به گزارش خبرگزاری حوزه، از روز گذشته تاکنون همه کسانی که از خبر رحلت جانسوز استاد محمد حسین فرج نژاد و خانواده محترمشان بر اثر سانحه رانندگی مطلع شده اند، به شدت مغموم و متأثر از این واقعه تلخ بوده اند؛ چه آن که جدای از غم و اندوه ناشی از فوت چند هموطن و همشهری، یکی از برجسته ترین اساتید کارشناسان حوزه رسانه و به خصوص صهیونیسم پژوهی را به این خاطر از دست داده ایم که شاید سال ها باید بگذرد تا همچون اویی در صفحه روزگار خود را نشان داده و منشأ برکات و خدماتی سترگ و مؤثر باشد.
شب گذشته چه در مراسم تشییع و چه در مراسم بزرگداشت آن عزیز سفرکرده، می شد به راحتی تشخیص داد که یک انسان مؤمن و محبوب چه جایگاهی در دل و قلب دوستانش دارد که این گونه در رثایش اشک بر دیدگان می ریزند و به راستی فقدان چنین گوهرهای مخلص و مجاهدی را چه چیز می تواند جبران کند مگر نیرویی از مهر و عاطفه الهی که تسلای دل داغداران باشد!؟
در همین ساعات طی شده از درگذشت مرحوم دکتر فرج نژاد، برخی از نزدیکان و دوستانش دست به قلم شده و به خصوص در بستر فضای مجازی، درباره شخصیت، سبک زندگی و به خصوص آثار ایشان مطالبی نگاشته اند که بخشی از حق مطلب را درباره این استاد فرهیخته و مجاهد انقلابی ادا کرده و از این رو شاید چند سطر نگارنده در این باره مصداق مثل معروف "زیره به کرمان بُردن" بوده باشد، به ویژه آن که حقیر جز چند بار مصاحبه حضوری و تلفنی و البته چند جلسه حضور در کلاس آموزشی، چندان توفیق مصاحبت با این بزرگوار را نداشته ام و چقدر زود دیر شد، اما فی الجمله چند نکته را متذکر می شوم که شاید خالی از لطف هم نباشد؛
نخست آن که به اذعان همه دوستان و آشنایان، ویژگی بارز مرحوم فرج نژاد، داشتن روحیه و نگاه جهادی و انقلابی به کارهای علمی و پژوهشی و اجرایی بود، چرا که معتقد بود در این راستا و در جهت پیاده کردن منویات حضرت آقا و دنبال کردن اهداف انقلاب، کمبود بودجه و امکانات و سختی های زندگی بهانه خوبی برای یک نیروی جهادی و انقلابی نیست. انصافاً خودش همین طور بود و گرنه به قول یکی از دوستانش، با معلومات و توانایی هایی که او داشت به راحتی می شد زندگی راحت و مرفهی برای خود و خانواده اش فراهم کند اما زیّ طلبگی در سایه ی روحیه انقلابی نمی گذاشت که عافیت طلب و منفعت طلب باشد بلکه نفع برای او خدمت در مسیر مقدس مکتب و انقلاب بود که معنا پیدا می کرد، خصوصاً آن جا که شناخت دشمن و رسانه هایش اهمیت و ضرورتی دوچندان می یافت و از این رو بی قرار و شورانگیزتر از هر زمانی می شد.
نکته دوم این که یکی از دغدغه های جدی اش، ناظر به لزوم کادرسازی برای جبهه انقلابی و باسواد شدن بچه هایی بود که به آنها آموزش می داد و یا با آن ها کار می کرد. روز دوشنبه همین هفته هم بعد از پایان مصاحبه ای حضوری به ایشان گفتم که چرا تا به حال برای عضو هیئت علمی شدن در جایی اقدام نکرده اید که با همان لهجه شیرین یزدی گفت: "دنبال این چیزها نیستم... کار عقب مانده زیاد دارم، بی خیال! "
این در حالی بود که همین اواخر به واسطه یکی از دوستان نزدیک ایشان مطلع شدم به طور مستقیم و غیرمستقیم چندین پروژه علمی و پژوهشی را مدیریت و راهبری می کرد که ان شاءالله دوستان و شاگردان ایشان بتوانند با همان دقت نظر و حساسیتی که مرحوم فرج نژاد داشت، کارها را به سرانجام مطلوب برسانند و به این واسطه خدمتی ماندگار برای جبهه فکری و فرهنگی انقلاب اسلامی داشته باشند.
سید محمد مهدی موسوی