به گزارش خبرگزاری حوزه، هر چند که تنها یک سوم از ماه مبارک رمضان طی شده و بر این اساس نمی توان قضاوت کامل و جامعی نسبت به سریال های رمضانی تلویزیون داشت، اما اجمالاً آن چه قابل توجه است این که سریال های امسال در مقایسه با سال ها و به خصوص دهه های قبل، چنگی به دل نمی زند.
در تحلیل و بررسی چرایی این قضیه با علیرضا بهرامی، از کارشناسان و منتقدین سینما و تلویزیون که خود از فعالان رسانه ای به شمار می رود، گفت و گویی داشته ایم که مشروح آن را در ادامه ملاحظه می فرمایید؛
برای شروع بحث بفرمایید که ما چگونه می توانیم از ظرفیت و قابلیت سریال های رمضانی تلویزیون در راستای ترویج سبک زندگی ایرانی -اسلامی استفاده کنیم و اگر احیاناً نقاط ضعفی در این زمینه مشاهده می کنید، بیشتر به چه مسایل و عواملی برمی گردد!؟
به نکته خوبی اشاره کردید. در دنیای امروز ساخت و پخش فیلم و سریال به یک صنعت بسیار بزرگ و کاربردی تبدیل شده که اتفاقاً بسیار هم سودآور است، اما با این حال متأسفانه ما در کشورمان در این عرصه همچنان فاقد استراتژی و برنامه منظم هستیم.
تنها بحث ساخت سریال های مناسبتی مثل سریال های ماه مبارک رمضان نیز مطرح نیست بلکه در کلیت قضیه منظورم این است که ما از ناحیه نداشتن استراتژی و برنامه منظم در این حیطه، آسیب خورده ایم.
از سویی باید توجه داشت که تولید فیلم و سریال و پخش و نمایش آن، بستر مناسبی است برای پیگیری اهداف مربوط به دیپلماسی فرهنگی و سیاسی کشور کما این که می بینیم که کشورهایی چون ترکیه و کره جنوبی با تولید سریال های انبوه، هم فرهنگ خود را به دنیا معرفی می کنند و هم از این طریق جذب گردشگر می کنند و سودهای بالایی را نصیب خود می نمایند که رقم های آن، بسیار هم قابل توجه است.
در دو سه دهه اخیر، برخی از این کشورها که نام بردم با صنعت فیلمسازی و سریال سازی توانسته اند در مسیر توسعه پیش بروند، کما این که در آمریکای جنوبی نیز کشورهایی چون برزیل و کلمبیا در این زمینه تجربه های جالبی داشته اند با این حال کشورهای ترکیه و کره جنوبی دو مثال بارز و شاخص هستند که توانستند با گسترش صنعت سریال سازی، در جهت توسعه گردشگر هم موفق باشند.
بنده دو ماه قبل از شیوع ویروس کرونا در جهان، سفری به برخی کشورهای یوگسلاوی سابق داشتم و عکس و فیلم هایی هم از این سفر تهیه کرده ام.
در سفری که به یک شهر کوچک در کشور مونته نگرو داشتم، وقتی یک خانم مُسنی که با من مواجهه داشت از من پرسید کجایی هستی، به او گفتم ایرانی هستم. تعجب کرد و پرسید پس چرا رنگ پوستت تیره نیست. بنده خدا فکر می کرد که ایرانی ها و همه خاورمیانه ای مثل کشورهای شبه قاره هند و برخی کشورهای عربی رنگ پوستشان تیره است.
به او گفتم که البته ما در ایران افرادی داریم که چهره و رنگ پوستشان تیره است اما من اهل مناطق شمال غربی ایران و نزدیک ترکیه هستم. تا اسم ترکیه را شنید گفت من مشتری پر و پا قرص سریال های ترکیه ای هستم.
ببینید این حرف یک پیرزن بالای هفتاد سال است که در شهر کوچکی در کشور کوچک مونته نگرو زندگی می کند، حال وضع کشورهای دیگر را در نظر بگیرید که ترکیه ای ها با سریال سازی چقدر توانسته اند ضمن صادر کردن فرهنگ کشور خود، زمینه رونق گردشگری را فراهم کرده و در کنار سریال با صنعت فوتبال، سرمایه گذاری گسترده ای در ابعاد بین المللی انجام دهند.
ما متأسفانه از این ظرفیت ها و فرصت ها غافل هستیم و نشانه اش همین سریال های ماه مبارک رمضان است.
سال هاست که می دانیم که در ایام ماه رمضان مثل ایام نوروز، سریال های مناسبتی داریم و مخاطب هم این مطالبه را تلویزیون دارد، با این حال اگر در سریال های امسال و نیز چند سال اخیر ماه رمضان دقت کنیم، متوجه می شویم که گویا باری به هر جهت سریال روی آنتن رفته و گاهی برخی آثاری پخش شده که مربوط به دهه فجر و یا مناسبت های دیگر سال است و مشخص نیست هدف از پخش آن در بازه زمانی ماه رمضان چه می باشد.
یعنی می خواهید بگویید که عدم درک اقتضائات زمانی باعث به وجود آمدن این شرایط شده است؟
بله، بخشی اش همین چیزی است که شما فرمودید، اما واقعیت آن است که ما برنامه مدون و هدفمند نداریم و احساس می شود، سیاست هر چه پیش آید خوش آید است، دنبال می شود.
این که هر کسی که کارش آماده باشد و تحویل دهد، خوشحال می شویم و حال آن که باید به محتوا و موضوع سریال ها توجه کرد که آیا متناسب با حال و هوای ماه مبارک رمضان است یا خیر؟
از سویی متأسفانه در نگارش فیلمنامه و کارگردانی نیز استراتژی مشخصی نداریم؛ این که چه محصولی را با چه ضریب نفوذی می خواهیم عرضه کنیم و به دنبال کدام بازار مخاطب هستیم و برای رسیدن به هدف از پیش تعیین شده چه باید بکنیم و آیا اصلاً هدف از پیش تعیین شده داریم!؟
این ها باید مشخص شود نه این که فکر کنیم چون سریال ها از محل بیت المال تأمین می شود و دغدغه فروش مثل سینما نداریم، خیالمان راحت است و تنها پر کردن آنتن تلویزیون مدنظر باشد. این فکر غلطی است.
به همین خاطر است که می بینیم سوژه ها و موضوعات تکراری و کلیشه ای است و یک سری بازیگر تکراری آن هم بدون چاشنی خلاقیت به ایفای نقش در سریال ها می پردازند. البته استثنائاتی همیشه وجود دارد اما متاسفانه در سال های اخیر شاهد چنین وضعی به طور کلی بوده ایم.
به نکته مهمی اشاره کردید، اما اگر به شکل مصداقی به بحث ورود کنیم برای مخاطبان نیز قطعاً بسیار مفیدتر خواهد بود.
اتفاقاً می خواستم وارد همین مصادیق بشوم. همین سریال های رمضانی امسال را اگر دقت کنید، متوجه عرض بنده می شوید.
به عنوان مثال سریال "بچه مهندس ۴ " از شبکه دوم سیما، به نظر نمی رسد که چیزی اضافه بر فصل قبلی داشته باشد و به نظر بنده، سریال" بچه مهندس ۳ "از جنبه هایی حتی در جلب نظر مخاطب موفق تر بود.
تکراری ساختن و نگاه کلیشه ای نشان می دهد که دنبال رشد نیستیم و معتقدم که این نقاط ضعف باید دیده شده و علت آن ها بررسی شود تا در آینده شاهد تولید و پخش آثار بهتر و باکیفیت تری هم در فرم و هم محتوا باشیم.
یا همین سریال "یاور" که این شب ها از شبکه اول پخش می شود، توسط همان عوامل سریال "ستایش" ساخته شده با این تفاوت که به نظر من، حتی به اندازه جذابیت سریال ستایش هم نیست.
بازیگران تکراری و البته موفق چند دهه اخیر مثل داریوش ارجمند، محمد حاتمی و ... را در این اثر استفاده کرده اند و شاید اگر آقای کبریتی به خارج مهاجرت نکرده بود، همین فرد نقش آقای حاتمی را در سریال بازی می کرد.
سوال بنده از متولیان و دست اندرکاران رسانه ملی این است که آیا ما نیاز به این داشتیم که پس از چند سال از توفیق سریال ستایش، اثری بسازیم که مشابه آن باشد و حتی به توفیق ستایش نرسد!؟
آن چه اتفاق افتاده درباره سریال "احضار"، باز هم ناظر به همان موضوع تکرار است که نمونه موفق آن در گذشته، سریال میوه ممنوعه است که از آن جا به نوعی سریال های ماورایی کلید خورد. سریال شبکه اول سیما در شب های رمضان که به ظاهر گفته شده در ژانر وحشت است، اما اگر از قسمت اول صرف نظر کنیم دیگر قسمت ها به ژانر وحشت ربطی ندارد و از سویی جزو کارهایی است که اگر در جشنواره فیلم فجر بود از سوی مخاطبان مورد اعتراض قرار می گرفت.
جدای از جنبه های پیش پا افتاده درام عشقی در این سریال، انتخاب بازیگران و طراحی لباس به شدت ضعیف است و این نشان می دهد که گویا برای جذب مخاطب، نگاه حرفه ای وجود نداشته و صرفاً هدف پر کردن آنتن تلویزیون بوده است.
به نظر بنده، نباید انتظار داشته باشیم که مخاطب از این نمایش طنزآمیز تحت عنوان سریال احضار بترسد؛ آن هم مخاطبی که انواع و اقسام فیلم ها و سریال های جذاب و با کیفیت در ژانرهای گوناگون از جمله در ژانر وحشت و یا معمایی را مشاهده کرده و می کند و به هر حال دست به قیاس می زند.
این که بنده می گویم حتی در برنامه ریزی، استراتژی نداریم در مقایسه با آثار برخی شبکه های ماهواره ای، ضعف ها قابل توجه است. ببینید وقتی یک مخاطب عام به این قبیل شبکه ها مراجعه می کند با انواع و اقسام ژانر های متنوع روبرو می شود و این در حالی است که بعضاً ما به این تنوع در ژانر و پرداخت حرفه ای آن ها توجه لازم را نداریم.
به هر صورت آن چه مهم است این که ما نیازمند یک برنامه ریزی استراتژیک برای توجه به نیاز مخاطب هستیم و این که بتوانیم با سریال های خوب و قوی و پرمحتوا به دنبال تحقق اهداف خویش از جمله در سبک زندگی باشیم.
در شبکه نمایش خانگی نیز موفق ترین سریال هایی که به سوددهی رسیده اند بیش از ۲۵ قسمت نبوده اند و به طور متوسط ۱۵ یا ۱۶ قسمت داشته اند و از این حیث ما نمی توانیم با محصولات رسانه ای کشوری که فقط سریالش بیش از ۱۰۰ قسمت است، رقابت کنیم.
وقتی ما از حیث فیلمنامه و کارگردانی، ضعیف باشیم، طبعاً به آن شکل نمی توانیم با آن ها رقابت کنیم و آن وقت می آییم می گوییم که فلان شبکه های ماهواره ای با فلان سریال های ترکیه ای یا آمریکایی یا اروپایی، فرهنگ و باورهای ما را نشانه گرفته اند. خب سوال این است که خودمان برای مقابله در این جنگ نرم فرهنگی و رسانه ای چه کرده ایم و چه محتوایی به مخاطب عرضه کرده ایم که باعث شده باشد او جذب برنامه های رسانه های غربی و معاند شود!؟
در سال های اخیر و بر اساس نظرسنجی های سازمان صدا و سیما و آمار بازدید تلوبیون، معمولاً سریال های شاخص ماه رمضان در دهه هشتاد تلویزیون از جمله "خانه به دوش"، " متهم گریخت" و یا "میوه ممنوعه" حتی پرمخاطب تر از سریال های جدید و تازه تولید رسانه ملی بوده اند، دلیل این مساله چیست و به نظر شما این وضعیت چه پیامی برای مسئولان صدا و سیما دارد؟
ببینید، وقتی ما این قدر از جیب می خوریم حتماً باید به عوارض آن هم توجه کنیم و این که این وضعیت نشان می دهد یک جای کار می لنگد.
در سریال های موفقی که شما به برخی از آن ها اشاره کردید، مجموعه متناسب با یکدیگر بکار گرفته شده بود. این در حالی است که از فیلمنامه نویسی و کارگردانی گرفته تا بخش بازیگری و دیگر عوامل، به دلایل مختلف این ها دیگر در تلویزیون به آن شکل وجود ندارد. برخی از عوامل حرفه ای و کاربلد به هر دلیلی به سینما یا شبکه نمایش خانگی رفته و دیگر با تلویزیون همکاری ندارند. برخی که هنوز کار می کنند هم شاید دیگر آن کیفیت لازم را ندارند که باید همه این زمینه ها و عوامل به درستی تحلیل و بررسی شود.
با این حال ما باید توجه کنیم که همچنان در تلویزیون، مخاطب وفاداری داریم که علاقه مند به سریال های تلویزیونی است. اتفاقاً در سریال های نوروزی امسال نیز این را مشاهده کردیم، کما این که به عقیده بنده، سریال "نون خ ۳ "از جنبه های مختلف عقب تر از سریال "نون خ ۲ " بودهاست اما مخاطب همچنان علاقه مند است و آمار مخاطب فصل امسال نون خ بالا بود، هر چند که جذابیت جدیدی عملاً در آن وجود نداشت.
جدای از بحث پرداختن به زندگی اقوام و صفا و صمیمیت زندگی روستایی و نیز توجه به عنصر رنگ و لباس های محلی و فضاهای محلی در این سریال باید تأکید کنیم همچنان ما مخاطب وفاداری در تلویزیون داریم که باید قدردان آن باشیم و برایش در امر ساخت و تولید سریال ها از حیث کمی و کیفی یعنی فرمی و محتوایی بکوشیم.
گفت و گو از: سید محمد مهدی موسوی