خبرگزاری حوزه | «به دوندهای گفتند: اگر جامی در کار نیست، چرا اینقدر میدوی؟ جواب داد: برای سرگرمی و تفریح!»
قوه مجریه یکی از میدانهایی است که اگر با تلاش و تدبیر همراه شود میتواند از تأثیرگذارترین و مهمترین بخشها در جهت بهبود فرهنگ و اقتصاد یک جامعه باشد؛ آن هنگام که قبل از ورود به این عرصه با ساز و کار و حوزه اختیارات آن واقف بود.
چند سالی است که بهانهای با نام اختیارات ریاستجمهوری دستاویز خوبی برای فرار از بیتدبیریها و بیعرضگیهایِ مدیریتی شده است؛ میگویند رئیسجمهور هیچکاره است و یا اختیاراتش بسیار محدود است! «زهی خیال باطل».
اما سؤال اساسی اینجاست؛ اگر اختیارات رئیس قوه مجریه در مدیریت اجرایی کشور و عزل و نصبها، اختیاری هیچوپوچ است، پس چرا کاندیدای ریاست میشوید، و اگر اختیاراتش محدود است، پس چرا شعارهای نامحدود و ریشهای میدهید؛ بنابراین یا دروغ میگویید و یا بیاطلاع هستید؛ اگر هم نه دروغ است و نه بیاطلاعی، پس به دنبال قدرت و مقام هستید؛ در هر فرضی شما محکومید، و حرفتان باطل.
بلکه به عکس، ریاستجمهوری دارای بیشترین، تأثیرگذارترین و بیواسطهترین مدیریتها در کشور است. همانطور که در قانون اساسی به همین مطلب تصریح شده است؛ از این رو به سه اصلِ مهم قانون اساسی مرتبط با موضوع بحث اشاره خواهیم کرد:
«۱. اصل یکصد و سیزدهم: پس از مقام رهبری رئیسجمهور عالیترین مقام رسمی کشور است و مسئولیت اجرای قانون اساسی و ریاست قوه مجریه را جز در اموری که مستقیماً به رهبری مربوط می شود، بر عهده دارد.
۲. اصل یکصد و بیست و ششم: رئیسجمهور مسئولیت امور برنامه و بودجه و امور اداری و استخدامی کشور را مستقیماً بر عهده دارد و میتواند اداره آنها را به عهده دیگری بگذارد.
۳. اصل یکصد و بیست و هشتم: سفیران به پیشنهاد وزیر امور خارجه و تصویب رئیسجمهور تعیین میشوند. رئیسجمهور استوارنامه سفیران را امضا میکند و استوارنامه سفیران کشورهای دیگر را میپذیرد.»
بنابراین افرادی که تمایل به کاندیداتوری و حضور در صحنه رقابت قوه مجریه دارند، هماکنون به قانون اساسی نگاهی بیندازند تا اگر اختیارات رئیسجمهوری را در حد و اندازههای تغییر شرایط کنونی نمیبینند، بیجهت وارد میدان رقابت نشده و عمرگرانبهای خود و مردم را تلف نکنند.
علی کردانی