جمعه ۲ آذر ۱۴۰۳ |۲۰ جمادی‌الاول ۱۴۴۶ | Nov 22, 2024
یادداشت

حوزه/ این جماعت شاکی نسبت به تصمیم شجاعانه شورای نگهبان، خود در ردیف اول اتهام قرار دارند که با برجامیزه نمودن اقتصاد، با دامن زدن به رکود و بیکاری، با عدم برخورد قاطع نسبت به قاچاقچیان و واردکنندگان کالای مشابه داخلی، با ترک فعل و سوء مدیریتهای فراوان خود، با اهمال در برخورد با دلالان و سوداگران و قاچاقچیان، بیشترین سهم را در فراری دادن مردم از پای صندوق های اخذ رای داشته ‌اند، اما اکنون اشک تمساح ریخته و ندای وامصیبتا ، وا اسلاما سر می‌دهند!.

به گزارش خبرگزاری حوزه، حجت الاسلام رسول رضایی در یادداشتی به موضوع اعتراض به تصمیمات شورای نگهبان پرداخت که بدین شرح است:

   

۱. مباهات نمودن به حضور پررنگ و باشکوه مردم در پای صندوق‌های اخذ رأی، یکی از نیازهای اولیه حکومت‌های سیاسی به شمار می‌رود؛ چراکه حضور در صحنه و همراهی مردم با حکومت و مسئولین یک نظام سیاسی از مولفه‌های اقتدار یک کشور به شمار می‌رود. بدون شک این نیاز حیاتی برای ملتی همچون جمهوری اسلامی ایران که تعداد بدخواهان و دشمنان آن کم نیستند (بخوانید الی‌ماشاء‌الله هستند) ، ضرورتی بس مضاعف دارد.

    

۲. استعمارگران جهانی از آنجائی که چشم دیدن رقیبی قدرتمند، سرافراز ، رو به رشد، و متکی به مردم‌سالاری دینی، آن هم در مختصات انقلاب اسلامی، و آن هم در منطقه ژئواستراتژیک غرب آسیا را ندارند، لذا شبانه‌روز در تلاشند تا به هر وسیله ممکن انتخابات نظام اسلامی را زیر سوال برده، تنور انتخابات را سرد و بی‌رمق نموده، حضور پرشکوه مردم را کمرنگ جلوه داده، با دامن زدن به مشکلات معیشتی، با افزایش فقر، بیکاری، رکود، فساد، تبعیض، تورم افسار گسیخته و ... پشتوانه مردمی نظام اسلامی را دچار هبوط کرده، اعتماد مردم به کارآمدی انقلاب و مسئولین نظام اسلامی را قطع کرده، و نهایتا پای انگیزه مردم را نسبت به حضوری سبز در انتخابات ۱۴۰۰ ، علیل و بی‌رغبت سازند.

    

۳. کدام چشم آگاه و بیداری است که هنوز به این درک از واقعیت نائل نشده باشد که دستگاه دروغ‌پراکنی دشمن با کمک ستون پنجم و نفوذیهای فرصت طلب خود، و با استخدام صدها شبکه ماهواره‌ای، سایت‌های متعدد اینترنتی، فضای بی‌در و پیکر مجازی، هزاران رسانه وابسته به صهیونیسم بین‌الملل، نشریات زرد و زنجیره‌ای جریان غربگرا و ... روزانه مشغول تولید برنامه‌های جذاب و متعدد بمنظور اغواگری، سیاه‌نمایی، خودتحقیری، ناامیدسازی، مسموم سازی افکار و نهایتا تضعیف ایمان و اراده ملت ایران هستند.

    

۴. همزمان با اعلام خبر _کمی تا قسمتی بُهت‌آور و شوکه کننده_  عدم احراز صلاحیت برخی کاندیداهای منسوب به جریان "برجام و دیگر هیچ" توسط شورای نگهبان، جیغ بنفش برخی رسانه‌های طیف غربگرا به شدت به صدا درآمده، اقدام به جنجال‌سازی و هو کردن‌های سیاسی نموده، و با ژستی خیرخواهانه ادعای خطر کاهش مشارکت عمومی در سیزدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری را در بوق و کرنا میکنند.

یکی از سوژه‌های خبری برجسته‌ای که این روزها توسط مدعیان اصلاحات و بانیان وضع موجود زیاد روی آن مانور داده شده است، ابراز شکایت و گلایه نسبت به تصمیم انقلابی و شجاعانه شورای نگهبان است، با این ادعا که احراز صلاحیت نشدن فلان نامزد متعلق به جناح سیاسی‌شان، موجب سردی تنور انتخابات و زمینه ساز تقلیل میزان مشارکت رای دهندگان خواهد شد.

    

۵. اولین مغالطه (بخوانید دروغ) که طیف حامیان دولت تدبیر و امید در استدلالهای اغواکننده _ ونه اقناع کننده_ خود بکار می‌برند آنست که بر طبل «ضرورت مشارکت بالای مردم در انتخابات» کوبیده، و سپس استنتاج می‌کنند که از باب "هدف وسیله را توجیه می‌کند" شورای نگهبان می‌بایست قاعده "اهم و مهم" را در ملاحظات خود جاری ساخته، و بخاطر رعایت مصلحتی بزرگتر (همچون حضور حداکثری مردم) ، دست از سختگیری برداشته، طریق مماشات و تغافل (بخوانید تکنیک زیر سبیلی) را پیشه خود کرده، از رویکرد قانون‌مدارانه خود «کوتاه» آمده، و با رویکردی تساهلی و تسامح گونه صلاحیت نامزدهای طیف برجام‌زده (بخوانید غربگدا) را تایید می‌کرد!.

    

۶. نکته جالب و خنده‌آور (بخوانید مشمئز کننده) ماجرا آنجاست که این جماعت شاکی نسبت به تصمیم شجاعانه شورای نگهبان، خود در ردیف اول اتهام قرار دارند که با برجامیزه نمودن اقتصاد، با دامن زدن به رکود و بیکاری، با عدم برخورد قاطع نسبت به قاچاقچیان و واردکنندگان کالای مشابه داخلی، با ترک فعل و سوء مدیریتهای فراوان خود، با اهمال در برخورد با دلالان و سوداگران و قاچاقچیان، بیشترین سهم را در فراری دادن مردم از پای صندوق های اخذ رای داشته ‌اند، اما اکنون اشک تمساح ریخته و ندای وامصیبتا ، وا اسلاما سر می‌دهند!.

در واقع باید خطاب به اصلاح طلبان معترض به تصمیم انقلابی شورای نگهبان گفت: لطفا کمی انصاف داشته باشید. نمیشود از بار مسئولیت دولت کنونی که از آن حمایت همه جانبه کردید (و حتی آن را رحم اجازه‌ای اصلاحات خوانید) شانه خالی کنید و برای ردصلاحیت مسببان وضع موجود ژست طلبکاری از نظام گرفته، و به خیال خام خود شورای نگهبان را تحت فشار قرار دهید؟!

مدعیان اصلاحات و اعتدال باید پاسخ دهند که چرا اصرار دارید مطالبات جناحی خود را به نام خواست اکثریت مردم مطرح کنید؟ این در حالی است که بر اساس نظرسنجی‌ها غالب مردم به ادامه وضع موجود رأی منفی خواهند داد و حتی اگر شورای نگهبان است این چند کاندیدای برجام‌زده را از گردونه رقابتها خارج نمیکرد، خود مردم حتما با رای‌های خود آنها را از صحنه سیاسی کشور حذف نموده و بیش از پیش سنگ روی یخشان می‌کردند.

    

۷. و اما نکته جالبتر و مضحکتر (بخوانید مشمئز کننده‌تر) از نکته قبلی آنست که  بانیان وضع موجود (بخوانید: تکمیل کنندگان سیاست "ناراضی تراشی و دلسرد کردن مردم از انقلاب") ضمن اعلام نگرانی بخاطراحتمال کاهش حضور مردم درانتخابات، و بخاطراحتمال تضعیف عزت و آبروی کشور به سبب مشارکت کم‌رونق ملت درپای صندوقهای اخذ رأی با وقاحت هرچه تمامتر بیان می دارند که نه خودشان در انتخابات شرکت می‌کنند و نه طرفدارانشان را ترغیب به حضور حداکثری میکنند! ‌

مفهوم این رویکرد سخیف آنست که منفعت طلبی و سهم داشتن در قدرت برای طیف کدخدازده، بسی ارزشمندتر از عزت و آینده ملت است. به بیان روشنتر زبان حال این طیف امیدوار به چشم آبی‌های غربی گویای آن ضرب المثل زشت قدیمی در وصف الحال افراد خودخواه سودجو است که می‌گوید «دیگی که برای من نجوشه، میخواهم سر سگ در آن بجوشه....!»

   

۸. دومین مغالطه (بخوانید دروغ) که مدعیان اصلاحات و اعتدال در استدلالهای به ظاهر زیبا _ اما در واقع اغواگرانه _ خود استفاده می‌کنند اینست که به ‌میزان مشارکت بسیار پایین انتخابات مجلس در اسفند ۹۸ ‌اشاره نموده، و ادعا میکنند که راز مشارکت اندک (حدودا ۴۳ درصدی) مردم در انتخابات مجلس شورای اسلامی بخاطر سختگیری‌های شورای نگهبان و بدلیل عدم حضور نامزدهایشان در آن دوره از انتخابات بود.

 مغالطه برجسته _ بخوانید «دروغ بزرگ» _ که در این اظهارات دیده می‌شود _ و غالبا از چشم مردم کوچه و بازار مغفول انگاشته می‌گردد_  آنست که هم در انتخابات رباست جمهوری ۱۴۰۰ و هم در انتخابات مجلس در سال ۹۸، طیف مدعیان اصلاحات نامزدهای متعدد و گوناگونی داشته و دارند؛ بگونه‌ای که حتی در انتخابات مجلس چندین لیست ۳۰ نفره برای تهران ارائه داده بودند.

    

۹. سومین مغالطه این است که برخلاف ادعای این طیف، دلیل مشارکت حداقلی و حدودا ۴۳ درصدی در انتخابات مجلس، ارتباطی با سختگیری‌های شورای نگهبان نداشت، بلکه به ناکارآمدی و پلشتی‌های مدیریتی همین طیف برمی‌گردد که هم مجلس و هم دولت را در قبضه اختیار خود داشتند اما متاسفانه تقریبا هیچ اقدام درخوری برای تسهیل معیشت و ازدواج و اشتغال جوانان انجام ندادند.

تنگتر شدن سفره معیشت مردم، گرانی‌های افسار گسیخته، چند برابر شدن قیمت مسکن و دلار و سکه و ... که برخاسته از سوء مدیریت دولتمردان برجام زده و حاصل مجلس همگام با دولت _بخوانید مجلس وکیل الدوله نه وکیل المله_  بود، آنچنان اقشار مستضعف جامعه را خسته و ناراضی ساخته بود، که انصافا همین مشارکت نیم‌بند و تقریبا ۴۳درصدی در انتخابات سال گذشته مجلس، اقدامی دور از انتظار و معجزه گونه بود و در واقع مردم دلخسته از دولت و مجلس لطف بسیار بزرگی کردند که پای صندوق‌های رای آمدند.

    

۱۰. نکته پایانی آنکه هرچند اقشار فرودست جامعه حق دارند در انتخابات شرکت نکنند و خشم خود را اینگونه به دولتمردان بی‌تدبیر و غرب‌شیفته نشان دهند، و هر چند مردم از عملکرد این طیف پرمدعا طی ۸ سال گذشته شناخت بیشتری پیدا کرده‌اند و می‌دانند که با آویزان شدن به غرب، چه بلایی بر سر اقتصاد و معیشت مردم آورده‌اند، اما امیدوارم مردم بزرگوار ایران بازهم نجابت به خرج داده، با بصیرت مثال زدنی خود بین دولت ناکارآمد و نظام اسلامی تفکیک قائل شده، و برای پالایش کشور از شر دولتمردان نفوذزده، لیبرال، غربگرا، کدخدا محور، و ... حماسه‌ای جدید آفریده، و با حضور پررنگ خود در پای صندوقهای رای، قطار انقلاب را به ریل اصلی خویش بازگردانده، و زمینه را برای روی کار آمدن دولت جوان حزب اللهی با رویکرد مدیریت جهادی و با تفکر "ما میتوانیم" فراهم آورند.

    

۱۱. در اوایل ورود امام خمینی و اخراج شده از کشور ، سرود به یاد ماندنی "بگذرد این روزگار تلخ تز از زهر ..." ،زیاد گفته و شنیده می‌شد.  ما امیدواریم که به فضل و مدد الهی، و در پرتو رقم خوردن جهاد روشنگری و بصیرت افزایی توسط نخبگان و آگاهان جامعه، و به کوری چشم دشمنان و علی‌رغم زخمهای متعدد اقتصادی که بر پیکره جامعه فرود آمده است، مردم ایران در انتخابات ۱۴۰۰ دست به کاری زنند که غصه سرآید، و با بیرون کردن دیو  اقتصاد لیبرالی، فرشته اقتصاد مقاومتی را وارد صحنه کرده، و در ادامه با بیرون کردن مدیرانی که کلید حل مشکلات کشور را در نیویورک و لوزان و ژنو و وین جستجو میکنند ، مدیرانی انقلابی بر سر کار آورند که کلید حل مشکلات را در نگاه به داخل، فعال سازی پتانسیل‌های فراوان داخلی، فسادستیزی، مبارزه با واردات بی‌رویه، میدان دادن به جوانان مومن متخصص باانگیزه، و ... دانسته، و ان شاءالله ایران قوی سرافراز را در گام دوم انقلاب رقم بزنند.

    

در انتها با حافظ شیرین سخن همراه میشویم که با امیدآفرینی بالا میفرماید :

بر سر آنم که گر ز دست برآید   *   دست به کاری زنم که غصه سر آید

خلوت دل نیست جای صحبت اضداد   *   دیو چو بیرون رود فرشته درآید

صحبت حکام ظلمت شب یلداست   *   نور ز خورشید جوی بو که برآید

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha