به گزارش خبرگزاری حوزه، حجتالاسلام منصور مقدمی به مناسب نوروز با انتشار تصویری مربوط به پایان قرن گذشته(۱۲۹۹ شمسی)، در صفحه مجازیاش نوشته است:
از اهالی سه دهه آخر هستم. دهه هفتاد را تا آخر بچه بودم، دهه هشتاد هم مشغول هویت خودم بودم و سر و کله زدن با فراز و نشیبهای نوجوانی! دهه آخر قرن که شد، جوانی عمرم شروع کرد به اوج گرفتن و صفحات تقویمش سرعت گرفت! حالا در آستانه قرن جدید هستم و اهدافی که داشتم خدا بهترش را نصیبم کرد و اهدافی که داشتم خدا نصیبم کرد و اهدافی داشتم ولی کم گذاشتم و خودم نگذاشتم بهشان برسم! که لعنت بر...
حالا من هستم و نمیدانم چند دهه از قرن پیش رو! اگر باشم دهه اولش را به اوج جوانی خواهم گذراند و دهه بعد از ۴۰ سالگی را اگر باشم، سراشیبی جوانیست و اوج دوران ثمردهی و دهه بعد شاید دوران حسرت روزگار جوانی است و دوران چالشهای جدید باور پیری! دوران دلنگرانی از عمر کم ثمر! و البته انشاءلله دوران پرکاری و اوج جدیت در عین پختگی... و دهه بعد را اگر باشم، من هستم و هفتادسال تجربه ... من هستم و کم کم آماده شدن برای دل کندن از هفتادسال دلبستگی و وابستگی... من هستم و تکاپوی به درد بخوری! که به درد بخورهای هفتادساله حکم یکی مرد جنگی به از صد هزار دارند و البته شاید از هر چندهزار نفر یکی آن مرد جنگی باشد.
اما دهه بعد! هشتاد تا نودسالگی را اگر باشم باید هر روز صاعقه مرگ یکی از هم سن و سالان آشنایم تنم را بلرزاند و ضعفهای جسم و بیماری و قرص و دارو و... همدم روزگارم باشد!
باید برای راست نگه داشتن کمرم تلاش کنم و به خاطرات خوب جوانیام و به تجربیاتم ببالم. دهه بعد را اگر باشم... واقعا نود سالگی به بعد را اصلا نمیدانم... اما میدانم هرکس برایم طول عمر آرزو کرد سقفش را صدوبیست سال گفت! با این حساب هیچ کس حتی در آرزوهایش هم دیدن ده سال پایانی قرن پیش رو را برایم تصور نکرده است.
و این منم و میلیونها سال که از عمر جهان گذشته است. و این منم و هیچ کس نمیداند چقدر از عمر جهان باقیست... این منم و جغرافیای کوچک زندگی و جغرافیای کوچکتر قبر در دل دنیایی که هیچ کس نمیداند چند میلیون برابر ملک من وسعت دارد. چقدر داشتههایم کم است! چقدر راه طولانیست...
آه مِن قلة الزاد و بعد السفر