به گزارش خبرنگار خبرگزاری حوزه، از آنجا که خانواده به عنوان اولین نظام اجتماعی بشریت از اهمیت و جایگاه مهمی برخوردار است، کتاب «فرهنگ خانواده» نوشته حجت الاسلام علی اکبر مظاهری با بررسی همه جانبۀ مسائل خانواده به تبیین بایدها و نبایدهای زندگی خانوادگی می پردازد؛ در شماره های مختلف بخشی از متن این کتاب با هدف ارتقای دانش مخاطبین در مدیریت هرچه بهتر خانواده ها منتشر می شود:
چرا چنین؟
گاهی با خود میاندیشم: مگر خدای حکیم، این آدمیزاده را از روی حکمت نیافریده است؟ پاسخم به خویشتن این است که چرا؛ این خلقت، حتماً از سر حکمت است. آنگاه میاندیشم: مگر زوج بودن آدمی، از روی حکمت نیست و مگر خداوند، انسان را مذکّر و مؤنّث نیافریده و مگر ازدواج این دو را نخواسته و همزیستی و نه تکزیستیشان را مقدّر نکرده است؟ جوابم به خود این است که چرا. او خود به صراحت در قرآن فرموده است که از نشانههای حکمت او در خلقت آن است که برای آدمیان همسر آفریده و میانشان آرامش و محبّت و خیرخواهی نهاده است. سپس از خود میپرسم: مگر این خلقت حکیمانه و زندگی همسرانه نباید رفیقانه و مهربانانه و خوشبختانه باشد؟ به خود پاسخ میدهم که چرا؛ حتماً باید چنین باشد؛ وگرنه با هم زیستن دشمنانه و نامهربانانه که ارزشی ندارد و خلاف حکمت است.
بنابراین، از نظر عقیده و ایمان، هیچ تردیدی در حکیمانه و خردمندانه بودن این نوع آفرینش آدمی، باقی نمیماند. آنگاه در ذهن خویش، تصویری از شیوۀ زیستن برخی، بلکه بسیاری از همسران را می گذرانم. میبینم این همه نزاع، اختلاف، نامهربانی، دشمنیورزی، بدگویی از یکدیگر، آمار طلاقها، آمار پروندههای سرگردان در دادگاههای خانواده، اینها چیست؟ چرا همسران، کام یکدیگر را تلخ میکنند؟ چرا هر کدام، تا چشم دیگری را دور میبیند، از او بدگویی میکند؟ چرا خوبیهای هم را کمتر میگویند؟
نتیجۀ آن پرسشها و پاسخها و عقیده و ایمان به حکمت الاهی در خلقت زوجیت آدمیان، از یک سو، و تصور و دیدن این نابسامانیها و نزاعهای فضیلتسوز، از سوی دیگر، ذهنم را درگیر بحران میکند. امّا سرانجام، چون به حکیمانه بودن آفرینش و تقدیر الاهی بر سعادتمندانه زیستن آدمیان، ایمان دارم، به این نتیجۀ قطعیِ تعبّدی میرسم که آب از سرچشمۀ زلال است، پایین که میآید گلآلود میشود.
معمار حکیم آفرینش، خشت اوّل را راست نهاده است و بنا بر این بوده که این بنیان تا ثریّا راست بالا رود، امّا عملههایی نادان، آن را کج کردهاند و این کجیها، محصول نامبارک آن نادانی و کجرفتاری است.
البته تعداد زوجهای عاقل و مهربان و خانوادههای موفّق، کم نیست؛ امّا ناسازگاریها و نامهربانیها و ناهنجاریها، بیش از اندازۀ معقول است. شاید برخی از این نزاعها طبیعی باشد و بتوان آنها را توجیه کرد؛ امّا این حجم سنگین از ناگواریهای موجود، قطعاً طبیعی نیست.
همان گونه که روال طبیعی و قانون اوّلی در آفرینش بدن، سلامتی است، نه بیماری؛ اصل اوّلی در نظام خانواده، سازگاری و سامانداری است. بیماری، آفتی است ناهمگون با نظام خلقت بدن. اگر همۀ مردم یک جامعه، بیمار باشند، باز هم میگوییم اصل خلقت، سلامت است و بیماری، آفت است.
آفریدگار حکیم، دربارۀ آفرینش آفریدگان فرموده است:
اَلَّذی أحسَنَ کُلَّ شَیءٍ خَلَقَه؛ اوست خداوندی که هرچه را آفرید، نیکو آفرید.
بنابراین، ریشۀ آفتها، ناسازگاریها، ناخرسندیها، ناخوشیها، و عیبهای دیگر در نظام خانواده را باید در جای دیگر پیدا کرد و درمان نمود. همسران و دیگر اعضای خاندان، هرگز مپندارند که ناگواریهای حیات خانوادگی، جزو ذات این حیات است. هرگز.
[1] سورۀ سجده، آیۀ7.