حجتالاسلام هادی دوستمحمدی، در گفتوگو با خبرنگار خبرگزاری «حوزه»، درخصوص تأثیر سیاستهای فرهنگی پهلوی بر بروز بحران هویت زن ایرانی اظهار کرد: تاریخ معاصر ایران به گونهای تاریخ تکاپوی هویتی است در عصر قاجار با ظهور نهضت مشروطه هویت ملی ایرانیان تحت تأثیر اندیشههای ضد استبدادی و اندیشههای جدید غربی و بعد از این دو، طرح بحث ملیگرایی با چالشهای مهمی روبه رو شد.
وی ادامه داد: به همین دلیل یکی از مسائل مهم جامعه و تاریخ ایران به ویژه در دوران معاصر مفهوم هویت ایرانی و تبیین نوع رابطه آن با فرهنگها و تمدنهای دیگر است که این مسئله در سه مرحله حساس تاریخ معاصر در معرض تغییر و تحولات جدی قرار گرفته است.
حجتالاسلام دوستمحمدی بیان کرد: مرحله اول وقوع مشروطه ورود اندیشه روشنفکری و با هدف محو استبداد داخلی است؛ مرحله دوم شکلگیری سلطنت پهلوی و ورود اندیشه تجدد و مدرنیته با هدف دستیابی به رشد و توسعه جوامع غربی و مرحله سوم وقوع انقلاب اسلامی و ورود اندیشه استقلال با هدف استعمارستیزی و احیای روحیه خودباوری است.
وی تصریح کرد: در این میان مرحله دوم به دلیل اینکه تأثیرات ماندگار و بلند مدتی بر جای گذاشت و همچنان بعد از پیروزی انقلاب اسلامی جامعه ایران تحت تأثیر اقدامات و سیاستهای فکری و فرهنگی آن است، نیازمند بررسی و واکاوی جدی است.
این پژوهشگر دینی گفت: حکومت پهلوی مانند هر حکومت دیگری از بنیانهای نظری و ایدئولوژیک برخوردار بود که تلاش میکرد به این وسیله مشروعیت سیاسی خود را تأمین کند؛ ایدئولوژی سیاسی این سلطنت بر ویژگیهای باستانگرایی، ناسیونالیسم اقتدار طلب و تجددگرایی مبتنی بود.
وی اضافه کرد: پهلوی برای رهایی از بحران مشروطیت ناشی از عرفگرایی که همان سکولاریسم است، چاره را در پیوند ناسیونالیسم با ایران باستان میدید؛ باستانگرایی در واقع ایدوئولوژی جایگزین مذهب شیعه بود و این مذهب در پایایی سلسله صفویه و قاجار نقش داشت.
حجتالاسلام دوستمحمدی خاطرنشان کرد: اینگونه بود که ایجاد تحول در هویت تاریخی ملت ایران بر اساس تصویر بازسازی شدهای از گذشته دور و معاصر بخشی از روند ملتسازی و ایدوئولوژیپردازی حکومت پهلوی شد.
وی با بیان اینکه از سوی دیگر سامانه نظام زندگی بشر در گرو غنای هویت انسانی و شاکله تربیت در گروه فرمول حقیقی تربیتی اوست، افزود: خاستگاه پرورش و تربیت اولیه و سازنده انسان خانواده است و بنیادیترین نقش را در نهاد خانواده زن در جایگاه همسری و مادری بر عهده دارد لذا تحقق اهداف تربیتی در نخستین گام در نهاد خانواده پایهریزی میشود و این امر به برخوداری زن از هویتی اصیل و دارای غنا منوط است.
پژوهشگر دینی عنوان کرد: تحولات ساختار جوامع غربی در عصر مدرن برای موقعیت زن و به دنبال آن اساس خانواده را دچار مشکلات جدی و به گونهای بحران هویتی کرده است حال در ایران سلطنت پهلوی با آرزوی دستیابی به الگوی توسعه غربی، زن را به عنوان مؤثرترین رکن نهاد اجتماعی خانواده مخاطب بخش قابل توجهی از سیاستهای فرهنگی خود کرد.
وی اضافه کرد: پهلوی قصد داشت با تغییر در مبانی ارزشی و هویتی زن تعریف جدیدی از نقش و جایگاه زن در جامعه ایرانی عرضه کند و شالوده مذهبی و محکم جامعه ایرانی را که مانعی بزرگ در مسیر سر تا پا غربی شدن بود را از بنیان نابود کند.
وی تأکید کرد: به دلیل تلاش پهلویها برای جایگزینی آداب و رسوم غرب مدرن به جای آداب و رسوم مبتنی بر هویت ایرانی و شیعی در تبیین سیاستهای فرهنگی در عرصه زنان نوعی تعارض و ناهمخوانی فاحش بین این سیاستها و سه عنصر جداناشدنی ایرانی، اسلامی و شیعی هویت ملی ایرانیان قابل مشاهده است.
حجتالاسلام دوستمحمدی گفت: این نکته حائز اهمیت است که منشأ ناهمخوانی سیاستهای عصر پهلوی با روح حاکم بر هویت زن ایرانی را باید در ورود جریان روشنفکری به کشور جستجو کرد؛ جریان روشنفکری با اندیشه ترقی خواهی و توسعهطلبی به دنبال اجرای تمام و کمال الگوی فکری غرب در جامعه ایران و ارائه تعریف جدید از نقش و جایگاه زن ایرانی بود.
وی ادامه داد: این تفکر با شکلگیری سلطنت پهلوی در سال ۱۳۰۴ به صورت رسمی فرهنگ سیاسی تصمیمگیران ایران در این عصر را شکل داد ولی در مقابل بستری که باید پذیرای این الگوی ترقی باشد به دلیل اینکه مؤلفههای الگوی غربی با مؤلفههای هویتی خود در تعاض جدی میدید، پس زد.
وی تشریح کرد: در واقع زن ایرانی به دلیل سیاستهای فرهنگی پهلوی اول که تبلیغ و ترویج سطح و ظاهر تفکر و فرهنگ غرب بود با بعدی از خود کاذب رو به رو شد و در تکاپوی هویتی بین «خود واقعی» و «خود کاذب» در برابر شبیخون غرب تاب مقاومت نیاورده و مقداری از دین، عقل و فرهنگ خد را به غرب تسلیم کرده اما برخلاف ادعای بسیاری به صورت کامل تسلیم فرهنگ و هویت غرب نشده است.
محقق حوزوی اذعان کرد: بنابراین زن در جامعه ایران بعد از ورود جریان غربگرایی ناشی از تفکرات سیاستمداران پهلوی دچار نوعی بلاتکلیفی در یک فضای چند هویتی شده است.
وی بیان کرد: باید گفت که هدف اصلی و نهایی پهلوی اول در انتخاب سیاستهای توسعه ایران به ویژه عرصه بازتعریف نقش و جایگاه زن ایرانی، دستیابی به الگوی تمدن غرب بر اساس اجرای الگوی نوسازی به ویژه در عرصه فرهنگی و اجتماعی بوده است اما رسیدن به این هدف به دلیل بستر عقیدتی و فکری جامعه ایرانی با مانع جدی در تحقق رو به رو شد.
حجتالاسلام دوستمحمدی با اشاره به اینکه تشکیل کنگره اتحاد زنان شرق برای تقویت روحیه خودناباوری در زن مسلمان، تشکیل کانون بانوان با هدف ترویج سبک زندگی غربی، تشکیل پیشاهنگی دختران با هدف ترویج علنی بیحجابی برخی از اقدامات پهلوی است گفت: تبلیغات سبک زندگی مرفهی با هدف ایجاد سستی و تزلزل در نسل جوان ایرانی، ایجاد بیبند و باری با هدف ترویج شادی و نشاط، تغییر پوشش مردان و زنان با هدف همرنگی با ظاهر غرب، ترویج ولنگاری غربیبا تغییر در قانون ازدواج و طلاق از دیگر سیاستها و اقداماتی است که به منظور این بازتعریف هویتی در پیش گرفته میشود.
وی خاطرنشان کرد: از آنجا که تبلیغ و ترویج تفکر و سبک زندگی غربی مؤلفههایی همچون ولنگاری، برهنگی، اختلاط، رفاه مادی محض و غیره با لایههای اصلی و مرکزی هویت ایرانی یعنی لایه ایرانی، شیعی و اسلامی در تعارض جدی است، زن را دچار نوعی سردرگمی در تشخیص چیستی و ماهیت و جایگاه خود واقعی در جامعه ایرانی میکند.
وی اضافه کرد: این سردرگمی در حالی است که در عصر پهلوی اول بسیاری از وجوه زندگی مردم به دلیل نفوذ تفکر غرب در ساختار حکومتی ایران بر اساس مبانی لیبرالیستی شکل گرفته و یا درحال شکلگیری است؛ عملکرد تفکرات اقتصادی، نظام اداری، سامانه بودجهبندی، اتصالات اقتصادی، نظام آموزشی و دانشگاهی و بخشی از فرهنگ عمومی از جمل این وجوه زندگی است لذا زن به عنوان اصلیترین عضو از مهمترین نهاد اجتماعی بین دو گانه ایرانی و غربی در حالت معلقی میماند و با گذشت زمان دچار نوعی تشکیک فکری میشود که این تردید و نداشتن تعریفی از حود در گذز زمان در رفتار و سبک زندگی وی بروز میکند.
انتهای پیام./