یکشنبه ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۳ |۴ ذیقعدهٔ ۱۴۴۵ | May 12, 2024
خودکشی

حوزه/ یک مدرس روانشناسی دانشگاهی گفت: ما آدم‌ها موجودات اجتماعی هستیم و نیاز به روابط داریم. روابطی حمایتگرانه که در آن احساس ارزشمندی و همدلی داشته باشیم و بدانیم واقعا یک نفر هست که ما را با همه‌ نقص‌ها بپذیرد. وقتی که ما مفید نباشیم، به خود افتخار نمی‌کنیم و احساس شایسته بودن نداریم، در نتیجه ممکن است در آخر به پوچی برسیم و حتی این تفکر به خودکشی جسمانی منجر شود.

به گزارش خبرگزاری حوزه، خودکشی پدیده‌ای است که سالیان دراز از روابط سنتی تا روابط پیچیده شهری امروزی گریبان بشر را گرفته و در فراز و نشیب تحولات اجتماعی قلب و روح خانواده‌ها و اجتماع را آزرده ساخته است.

همه ما در طول زندگی احساس تنهایی، افسردگی، بی کسی و نا امیدی را تجربه می‌کنیم. مرگ یکی از عزیزان، شکست در برقراری ارتباط از جمله مواردی هستند که اعتماد به نفس ما را تحت تأثیر قرار داده و احساس بی ارزشی را در ما به وجود می‌آورند. از آنجایی که ساختار هیجانی و تربیتی هر شخص منحصر به فرد است، در شرایط مختلف پاسخ های متفاوتی می‌دهد. در تشخیص اینکه آیا فردی واقعاً قصد خودکشی دارد یا خیر، باید موقعیت بحرانی وی به دقت بررسی گردد.

در همین راستا، مریم گودرزی در گفت‌وگو با خبرنگار خبرگزاری حوزه بیان کرد: هرکدام از ما آدم‌ها در مقابل فشارها و چالش‌های زندگی به یک سری واکنش‌ها پناه می‌بریم. واکنش‌هایی که ما نسبت به چالش‌ها نشان می‌دهیم، همیشه واکنش‌های درستی نیست.

وی در خصوص علت ابراز واکنش‌های فرد در مقابل چالش‌های زندگی گفت: وقتی چالشی در زندگی ما پیش می‌آید، باعث می‌شود که اضطراب ما به شدت بالا رفته و جلوی تفکر کردن را بگیرد. وقتی تفکر منطقی ما یا تفکری که مبتنی بر پیدا کردن راه حل است مسدود شود و نتواند نقشی ایفا کند، اضطراب بالا رفته و هیجان‌های ترسناکی را به وجود می‌آورد و بعضی افراد دست به واکنش‌هایی می‌زنند که متاسفانه منجر به خودکشی و از بین بردن خود می‌شود.

گودرزی اضافه کرد: این چرخه به صورت کلی اتفاقی است که در روان یک آدم می‌افتد که یک دفعه و در یک لحظه به اصطلاح روانشناسی actout می‌کند و واکنشی نشان می‌دهد و دست به چنین اقدامی می‌زند.

این مدرس دانشگاه در خصوص ابعاد جسمانی و روانی خودکشی اظهار کرد: در دوره کنونی ما با پدیده‌ای به نام افسردگی مواجه هستیم که مسلما در دنیای مدرن آدم‌ها با افسردگی با درصد خیلی بالایی درگیر هستند؛ حال افسردگی بدین معنا است که بر روی نداشته‌های زندگی خود، ناکامی‌ها و شکست‌ها و چیزایی که می‌خواستیم و به دست نیاوردیم تمرکز کنیم.

وی افزود: وقتی که این مدل فکر کردن بخشی از شخصیت، معنای زندگی و نگاه به زندگی ما را تشکیل دهد و در واقع جهان‌بینی ما بشود؛ این چنین که این جهان جایی است که فرد همیشه باید شکست بخورد، ناکام بماند، عدالتی وجود ندارد و جنس افکار ما این چنین شود، اتفاقی که می‌افتد این است که انگیزه ما برای اقدام کردن از ما گرفته می‌شود و ما به نوعی در زندگی فلج فلج می‌شویم. لذا همه‌ این اتفاقات در ذهن ما است و دست به اقدام جدیدی نمی‌زنیم و طرحی برای زندگی خود و برای جامعه خلق نمی کنیم و افکار خلاقانه از ما گرفته می‌شود.

پیش از خودکشی فیزیکی، خودکشی روانی صورت می‌گیرد

گودرزی تاثیر سلب شدن تفکر خلاقانه از فرد را به دنبال داشتن حس مفید نبودن در زندگی برشمرد و تصریح کرد: وقتی که ما مفید نباشیم به خود افتخار نمی‌کنیم و احساس شایسته بودن نداریم، در نتیجه ممکن است در آخر به پوچی برسیم و حتی به خودکشی جسمانی منجر شود ولی قبل از این که خودکشی جسمانی در این مقطع شکل بگیرد، ما اول در روان خود و در ذهن خود خودکشی می کنیم و به دنبال آن ممکن است که اقدام فیزیکی هم داشته باشیم.

وی افرادی که دست به خودکشی می زنند را به دو دسته تقسیم کرد و ادامه داد: یک سری از شخصیت‌ها هستند که یک دفعه اضطراب زیادی را تجربه می‌کنند و کورتکس مغز که بخش تفکر منطقی ما است تعطیل می‌شود، در لحظه به خودکشی فکر کرده و اقدام می‌کنند اما یک دسته از افراد هم هستند که به واسطه‌ افسردگی شدیدی که دارند، اول در ذهن خود، خود را از بین می‌برند و بعد ممکن است که منجر به از بین بردن فیزیکی خود شوند.

گودرزی پروسه اقدام هر دو دسته افراد را خطرناک و غم‌انگیز دانست و گفت: اقدام هر دو دسته برای جامعه مضر است و تاثیر بسیار بدی روی اطرافیان می‌گذارد و می‌تواند الگویی برای هم سن‌وسال خود باشند که به یکباره این تصمیم گرفته شد و انجام داد، لذا تبعات بد خودش را دارد. کسی که اول در ذهن خود می‌خواهد خودش را نابود کند و به این نتیجه برسد که آدم مفیدی نیست، به نظر من این فرد هم می‌تواند در دراز مدت بر اطرافیان تاثیر سویی داشته باشد و شاید با بحث‌هایی که با دیگران می‌کند و یا با سکوتش اول محیطش را تحت تاثیر قرار دهد و شاید اقدام به خودکشی هم نکند ولی در ذهنش افسردگی شدیدی را تجربه کند.

وی در پاسخ به این سوال که کدام تیپ شخصیتی بیشترین پتانسیل برای خودکشی را دارند، توضیح داد: به اصطلاح روانشناسی یک تیپ شخصیتی وجود دارد به نام تیپ شخصیتی مرزی که معروف به افراد خودکشی‌گر هستند و احتمال خودکشی در این افراد زیاد است، چراکه به واسطه‌ هیجانی شدن و تصمیمات هیجانی گرفتن می‌توانند هم به جسم خود آسیب برسانند و هم خودشان را از بین ببرند. در عین حال افرادی هم هستند که ما در افراد موفق می‌بینیم که فرد به اهداف خود رسیده اما یک دفعه دست به خودکشی می‌زند.

گودرزی ادامه داد: ما آدم‌ها موجودات اجتماعی هستیم و نیاز به روابط داریم. روابطی حمایتگرانه که در آن احساس ارزشمندی و همدلی داشته باشیم و بدانیم واقعا یک نفر هست که ما را با همه‌ نقص‌ها بپذیرد. بعضی مواقع آدم‌های موفق به واسطه‌ پر مشغله بودن و این مسیر سختی که پشت سر گذاشتند ممکن است که چنین روابطی را از دست بدهند، بدین معنا که فرد احساس کند شاید من به واسطه‌ داشته‌هایم برای کسی ارزشمند هستم ولی آیا خود حقیقی من و شخصیت من برای کسی دوست داشتنی و ارزشمند هست؟

وی افزود: بعضا این خلا در روابطی که آیا ما احساس ارزشمندی می کنیم ما را به پوچی می‌رساند و دلیلی برای زنده بودن نمی‌کنیم و افراد خود را از بین می‌برند. لذا حضور ما در روابطی که در آن احساس ارزشمندی واقعی داشته باشیم خیلی مهم است و می‌تواند جلوی این اتفاق را بگیرد و این افسردگی و فکر خودکشی از ما دور شود.

گودرزی در پایان پیدا کردن معنا و جهان‌بینی برای زندگی را برای امید داشتن و حس زندگی افراد بسیار مهم تلقی کرد و گفت: اینکه ما بتوانیم خوب به افراد آموزش دهیم که ما به چه دلیل خلق شدیم و هر کدام از ما رسالت‌مان را در این دنیا پیدا کنیم و در جهت رسالت‌ خود ارزش گذاری و هدف‌گذاری کنیم، زندگی ما زندگی با معنایی می‌شود و جهان‌بینی و دلیلی برای بودن پیدا می‌کنیم که بتوانیم به واسطه‌ معنایی که داریم چالش‌های زندگی را تحمل برای آن راه حل پیدا کنیم اما اگر به بی‌معنایی برسیم و جهان‌بینی نداشته باشیم، در سطح اتفاقات زندگی گم شده و خودمان و روح الهی مان و رسالتی که به خاطر آن به این دنیا آمدیم گم می‌کنیم و یادمان می‌رود که ما به این دنیا آمدیم تا با این چالش‌ها بزرگ‌تر و آگاه‌تر شویم.

انتهای پیام

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha