین فلسفه بعثت انبیاء با محوریت نهج البلاغه، ضمن تبریک این واقعه خجسته و پر برکت اسلامی، گفت: امام علی(ع)در نهج البلاغه چند جا به مسأله بعثت می پردازند که ما به علت ضیق وقت به خطبه اول اشاره می کنیم که حضرت در آن به برخی از فلسفههای بعثت انبیای الهی به ویژه پیامبر(ص) اشاره دارند.
پژوهشگر نهج البلاغه ادامه داد:خداوند در هر عصری از دورههای گذشته تاریخ بشریت، همواره مردانی الهی را به عنوان پیامبر برای جوامع بشری مبعوث کرده است تا ضمن نجات مردمان از خطر گمراهی شیاطین در کنار بیداری استعدادهای فطریشان، آنها را با مسیرهای هدایت آشنا کنند. از نگاهی دیگر، سلسله انبیای الهی که ازحضرت آدم(ع) آغاز شد، یک هدف و آرمان مشترک را پیگیری میکردند که همان زمینهسازی حکومت الهی در پهنه عالم بود که این رسالت و مأموریت نهایی از سوی خداوند به آخرین و برترین پیامبر یعنی محمد مصطفی(ص) ختم شد.
وی افزود:پس از بعثت رسول گرامی اسلام و با نزول آیات قرآن، اصول و ارزشهای جاری در جامعه که علیه مصالح دنیا و آخرت مردم بود، به ارزشهای انسانی و الهی تبدیل شد. خرافهپرستی به حقیقتیابی، جنگ و خونریزی و ناعدالتی به قسط و عدل و مساوات بدل شد و انسانهای در ظاهر پایین درجه، به افرادی مورد اعتماد و دارای منزلت اجتماعی والایی تبدیل شدند. تمام قوانین و ملاکهای ظاهری و مادی جای خود را به معیارهای ارزشمند و متعالی داد و با نهادینه شدن نظام امامت، ارزشهای دینی و احکام الهی در سطح گستردهتری جریان یافت،اینها بخشی از برکات بعثت است.
حجت الاسلام شکیبایی گفت:مطالعه سِیر بعثت انبیای الهی تا نبی مکرم اسلام و فهم برخی پیامهای عمومی و رسالتهای این بزرگواران از ضرورتهای اعتقادی هر فرد مؤمنی است تا در پرتو آن بتواند به اصلاح و ارتقای ایمانیات خویش بپردازد. یکی از راهکارهای این امر، استفاده از کلام برترین خوبان بشر یعنی امامان معصوم(ع) است. در این باره امیرالمؤمنین(ع) ضمن بیان خطبه اول، به برخی فلسفه بعثت سلسله انبیای الهی و نیز وضعیت جامعه در قبل و پس از بعثت نبی مکرم اسلام(ص) نکات قابل تأملی را مطرح میفرمایند.
وی ادامه داد:امام علی(ع) در فراز ابتدایی کلام خویش به جریان سلسله بعثت انبیای الهی و دشمنان اصلی بشریت یعنی شیاطین اشاره کرده و میفرمایند:
«خداوند سبحان پیامبرانی از فرزندان آدم برگزید که در وحی و امانتداری در ابلاغ رسالت از آنان پیمان گرفت، زمانی که اکثر انسانها عهد خدا را به امور باطل تبدیل کرده و به حق او جهل ورزیدند و به همراه او بتها را نظیر گرفتند [مشرک شدند]، شیاطین آنان را از معرفت به خداوند باز داشتند و رابطه بندگی ایشان را با حق بریدند.»
استاد نهج البلاغه گفت:سپس آن حضرت به ۵ مأموریت انبیای الهی اشاره کرده و میفرمایند:
«پس خداوند رسولانش را برانگیخت و پیامبرانش را به دنبال هم به سوی آنان گسیل داشت تا:
١ـ ادای عهد فطرت الهی را از مردم بخواهند؛ لِیَسْتَأْدُوهُمْ مِیثَاقَ فِطْرَتِهِ
٢ـ و نعمتهای فراموش شده او را به یادشان آورند؛ وَ یُذَکِّرُوهُمْ مَنْسِیَّ نِعْمَتِهِ
٣ـ و با ارائه دلایل بر آنان اتمام حجت کنند؛ وَ یَحْتَجُّوا عَلَیْهِمْ بِالتَّبْلِیغِ
۴ـ و نیروهای پنهان عقول آنان را بر انگیزانند؛ وَ یُثِیرُوا لَهُمْ دَفَائِنَ الْعُقُولِ
۵ـ و نشانههای الهی را به آنان بنمایانند که عبارتند از آسمانی که بر بالای سرشان افراشته شده و زمین که گهواره زیر پایشان است، معیشتهایی که آنان را زنده می دارد و اجلهایی که ایشان را به دست مرگ میسپارد و ناگواریهایی که آنان را به پیری مینشاند و حوادثی که به دنبال هم بر آنان هجوم میآورد؛ وَ یُرُوهُمْ آیَاتِ الْمَقْدِرَةِ مِنْ سَقْفٍ فَوْقَهُمْ مَرْفُوعٍ وَ مِهَادٍ تَحْتَهُمْ مَوْضُوعٍ وَ مَعَایِشَ تُحْیِیهِمْ وَ آجَالٍ تُفْنِیهِمْ وَ أَوْصَابٍ تُهْرِمُهُمْ وَ أَحْدَاثٍ [تَتَتَابَعُ ] تَتَابَعُ عَلَیْهِمْ
وی افزود:خداوند سبحان بندگانش را بدون پیامبر یا کتاب آسمانی یا حجتی لازم یا نشان دادن راه روشن، رها نساخت. پیامبرانی که کمی عددشان و کثرت تکذیب کنندگانشان، آنان را از تبلیغ باز نداشت. از پیامبر گذشتهای که او را از نام پیامبر آینده خبر دادند و پیامبر آیندهای که پیامبر گذشته او را معرفی کرد.
پژوهشگر نهج البلاغه ادامه داد:سپس امیرالمؤمنین(ع) با اشاره به دوران بعثت نبی مکرم اسلام میفرماید:
«بر این منوال قرنها گذشت و روزگار سپری شد، پدران در گذشتند و فرزندان جای آنها را گرفتند تا خداوند محمّد رسول اللّه صلی اللّه علیه و آله را برای به انجام رساندن وعدهاش و به پایان بردن مقام نبوت مبعوث کرد. در حالی که از پیامبران نسبت به پذیرش رسالت پیامبر(ص) عهد گرفت، نشانههایش روشن و میلادش با عزت و کرامت بود.در آن روزگار، اهل زمین مللی پراکنده، دارای خواستههایی متفاوت و روشهایی مختلف بودند، گروهی خدا را تشبیه به مخلوق کرده، عدهای در نام او از حق منحرف بوده و برخی غیر او را عبادت میکردند. چنین مردمی را به وسیله پیامبر از گمراهی به هدایت رساند و به سبب شخصیّت او از چاه جهالت به در آورد.آن گاه لقایش را برای محمّد صلّی اللّه علیه و آله اختیار کرد و جوار خود را برای او پسندید، با فراخواندنش ازاین دنیا به او اکرام نمود و برای او فردوس اعلا را به جای قرین بودن به ابتلائات و سختیها برگزید و او را کریمانه به سوی خود برد و آن حضرت [در هنگام رحلت] هر آنچه را انبیاء گذشته در امت خود به ودیعت نهادند، در میان شما به ودیعت نهاد؛ چرا که پیامبران امتها را بدون راه روشن و نشانه پا برجا، سر گردان و رها نگذاشتند؛ ثُمَّ اخْتَارَ سُبْحَانَهُ لِمُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله لِقَاءَهُ وَ رَضِیَ لَهُ مَا عِنْدَهُ وَ أَکْرَمَهُ عَنْ دَارِ الدُّنْیَا وَ رَغِبَ بِهِ عَنْ مَقَامِ الْبَلْوَی فَقَبَضَهُ إِلَیْهِ کَرِیماً وَ خَلَّفَ فِیکُمْ مَا خَلَّفَتِ الْأَنْبِیَاءُ فِی أُمَمِهَا إِذْ لَمْ یَتْرُکُوهُمْ هَمَلًا بِغَیْرِ طَرِیقٍ وَاضِحٍ».