یکشنبه ۲۷ آبان ۱۴۰۳ |۱۵ جمادی‌الاول ۱۴۴۶ | Nov 17, 2024
حجت‌الاسلام مصطفی رحمان پور

حوزه/ استاد حوزه علمیه قم با بیان این‌که دشمن به دنبال ایجاد شکاف بین روحانیت و جامعه اسلامی است، گفت: حوزه در همه عرصه‌ها که نیاز بشر در جامعه اسلامی را برطرف کند، حرف برای گفتن دارد.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری حوزه،  حضور در حوزه‌های علمیه و یادگیری دروس حوزوی همواره با سختی‌ها و مشکلات خاص خودش همراه بوده است، دروسی که یادگیری آن نیازمند همت، تلاش و کوشش فراوان است، از همین رو با حجت‌الاسلام مصطفی رحمان پور استاد حوزه علمیه قم و استاد مرکز فقهی ائمه اطهار(ع) از طلاب موفق به گفت و گو نشستیم تا از دلایل موفقیت وی در یادگیری این دروس بیشتر بدانیم.

از حوزه علمیه فیضیه مازندران درسم را شروع کردم

مصطفی رحمان پور هستم از خطه مازندران، حدود ۲۰ سال است که وارد حوزه علمیه شدم، شروع درسم در مقدمات از حوزه علمیه فیضیه مازندران در کنار استاد ارزشمند آیت‌الله فاضل استرآبادی (ره) کسب علم کردم.

در همان حوزه فیضیه مازندران پایه اول تا ششم را با اساتید گذراندم، حوزه بسیار خوبی بود، در دوره‌ای که آیت‌الله فاضل استرآبادی (ره) حضور داشتند واقعاً هرسال وقتی‌که می‌آمدند ارزیابی می‌کردند آن حوزه جزء حوزه‌های اول و دوم بود.بعد از آن با تحقیقاتی که انجام دادم، دیدم مرکز فقهی ائمه اطهار (ع) یک مؤسسه بسیار خوب و هدفمند است تحقیق کردیم دیدیم در عرصه علمی بسیار پویاست و چند سالی هم که توفیق داریم که شاگردی آیت‌الله محمدجواد فاضل  را داشته باشم.

نکته‌ای که امروز برای طلاب بسیار مهم است برنامه‌ریزی است

نکته‌ای که امروز برای طلاب بسیار مهم است برنامه‌ریزی است، طلبه ۳۰ سال و بعضی‌ها ۲۰ سال در خارج می‌نشینند و صاحب‌نظر نیستند، علتش این است که برنامه ندارند. نظم فکری ندارند، لذا می‌بینید چندین سال می‌آیند تلمذ می‌کنند اما وقتی یک مسئله از ایشان پرسیده می‌شود حرف ندارند می‌گویند فلانی این را گفته و خودش تحلیل ندارد به همین دلیل است که هدف و مقدماتی که ما را به آن هدف می‌رساند در خودشان ایجاد نشده، چرا ایجاد نشده؟ نخواستند و نرفتند، ندیدند، سؤال نکردند، لذا در بعضی‌ها این موفقیت هست و در بعضی‌ها که نخواستند این موفقیت نیست.

بنده وقتی مقدمات بحث را تمام کردیم در همان حوزه فیضیه مازندران بودیم مقدمات را تدریس داشتیم، وقتی وارد حوزه علمیه قم شدیم، سطوح عالی را از پایه هفت تا ده توفیق داشتیم تدریس کنیم هم فقه و هم اصول، الآن هم مشغول گفتن کتاب بسیار بزرگ و دقیق مرحوم آخوند هستم و الحمدلله این دوره پنجم یا ششم هست که داریم سطوح عالی را تدریس می‌کنیم.

من به‌صورت آزاد در مرکز فقهی کفایه تدریس می‌کنم و خارج فقه و اصول حضرت استاد فاضل از اول تا الآن هستیم و تلمذ می‌کنیم و واقعاً هم قابل‌استفاده است.

تنها امید من همین مادرم حضرت زهرا (س) است

یک خاطره‌ای که برای من جالب بود بیان کنم در خصوص مرجع عالی‌قدر حضرت آیت‌الله فاضل لنکرانی (ره) است.

آیت‌الله محمدجواد فاصل لنکرانی در جمعی از شاگردان اظهار داشت: اواخر عمر شریف مرحوم والدمان بود که آقای قرائتی به ملاقات حضرت آقا آمده بود، مرحوم والد به آقای قرائتی گفته بود که چند شبی است که تا صبح نمی‌توانم بخوانم! گفتند چرا شما که این‌همه تألیف و شاگرد و زحمتی که برای اسلام کشیدید!؟

گفت همه اینها را کنار بگذار، من یک سؤال در ذهنم ایجاد شده چند وقت هست که دنبال جوابش هستم، گفتند اگر الآن جان من فاضل را بگیرند و از من بپرسند شما برای اسلام چه کردید؟ جایی را که باید داد می‌زدید داد نزدید؟ من چه برای گفتن دارم، هر دو منقلب شدند و آقای قرائتی هم گریه کردند  سپس  فرمودند تنها امید من همین مادرم حضرت زهراست که بالاخره مراسمی گرفته می‌شود و اشکی ریخته می‌شود.

خدا رحمت کند آن کسانی که الگوی خوب بودند، واقعاً انگیزه ایجاد می‌کردند در رفتار، گفتار و کردارشان، پیرامون خودمان افرادی داشتیم می‌دیدیم حرفشان با عملشان خیلی یکی است لذا پیرامون خودشان تأثیرگذاری عجیبی داشتند.

نقش روحانیت و مرجعیت در جامعه اسلامی

موضوع دیگری که می‌خواهم بیان کنم که واقعاً امروزه دغدغه است و مورد غفلت واقع شده با اینکه خیلی حائز اهمیت است، نقش روحانیت و مرجعیت در جامعه اسلامی است.

دشمن به دنبال ایجاد شکاف بین روحانیت و جامعه اسلامی است

شما اگر نگاه کنید از قدیم‌الایام تابه‌حال هر جا در هر مقطعی یک عالم دینی، یک روحانی وارد آن عرصه و موضوع شده نقش‌برجسته و شکوفایی را ایجاد کرده و اکثر اینها با جان و مال و آبرویشان در آن عرصه ورود کردند و آن عرصه را به نهایت رساندند اما امروزه می‌بینید این شکاف بین روحانیت و جامعه اسلامی زیاد شده و منشأ اصلی‌اش نفوذ دشمن است چه داخلی و چه خارجی، این حلقه اتصال بین روحانیت و مردم را واقعاً از بین می‌برد و تا درصد زیادی هم موفق شده.

شما نگاه کنید در اوایل انقلاب که این نهضت شکوهمند انقلاب اسلامی ایجاد شد، مرحوم امام وقتی رأس امور قرار گرفتند مردم اعتماد کردند و هم‌صدا شدند، گفتند آنچه یک روحانی و یک کارشناس دینی که سالیان دراز در آن عرصه استخوان خردکرده و واقعاً مهارتی در مبانی اسلامی در خودش ایجاد کرده مردم هم‌صدا شدند، اختلاف و تفرقه نبوده، دشمن ازاین‌جهت احساس خطر کرده چون دیدند در هرجایی روحانیت با مردم هم‌صدا شدند آن مشکلات با درصد زیادی برطرف شده و به آن هدف نزدیک می‌شود.

 لذا احساس خطر کردند و گفتند بهترین کار این است که حوزه با مردم جدا باشند، به تعبیر می‌خواستند حوزه را سکولار بار بیاورند که بگویند روحانیت و نظام چه خبر است! درسش را بخواند که رهبری معظم انقلاب بارها تأکید کردند که این حرف بسیار باطلی است.

دشمن به دنبال ایجاد شکاف بین روحانیت و جامعه است / ماجرای اشک های آیت الله العظمی فاضل لنکرانی  در آخرین روز های حیات

منشأ اصلی اختلاف نفوذ رسانه‌ای دشمن است

منشأ اصلی‌اش این اختلاف و این افتراق بین روحانیت و مردم نفوذ رسانه‌ای دشمن است حال این‌که اگر این حلقه متصل بشود عمده مشکلات برطرف می‌شود چون تجربه نشان داده که روحانیت دلسوز و مسئولیت‌پذیر است و در هرجایی که ورود کرده نقش‌برجسته‌ای را ایجاد و بسیاری از مشکلات برطرف شده است.

متأسفانه این حلقه اتصال خیلی کم‌رنگ شده و بسیاری از بزرگان گله‌مند هستند ازاین‌جهت که مردم چرا از حوزه و روحانیت فاصله گرفتند، البته دوطرفه است، روحانیت هم باید ورود کند اما ما دنبال مقصر نیستیم می‌خواهیم بگوییم شکاف ایجاد شده و دود این شکاف به چشم هر دو خواهد رفت. چه کسی باید برای مردم تبیین کند؟

شما نگاه کنید در عرصه‌های مختلف می‌بینید مستند و فیلم می‌سازند که نه به درد حیات مادی مردم می‌خورد و نه حیات معنوی، اما آنچه که اصل است، اصل این است که یک جامعه اسلامی داشته باشیم و مردم هدفمند و با آرامش زندگی کنند و اینها برمی‌گردد به اینکه در کنار این مردم باید روحانیت باشند، دو بالی است که هرکدام نباشد به مقصد نمی‌رسد، آن جامعه سعادتش بدون ورود مرجعیت و علمای کارشناس دین به سعادت نخواهد رسید چون دشمن نفوذ می‌کند و شما می‌بینید انتقادی که به صداوسیما داریم که اینها در مستندات مختلف مثل حیات‌وحش که سالانه ده‌ها مستند ساخته می‌شود اما برای حیات بشری نمی‌آیند از حوزه درخواست کنند! فلان جای کشور مشکل است، فلان جا در فلان نقطه‌ضعف دارد، وقتی سؤال می‌شود می‌گویند حوزه حرفی برای گفتن ندارد، حوزه حرف دارد ولی گوش شنوا نیست.

مصداق بارزش همین مرکز فقهی ائمه اطهار است، اندیشمندان و خردمندان خوبی در این مؤسسه پرورش پیدا کرده‌اند، اما چه اندازه از ظرفیت‌های این مرکز سایر نهادها و سازمان‌ها بهره گرفته‌اند.

بحث این است که چرا نمی‌آیند برای مردم شفاف‌سازی کنند که کار حوزه چیست؟ در چه عرصه‌ای می‌تواند ورود کند؟ مشکلات جامعه از هر جا که برمی‌خیزد آن را به روحانیت وصل می‌کنند درحالی‌که روحانیت آنجا اصلاً ارتباطی ندارد.

جمله پایانی این‌که حوزه در همه عرصه‌ها که نیاز بشر در جامعه اسلامی را برطرف کند حرف برای گفتن دارد.

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha